ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان

ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان شاعر : فخرالدين عراقي هان! به حذر شويد از غمزه‌ي شوخ و شنگشان ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان هيچ اثر نمي‌کند در دل همچو سنگشان ناله‌ي زار عاشقان، اشک چو خون بي‌دلان ابرو چون کمانشان، غمزه‌ي چون خدنگشان با دل ريش عاشقان، وه! که چها نمي‌کنند؟ تا که برين صفت بود، دل که برد ز چنگشان؟ از لب و زلف و خال و خط دانه و دام کرده‌اند در دل ماست چو شکر غصه‌ي چون شرنگشان ما چو شکر گداخته، ز آب غم و عجبتر آنک:...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
ماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان

شاعر : فخرالدين عراقي

هان! به حذر شويد از غمزه‌ي شوخ و شنگشانماهرخان، که داد عشق، عارض لاله رنگشان
هيچ اثر نمي‌کند در دل همچو سنگشانناله‌ي زار عاشقان، اشک چو خون بي‌دلان
ابرو چون کمانشان، غمزه‌ي چون خدنگشانبا دل ريش عاشقان، وه! که چها نمي‌کنند؟
تا که برين صفت بود، دل که برد ز چنگشان؟از لب و زلف و خال و خط دانه و دام کرده‌اند
در دل ماست چو شکر غصه‌ي چون شرنگشانما چو شکر گداخته، ز آب غم و عجبتر آنک:
از دل و دست ما نشان چشم و دهان تنگشانبيش مپرس حال من، زآنکه به شرح مي‌دهد
دولت بي‌ثباتشان، خوبي بي‌درنگشانغم مخور، اي دل، ار بود يک دو دمي چو دور گل
زان که چو برق بگذرد مدت صلح و جنگشانابر صفت مريز اشک، از پي هجر و وصلشان
کاهوي او رميد از آن عادت چون پلنگشانجان عراقي از جهان گشت ملول و بس حزين


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط