چون سليمان کرد با چندان کمال شاعر : عطار پيش موري لنگ از عجز آن سال چون سليمان کرد با چندان کمال تا کدامين گل به غم به سر شسته گفت برگوي اي ز من آغشتهتر گفت خشت واپسين در گور تنگ داد آن ساعت جوابش مور لنگ منقطع گردد همه اوميد پاک واپسين خشتي که پيوندد به خاک منقطع گردد اميد از کاينات چون مرا در زير خاک اي پاک ذات تو مگردان روي فضل از سوي من پس بپوشد خشت آخر روي من هيچ با رويم ميار از هيچ سوي چون به خاک آرم سرگشته روي هيچ با...