اي که از لطف سراسر جاني شاعر : فخرالدين عراقي جان چه باشد؟ که تو صد چنداني اي که از لطف سراسر جاني فتنهاي؟ شنقصهاي؟ فتاني؟ تو چه چيزي؟ چه بلايي؟ چه کسي؟ کيقبادي؟ ملکي؟ خاقاني؟ حکمت از چيست روان بر همه کس؟ عيسيي؟ آب حياتي؟ جاني؟ به دمي زنده کني صد مرده لالهزاري؟ چمني؟ بستاني؟ به تماشاي تو آيد همه کس قبلهاي؟ آينهاي؟ جاناني؟ روي در روي تو آرند همه انگبيني؟ شکري؟ سيلاني؟ در مذاق همه کس شيريني نمکي؟ آب رواني؟ ناني؟ گر چه خردي،...