چون باد صبا سوي چمن تاختن آورد

چون باد صبا سوي چمن تاختن آورد شاعر : عطار گويي به غنيمت همه مشک ختن آورد چون باد صبا سوي چمن تاختن آورد پس از چه سبب غرقه به خون پيرهن آورد زان تاختنش يوسف دل گر نشد افگار زين شکل که از پرده برون ياسمن آورد اشکال بدايع همه در پرده‌ي رشکند زين بوي که از نافه به صحرا سمن آورد هرگز ز گل و مشک نيفتاد به صحرا زين رسم که در باغ کنون نسترن آورد صد بيضه‌ي عنبر نخرد کس به جوي نيز از مشک برافکند و به گوش چمن آورد هر لحظه صبا از پي صد راز نهاني...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چون باد صبا سوي چمن تاختن آورد
چون باد صبا سوي چمن تاختن آورد
چون باد صبا سوي چمن تاختن آورد

شاعر : عطار

گويي به غنيمت همه مشک ختن آوردچون باد صبا سوي چمن تاختن آورد
پس از چه سبب غرقه به خون پيرهن آوردزان تاختنش يوسف دل گر نشد افگار
زين شکل که از پرده برون ياسمن آورداشکال بدايع همه در پرده‌ي رشکند
زين بوي که از نافه به صحرا سمن آوردهرگز ز گل و مشک نيفتاد به صحرا
زين رسم که در باغ کنون نسترن آوردصد بيضه‌ي عنبر نخرد کس به جوي نيز
از مشک برافکند و به گوش چمن آوردهر لحظه صبا از پي صد راز نهاني
در مهد چو عيسي به شکر در سخن آوردآن راز به طفلي همه عيسي صفتان را
آبي چو گلابش ز صفا در دهن آوردچون کرد گل سرخ عرق از رخ يارم
سر از غم کم عمري خود در کفن آوردلاله چو شهيدان همه آغشته به خون شد
آخر جگري سوخته دل‌تر ز من آورداول نفس از مشک چو عطار همي زد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.