سر عشقت کس تواند گفت؟ ني

سر عشقت کس تواند گفت؟ ني شاعر : فخرالدين عراقي در وصفت کس تواند سفت؟ ني سر عشقت کس تواند گفت؟ ني خاک درگاهت تواند رفت؟ ني ديده‌ي هر کس به جاروب مژه هيچ بي‌دل را گلي بشکفت؟ ني از گلستان جمال دلگشات آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ ني آفتابا، در هوايت ذره‌ام اندر آن بودم که غيرت گفت: ني حلقه بر در مي‌زدم، گفتي: درآي هيچ کس را بخت چندين خفت؟ ني آخر اين بخت مرا بيداريي از همه خوبان و با تو جفت ني از براي تو عراقي طاق شد ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سر عشقت کس تواند گفت؟ ني
سر عشقت کس تواند گفت؟ ني
سر عشقت کس تواند گفت؟ ني

شاعر : فخرالدين عراقي

در وصفت کس تواند سفت؟ نيسر عشقت کس تواند گفت؟ ني
خاک درگاهت تواند رفت؟ نيديده‌ي هر کس به جاروب مژه
هيچ بي‌دل را گلي بشکفت؟ نياز گلستان جمال دلگشات
آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ نيآفتابا، در هوايت ذره‌ام
اندر آن بودم که غيرت گفت: نيحلقه بر در مي‌زدم، گفتي: درآي
هيچ کس را بخت چندين خفت؟ نيآخر اين بخت مرا بيداريي
از همه خوبان و با تو جفت نياز براي تو عراقي طاق شد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط