آن عزيزي گفت شد هفتاد سال

آن عزيزي گفت شد هفتاد سال شاعر : عطار تا ز شادي مي‌کنم و از ناز حال آن عزيزي گفت شد هفتاد سال با خداونديش پيونديم هست کين چنين زيبا خداونديم هست کي کني شادي به زيبايي غيب چون تو مشغولي بجويايي عيب کي تواني بود هرگز غيب بين عيب جويا، تو به چشم عيب بين پس به عشق غيب مطلق شاد شو اولا از عيب خلق آزاد شو ور بپرسم عيب تو کوري در آن موي بشکافي به عيب ديگران گرچه بس معيوبيي مقبوليي گر به عيب خويشتن مشغوليي
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آن عزيزي گفت شد هفتاد سال
آن عزيزي گفت شد هفتاد سال
آن عزيزي گفت شد هفتاد سال

شاعر : عطار

تا ز شادي مي‌کنم و از ناز حالآن عزيزي گفت شد هفتاد سال
با خداونديش پيونديم هستکين چنين زيبا خداونديم هست
کي کني شادي به زيبايي غيبچون تو مشغولي بجويايي عيب
کي تواني بود هرگز غيب بينعيب جويا، تو به چشم عيب بين
پس به عشق غيب مطلق شاد شواولا از عيب خلق آزاد شو
ور بپرسم عيب تو کوري در آنموي بشکافي به عيب ديگران
گرچه بس معيوبيي مقبولييگر به عيب خويشتن مشغوليي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما