دوش آمد زلف تاب داده

دوش آمد زلف تاب داده شاعر : عطار جان را ز دو لب شراب داده دوش آمد زلف تاب داده از چشمه‌ي خضر آب داده صد تشنه‌ي آتشين جگر را صد نور به آفتاب داده زان روي که ماه سايه‌ي اوست صد دشنامش جواب داده هر که از لب او سال کرده جامي به دل خراب داده زان باده که جان خراب او بود او را ز جگر کباب داده چون مست شده دل از شرابش تن در غم و اضطراب داده عطار در آتش فراقش
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوش آمد زلف تاب داده
دوش آمد زلف تاب داده
دوش آمد زلف تاب داده

شاعر : عطار

جان را ز دو لب شراب دادهدوش آمد زلف تاب داده
از چشمه‌ي خضر آب دادهصد تشنه‌ي آتشين جگر را
صد نور به آفتاب دادهزان روي که ماه سايه‌ي اوست
صد دشنامش جواب دادههر که از لب او سال کرده
جامي به دل خراب دادهزان باده که جان خراب او بود
او را ز جگر کباب دادهچون مست شده دل از شرابش
تن در غم و اضطراب دادهعطار در آتش فراقش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط