آفتاب رخ تو پنهان نيست شاعر : عطار ليک هر ديده محرم آن نيست آفتاب رخ تو پنهان نيست پيش خورشيد پايکوبان نيست هر که در عشق ذره ذره نشد که به جانان رسيدن آسان نيست ذره ميشو هواي جانان را زانکه نامرد مرد جانان نيست مرد جانان نهاي مکن دعوي که درين واديش غم جان نيست شادي وصل تو کسي يابد هرچه ديگر کني تو درمان نيست تا که دردي نيايدت پيدا زانکه ره را اميد پايان نيست سر درين راه باز و پا در نه هر کسي مرد اين بيابان نيست تن بزن چند...