تعادل در عذاب وجدان

احساس گناه و عذاب وجدان در همه افراد كم و بيش وجود دارد و بايد هم وجود داشته باشد. اين حس مربوط به اخلاقيات است و ريشه‌هاي رواني و معنوي دارد و ضمنا به ژنتيك و ذات آدم‌ها نيز وابسته است و باعث مي‌شود فرد...
سه‌شنبه، 16 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعادل در عذاب وجدان

تعادل در عذاب وجدان
تعادل در عذاب وجدان


 

نويسنده:دكتر محمدرضا خدايي*




 
احساس گناه و عذاب وجدان در همه افراد كم و بيش وجود دارد و بايد هم وجود داشته باشد. اين حس مربوط به اخلاقيات است و ريشه‌هاي رواني و معنوي دارد و ضمنا به ژنتيك و ذات آدم‌ها نيز وابسته است و باعث مي‌شود فرد نسبت به خود، خانواده، جامعه و محيط اطرافش (جاندار يا غيرجاندار)، احساس مسووليت کند. اين حس مسووليت خودش را به عنوان يكي از حس‌‌هاي تعادلي به صورت عذاب وجدان يا احساس گناه نشان مي‌دهد اما در هر چيزي بايد تعادل و توازن رعايت شود.
اين حس تا وقتي طبيعي است كه به اندازه، به جاي خود و در مكان و زمان خودش شكل بگيرد. اگر اين حس اصلا وجود نداشته باشد، مي‌تواند هم به صورت غيرمستقيم به خود فرد و هم به صورت مستقيم به خانواده و روابط غيرفردي او آسيب برساند. در اين صورت، فرد نسبت به خانواده وجامعه‌اش احساس مسووليت ندارد. اين امر سبب زيرپا گذاشتن بسياري از رفتارها و هنجار‌هاي جامعه مي‌شود و موازين و مقررات جامعه، خانواده و ارتباطات غيرفردي را زير سوال مي‌برد؛ در حالي که فرد بايد اين حس را داشته باشد كه اگر براي فردي مشكلي ايجاد كرد و مقصر بود، دچار عذاب وجدان شود و از وي عذرخواهي کند و درصدد جبران برآيد. از طرفي، افراطي بودن اين حس هم به فرد و روابط بين فردي و اجتماعي او ضربه مي‌زند.
رفتارهاي ما ريشه در مسايل ژنتيكي، تربيت‌هاي خانوادگي و مسايل اجتماعي و فرهنگي‌مان دارد. بعضي از رفتارها، علاوه بر اينكه ريشه در ژنتيك فرد دارند، به طور غريزي در طي زمان به افراد مي‌رسند. از طرفي، تربيت خانوادگي به اضافه مسايل اجتماعي، فرهنگي و قوانين و مقررات خاص هر جامعه در ايجاد رفتارهاي يك فرد تاثيرگذار است. به عنوان مثال، اگر در تربيت خانوادگي بيش از اندازه به كودك سخت‌ گرفته شود و والدين کودک، افرادي سخت‌گير، متعصب و كمال‌گرا باشند و بخواهند همه‌چيز را مانند قانون و فراتر از آن اجرا كنند، كودكشان را با مشكل‌هايي مواجه خواهند کرد.
والديني که مقررات خشكي در خانواده دارند و بايدها و نبايدهاي خط‌كشي‌‌شده و تند و تيزي براي كودكان قائل هستند و كوچك‌ترين رفتار او را زير سوال مي‌برند، كودكشان را در بزرگسالي با مشكل مواجه مي‌كنند. اين كودكان در بزرگسالي احساس عذاب وجدان، احساس گناه بيش از اندازه، بي‌دليل و بي‌مورد دارند. اين نوع تربيت همان اندازه صدمه‌زننده است كه تربيت بي‌برنامه و بدون حساب و كتاب و آشفته. چنين تربيتي ممكن است باعث شود كه حس عذاب وجدان و احساس گناه اصلا در فرد ايجاد نشود و در نتيجه در بزرگسالي به صورت اختلال‌هاي رفتاري ضداجتماعي خود را نشان ‌دهد.

پي‌نوشت‌ها:
 

* عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توان‌بخشي

منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط