گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم

گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم شاعر : فخرالدين عراقي کي دل و ديده پر از خون جگر داشتمي؟ گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم کردمي صبر ز روي تو، اگر داشتمي گفتيم: صبر کن، از صبر برآيد کارت گر ز خاک در تو کحل بصر داشتمي خود کجا آمدي اندر نظرم آب روان؟ بر سر کوي تو گر هيچ گذر داشتمي دل گم گشته‌ي خود بار دگر يافتمي بهر بيماري دل گل بشکر داشتمي گر ز روي و لب تو هيچ نصيبم بودي بجز از اشک اگر هيچ گهر داشتمي کردمي بر سر کويت گهرافشاني‌ها به رخ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم
گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم
گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم

شاعر : فخرالدين عراقي

کي دل و ديده پر از خون جگر داشتمي؟گر ندادي جگرم وعده‌ي وصلت هر دم
کردمي صبر ز روي تو، اگر داشتميگفتيم: صبر کن، از صبر برآيد کارت
گر ز خاک در تو کحل بصر داشتميخود کجا آمدي اندر نظرم آب روان؟
بر سر کوي تو گر هيچ گذر داشتميدل گم گشته‌ي خود بار دگر يافتمي
بهر بيماري دل گل بشکر داشتميگر ز روي و لب تو هيچ نصيبم بودي
بجز از اشک اگر هيچ گهر داشتميکردمي بر سر کويت گهرافشاني‌ها
به رخ خوب تو هر لحظه نظر داشتميگر عراقي نشدي پرده‌ي روي نظرم
نظر از روي خوشت بهر چه برداشتمي؟گر به رخسار تو، اي دوست، نظر داشتمي
باري، از بي‌خبري کاش خبر داشتمي؟چون من بي‌خبر از دوست دهندم خبري
از سر زلف تو گر هيچ کمر داشتمي؟در ميان آمدمي چون سر زلفت با تو


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط