مي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت

مي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت شاعر : عطار دولتي کان سحره‌ي فرعون يافت مي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت آن زمان کان قوم ايمان يافتند آن چه دولت بود کايشان يافتند هرگز اين دولت نبيند هيچ کس جان جداکردند ازيشان آن نفس پس دگر بيرون نهادند از جهان يک قدم در دين نهادند آن زمان هيچ شاخي زين نکوتر بر نديد کس ازين آمد شدي بهتر نديد هست همت را درين معني خبر ديگري گفتش که اي صاحب نظر در حقيقت همتي دارم شريف گرچه هستم من به صورت بس ضعيف هست عالي...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت
مي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت
مي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت

شاعر : عطار

دولتي کان سحره‌ي فرعون يافتمي‌ندانم هيچ‌کس در کون يافت
آن زمان کان قوم ايمان يافتندآن چه دولت بود کايشان يافتند
هرگز اين دولت نبيند هيچ کسجان جداکردند ازيشان آن نفس
پس دگر بيرون نهادند از جهانيک قدم در دين نهادند آن زمان
هيچ شاخي زين نکوتر بر نديدکس ازين آمد شدي بهتر نديد
هست همت را درين معني خبرديگري گفتش که اي صاحب نظر
در حقيقت همتي دارم شريفگرچه هستم من به صورت بس ضعيف
هست عالي همتي باري مراگر ز طاعت نيست بسياري مرا
همت عاليست کشف و هرچ هستگفت مغناطيس عشاق الست
هر چه جست، آن چيز حالي شد پديدهر که را شد همت عالي پديد
کرد او خورشيد را زان ذره پستهرک را يک ذره همت داد دست
پر و بال مرغ جانها همت استنطفه‌ي ملک جهانها همت است


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما