بر در يار من سحر مست و خراب ميروم شاعر : فخرالدين عراقي جام طرب کشيدهام، زآن به شتاب ميروم بر در يار من سحر مست و خراب ميروم وقت سحر به کوي او بهر جواب ميروم ساغري از مي لبش دوش سال کردهام تا دهد از کرشمهام باز شراب، ميروم از مي ناب جزع او گرچه خراب گشتهام تا کشم از دو لعل او بادهي ناب ميروم بر سر خوان درد او درد بسي کشيدهام از پي آن کشش دگر، همچو ذباب ميروم جذبهي حسن دلکشش ميکشدم به سوي خود ليک ز شرم روي او بسته نقاب ميروم...