از تو کارم همچو زر بايست نيست

از تو کارم همچو زر بايست نيست شاعر : عطار وز وصال تو خبر بايست نيست از تو کارم همچو زر بايست نيست با وصالت به بتر بايست نيست تا کي آخر از فراقت کار من عالمي خون جگر...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از تو کارم همچو زر بايست نيست
از تو کارم همچو زر بايست نيست
از تو کارم همچو زر بايست نيست

شاعر : عطار

وز وصال تو خبر بايست نيستاز تو کارم همچو زر بايست نيست
با وصالت به بتر بايست نيستتا کي آخر از فراقت کار من
عالمي خون جگر بايست نيستتا بگريم در فراقت زار زار
در منت به زين نظر بايست نيستچون بدادم دل به تو بر يک نظر
يک سخن همچون شکر بايست نيستچون شکر داري بسي با عاشقان
من تو را خود هيچ در بايست نيستمن ز سر تا پاي فقر و فاقه‌ام
عالمي پر گنج زر بايست نيستچون درآيي از درم بهر نثار
بر کف پاي تو سر بايست نيستچون بديدم دلشده عطار را


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط