از مي عشق تو مست افتادهام شاعر : عطار بر درت چون خاک پست افتادهام از مي عشق تو مست افتادهام کز نخستين روز مست افتادهام مستيم را نيست هشياري پديد عاشق و درديپرست افتادهام در خرابات خراب عاشقي کز ملامت در شکست افتادهام توبه من چون بود هرگز درست نيستم زيرا که هست افتادهام نيستي من ز هستي من است زانکه از دريا به شست افتادهام ميتپم چون ماهيي داني چرا زانکه در خود پاي بست افتادهام بي خودم کن ساقيا بگشاي دست دورم از رويت...