رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان

رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان شاعر : فخرالدين عراقي جان اميد اندر تو بست، اکنون تو دان رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان شد، دريغا! دل ز دست، اکنون تو دان دست و پايي مي‌زدم،...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان
رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان
رفت کار دل ز دست، اکنون تو دان

شاعر : فخرالدين عراقي

جان اميد اندر تو بست، اکنون تو دانرفت کار دل ز دست، اکنون تو دان
شد، دريغا! دل ز دست، اکنون تو داندست و پايي مي‌زدم، تا بود جان
زير پاي هجر پست، اکنون تو دانشد دل بيچاره از دست وفات
چون که عمرم برنشست، اکنون تو دانرفت عمري کمدي کاري ز من
حالم از بد بدتر است، اکنون تو داننيک نوميدم ز اميد بهي
خار غم در جان شکست، اکنون تو داناز گل شادي نديدم رنگ و بوي
گمرهي شد خودپرست، اکنون تو دانچون عراقي را ندادي ره به خود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط