در کف جور تو افتادم، تو دان

در کف جور تو افتادم، تو دان شاعر : فخرالدين عراقي تن به هجران تو در دادم، تو دان در کف جور تو افتادم، تو دان در کف صد گونه بيدادم، تو دان الغياث، اي دوست، کز دست جفات لب ببستم، ديده بگشادم، تو دان بر اميد آنکه بينم روي تو بر در لطفت فرستادم، تو دان دل، که از ديدار تو محروم ماند از طلب اکنون به استادم، تو دان سالها جستم، نديدم روي تو بر در اميدت افتادم، تو دان چون نيم نوميد ز اميد بهي از همه عالم چو آزادم، تو دان گر کسي حالم نداند،...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در کف جور تو افتادم، تو دان
در کف جور تو افتادم، تو دان
در کف جور تو افتادم، تو دان

شاعر : فخرالدين عراقي

تن به هجران تو در دادم، تو داندر کف جور تو افتادم، تو دان
در کف صد گونه بيدادم، تو دانالغياث، اي دوست، کز دست جفات
لب ببستم، ديده بگشادم، تو دانبر اميد آنکه بينم روي تو
بر در لطفت فرستادم، تو داندل، که از ديدار تو محروم ماند
از طلب اکنون به استادم، تو دانسالها جستم، نديدم روي تو
بر در اميدت افتادم، تو دانچون نيم نوميد ز اميد بهي
از همه عالم چو آزادم، تو دانگر کسي حالم نداند، گو: مدان
بر يخ است اي دوست، بنيادم، تو دانمي‌گدازد تابش هجرت مرا
خود مبر نامم، که من بادم، تو دانگر ز نام من همي ننگ آيدت
هم به اندوهي بکن شادم، تو دانور همي داني که شادم ز اندهت
روز و شب در سوز و فريادم، تو دانچند نالم، چون عراقي، در غمت؟


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط