اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟ شاعر : فخرالدين عراقي شيفتهي تو انس و جان، انس روان کيستي؟ اي به تو زنده جسم و جان، مونس جان کيستي؟ رنج ز من شکستهاي، راحت جان کيستي؟ مهر ز من گسستهاي، با دگري نشستهاي يک دم از آن ما نهاي، آخر از آن کيستي؟ چون ز من جدا نهاي، چيست که آشنا نهاي؟ از تو دو کون بيخبر، پس تو عيان کيستي؟ نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر اي دو جهان غلام تو، جان و جهان کيستي؟ صيد دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو ...