اي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو

اي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو شاعر : فخرالدين عراقي هوش و روان بي‌دلان سوخته‌ي جلال تو اي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو راحت جان خستگان يافتن وصال تو کام دل شکستگان ديدن توست هر زمان روي نهاده بر درت منتظر نوال تو دست تهي به درگهت آمده‌ام اميدوار ورنه به خواب ديدمي، بو که شبي وصال تو خود به دو چشم من شبي خواب گذر نمي‌کند چيره بود به خون من دولت اتصال تو من به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک من شده پايمال غم، از غم گوشمال تو ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو
اي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو
اي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو

شاعر : فخرالدين عراقي

هوش و روان بي‌دلان سوخته‌ي جلال تواي دل و جان عاشقان شيفته‌ي جمال تو
راحت جان خستگان يافتن وصال توکام دل شکستگان ديدن توست هر زمان
روي نهاده بر درت منتظر نوال تودست تهي به درگهت آمده‌ام اميدوار
ورنه به خواب ديدمي، بو که شبي وصال توخود به دو چشم من شبي خواب گذر نمي‌کند
چيره بود به خون من دولت اتصال تومن به غم تو قانعم، شاد به درد تو، از آنک
من شده پايمال غم، از غم گوشمال توتو به جمال شادمان، بي‌خبر از غمم دريغ!
ناز تو را نياز من، چشم مرا جمال توناز ز حد بدر مبر، باز نگر که: در خور است
چند کشد، تو خود بگو، خسته دلي دلال تو؟بسکه کشيد ناز تو، مرد عراقي، اي دريغ!


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط