سر عشقت کس تواند گفت؟ ني شاعر : فخرالدين عراقي در وصفت کس تواند سفت؟ ني سر عشقت کس تواند گفت؟ ني خاک درگاهت تواند رفت؟ ني ديدهي هر کس به جاروب مژه هيچ بيدل را گلي بشکفت؟ ني از گلستان جمال دلگشات آفتاب از ذره رخ بنهفت؟ ني آفتابا، در هوايت ذرهام اندر آن بودم که غيرت گفت: ني حلقه بر در ميزدم، گفتي: درآي هيچ کس را بخت چندين خفت؟ ني آخر اين بخت مرا بيداريي از همه خوبان و با تو جفت ني از براي تو عراقي طاق شد ...