* گفتگو با آيت محمد علي گرامي قمي
درآمد
آيت الله محمد علي گرامي قمي، مجتهد ومرجع تقليد دنيا ديده،خاطره هاي فراواني که درسينه دارند وهرازگاه با رازگشايي ازآن ها دوستداران روحانيت اسلام،انقلاب وحوزه را درآنها شريک مي کنند.اين بار هم نوبت اين پير فرهيخته بود.وچهارمين شهيد محراب حضرت آيت الله ميرزا عطاءالله اشرفي اصفهاني .
ازاولين برخوردهايي که با شهيد اشرفي اصفهاني داشتيد براي ما صحبت کنيد.
آقاي اشرفي درمدرسه فيضيه قم بين فيضيه ودارالشفاء حجره داشتند.آقايان اشرفي،عبدالجواد جبل عاملي،امام سدهي وقديري چهارنفر هم حجره اي بودند که با هم مباحثه مي کردند .اين قضيه مربوط است به پنجاه وچندسال قبل. ايشان را از آن موقع به ياد دارم که اجمالاً مطلعيم که مرحوم آقاي بروجردي وقتي مردم کرمانشاه،کسي را خواستند، ايشان را فرستادندوظاهراً آقاي امام سدهي وآقايان ديگري هم با ايشان بودند،ولي بعدبرگشتند،ولي آقاي اشرفي آن جاماندند واداره حوزه علميه کرمانشاه را که بسيارمهم بودبه عهده گرفتند به دليل اين که غرب کشور از اين مسائل خالي بود وفرقه هاي مختلف مذهبي در آن منطقه زياد شده بودندوبه وجودچنين شخصيتي براي آن منطقه نيازبود.
درمورد اهميت حوزه آيت الله بروجردي درغرب کشوروتبليغات ديني شهيد اشرفي اصفهاني دراين منطقه کم ترشنيده ايم، براي ما دراين خصوص بيش تر صحبت کنيد.
اصلاًدرآن خطه،همان طور که فرق مختلف نژادي آنجا هستند،ديگر فرق ديني هم حضوردارند.بالاترازکرمانشاه، مي دانيد مسأله کردهاست که بيش تر آن ها اهل تسنن هستند.درسنندج وپائين تر وبالاتر تابرسد به سرپل ذهاب که آن جا خيلي ها اهل حق هستند ودقيقاً هم نمي دانيم چه آييني دارند.درخصوص اين ها هميشه سؤالاتي ازماکرده اند ،زماني يکي از رهبران شان نامه اي به ما فرستاده ودرآن عقايد خودش را عرضه داشته بود.که من هم درجواب نوشتم اگرعقايدشما اين است شما شيعه هستيد،منتها اعمال تان اشکال دارد،ولي بعضي ها به من گفتند اين ها همه عقايدشان رادراين نامه اظهارنکرده اند علي اي حال، آن جا فرقه هايي بود وحوزه،اساسي ترين عامل است براي اصلاح وهدايت آن ها.يک نکته را عرض کنم که بهترين پايگاه براي مقابله با عقايد مختلف،وجود حوزه علميه است.اولاً طلبه اي که وارد حوزه مي شود، امکان انحرافش يک درهزاراست،درحالي که درجريانات ديگرفرقه اي ،امکان انحراف بسيار زياد است.
خوشبختانه سازمان حوزه هاي علميه، طوري طراحي شده است که ازانحراف جلوگيري مي کند.
بله، بنيان حوزه به گونه اي است که افرادي که اين علوم را ياد مي گيرند، واقعاً بيمه مي شوند.دراراک،در زمان پهلوي،مقارن با ماجراي کشف حجاب،يکي ازعلماي اراک،براي گرفتن لباس ها وعمامه هايش دائماًغصه مي خورد.بعضي ها گفتندعمامه ولباس که مستحب است،درحالي که حجاب واجب است، شما چرا ناراحتي مي کنيد؟ مي گفت شما نمي دانيد که اگر عمامه باشد حجاب هم مي آيد،ولي اگر عمامه رفت،حجاب هم مي رود. اين يک واقعيتي است،انحرافات اعتقادي درفردي که طلبه مي شود شايديک درهزار است ما نمونه هاي بسيارنادري داريم که ممکن است فردي طلبه بوده وبعد ازطلبگي بيرون رفته باشد،ولي هم چنان متدين است- مخصوصاًاگر دراعمالش سستي باشد- ولي انحراف اعتقادي ندارد.ما الان در خارج ازکشور،کساني را داريم که ازطلبگي خارج شده اند، ولي درهمان جا فعاليت مي کنند.بله اين آقاياني را که آيت الله بروجردي به کرمانشاه فرستادند،اين ها درآن جا خدماتي داشتند وموضوع درس وبحث درآن جا به وسيله ايشان گرم شد.درتهران، هم که مرکز کشور است،تازماني که آيت الله خوانساري به آن جا نرفته بود،مسائل ديني چنان موقعيتي نداشت وزماني که آقاي خوانساري رفتند، آقاي رفيعي فزويني هم آمدن به تهران وازطرفي آقاي محمد تقي آملي هم که درتهران بودند، همگي باعث شدند تاتهران جايگاه خوبي پيدا کند.الان هم که تهران مجدداًخالي شده،کمابيش همان مشکل رادارد ونيازمند يک فرد استخوان داري درآن قسمت است.بگذريم،آقاي اشرفي آن جا ماندند وآقاي بروجردي مايل بودند که بقيه آقايان هم بمانند.اين که چطورشدآن ها برگشتند من نمي دانم؛ اين درزمان آقاي بروجردي بود وبعداز ايشان آقاي اشرفي پيوستند به مبارزات.
درخصوص تثبيت حوزه علميه کرمانشاه و نشرعلوم ديني درمنطقه غرب چه مسائلي رابه ياد مي آورد؟
مرحوم آقاي اشرفي هم در آن جا درس وبحث داشتند.براي استراحت هم مي رفتند به منزل شان که نزديک حوزه بود ودرمسجد آن محل هم نماز جماعت مي خواندند وسخن راني مي کردند.درسال 1351شمسي،مرحوم آقاي اشرفي ازمن دعوت کردند تابراي ماه رمضان آن جا باشم وبعد ازنماز مغرب وعشاء سخن راني بکنم. من، آن زمان،هنوزمنبرمي رفتم ودرجاهاي ديگري هم سخن راني داشتم. البته بعد ازآن هم مدتي درتهران منبر مي رفتم که بعد وقتي کارهاي حوزه زيادتر شد، منبر راترک کردم.
زماني که به کرمانشاه رفتم، مدت يک ماه درمنزل مهمان آقاي اشرفي بودم. ازويژگي هاي کرمانشاه اين بود که مسجد آن جا خيلي شلوغ بود.يک روز آمدم به مسجد ورفتم درصف هاي آخر نشستم، هنوز کسي مرا نمي شناخت،يک جواني که دانشجوبود وپهلويم نمازمي خواند، روکردبه من وگفت:"آقا،من شنيده ام که آقاي گرامي قراراست اين جا صحبت کنند،درست است؟"گفتم بله،من هم شنيده ام قراراست ايشان صحبت کنند.بعد از نماز نمي دانم چطور شد که روکرد به من وگفت:"عذر مي خواهم فکر کنم آقاي گرامي خود شما هستيد."
شمادرجريان بوديد که شهيد اشرفي اصفهاني خودشان شخصي فاضل وعال بودند،چطور شد که با توجه به اين که ايشان حرف شان درمردم تأثير گذاربود،ازشما که درآن زمان جوان بوديد درخواست کردند تابراي سخن راني به مسجد ايشان تشريف ببريد؟
آقاي اشرفي چندين خصوصيت داشت.يکي اين که بسيارمتواضع بود،به قدري که اصلاً درمورد خودش ادعايي نداشت؛هرچند درآن منطقه از نظر علمي اول بود. ايشان عادت داشت به کشيدن قليان ومن هم ازقليان خيلي خوشم مي آمد،الان هم خوشم مي آيد،ولي فرصت براي اين کارها ندارم.آقاي اشرفي اصفهاني، اگرهم خودش قليان نمي خواست، به خاطر من بلند مي شد قليان درست مي کرد مي آورد وجلويم مي گذاشت،البته لذت مي برد که با هم قليان بکشيم.واين هم از تواضع ايشان بود.کسي اگرجلو منزل با ايشان کارداشت مي رفت واورا ملاقات مي کرد وديگراين که ايشان بسيار ملايم بودند، اهل طعنه زدن به هيچ کس نبود.بعضي ها،وقتي موقعيت پيدامي کنند به رقباي خود طعنه مي زنند.خيلي بد است که آدم تا يک جايگاهي پيدا کرد،رقيب کشي به راه بيندازد.مرحوم آقاي بروجردي هم در مرجعيت اين طورنبود؛آقاي اشرفي هم که ازشاگردان آقاي بروجردي بود نيز همين طور. آقاي کاشاني وقتي تشريف آوردند به قم، آقاي بروجردي به ديدن ايشان رفتند وبر حسب اتفاق آقاي کاشاني به جايي رفته بودند وآقاي بروجردي منتظر ايشان نشستند وزماني که آقاي کاشاني آمدند،بنا به ضرورت عبا را بر زمين گذاشتند وبازهم چند دقيقه اي غايب شدند وبعدآمدند، اين را کساني که آن جا بودندنقل کرده اند آقاي اشرفي هم خيلي متواضع بود،اهل طعنه زدن،اهل رقيب کشي واين قسم کارها نبود.درزمان آقاي بروجردي،کساني بودند که اشان احترام آن ها را داشت،درهرحال آقاي اشرفي اهل طعنه زدن نبود وبه عنوان مثال آن آقاي روحاني نما،اوايل خودشان مبارز بودند ولي بعدها مبارزين خيلي ازايشان گله مند شدند که داستان ها دارد. آقاي اشرفي به من مي گفت؛من به رفقا گفته ام با ايشان گرم بگيريد؛اگر شما با او قطع رابطه کنيد ممکن است حتي جذب گروه هاي ضد انقلاب بشوند.ايشان خيلي براين موضوع اصرار داشت .ازخصوصيات ديگر شهيد اشرفي اصفهاني اين بود که قدرشناس افراد بود، اگر احساس مي کرد يک نفرفاضل وملا است،واقعاًبه اواحترام مي گذاشت وخودش را درمقابل اوکوچک مي کرد. اين اخلاق شان خيلي خوب بود،من سي روز ماه مبارک رمضان را مهمان ايشان بودم وخودشان شب ها براي من سحري آماده مي کردند،حاج آقا عطاءخودشان سفره را مي آوردند وافطاري آماده مي کردند.
حتي از فرزندان شان هم کمک نمي خواستند؟
فرزندان شان زماني که بودند کمک مي کردند، ولي اگرنبودند آقاي اشرفي خودشان کار مي کردند،خيلي گرم وبا محبت ودرنهايت تواضع ازميهمانان پذيرايي مي کردند.وقتي با هم مي نشستيم،راجع به زمان آقاي بروجردي وآمدن شان به کرمانشاه و اتفاقاتي که درآن جا افتاده بود صحبت مي کردند؛ازآمدن شان به کرمانشاه واين که چه طور منزلي تهيه کرده بودند ومنزل هم- تاآن جا که من يادم هست -مال ايشان نبود.
آن منزل،بعدهااز طرف حضرت امام به شهيد اشرفي اصفهاني هبه شد،ولي مثل اين که ايشان قبول نکردند.
يک آقاي بود که گاهي مي آمد وکارهاي ايشان راانجام مي دادويادم هست که شهيد، روزي کليد خانه را گم کرده بودندوبه خانم شان مي گفتند اين بنده خداهم که ازدنيا رفت،حالا چه کسي کارهاي ماراانجام مي دهد؟بسيار متواضع بود، نسبت به همه احترام مي کرد ولذا اين گونه بود که ايشان موفق بودند.کردها يک خاصيتي دارند اول اين که خيلي عاطفي هستند ودوم به خاطر همين عاطفه اي که دارند،سريع تربه گروه هاي فاسد جذب مي شوند.
منظورتان اين است که شهيد اشرفي هميشه با چنين دغدغه هايي درکرمانشاه روبه روبودند؟
بله،ولي شهيد اشرفي به دليل اين که عالمي بسيار عاطفي بود،توانسته بود آن ها راجذب خودش کند.
ازنظر ظاهري ايشان چه ويژگي هايي داشت؟
ازنظر ظاهري ايشان خيلي با وقاربود،هميشه سرشان پايين بود .کسي که از دورشهيد را مي ديد، فکر مي کرد ايشان نمي خواهد با کسي حرف بزند، ولي وقتي نزديک مي شدند، مي ديدند خيلي با محبت، عاطفي وازاهل حب است.
بعدازاين که شما از کرمانشاه برگشتيد مجدداً چه زماني شهيد محراب را ملاقات کرديد،ارتباط شما چطورشد؟
من رابطه اي با ايشان نداشتم ،تاسال 1356که مرحوم حاج آقا مصطفي خميني فوت کرد ودرقم مجالس ترحيمي براي آقا مصطفي برگزارشد ودرکرمانشاه هم حاج آقا عطاء مجلسي برگزارکرد.آقا زاده ايشان-حاج آقا محمد اشرفي اصفهاني- آمدند پيش من ودعوت کردند براي صحبت درمجلس ترحيم آقا مصطفي درکرمانشاه. ظاهراً يک يا دودستگاه اتوبوس هم از طلبه ها جمع شدند وحرکت کردند به سمت کرمانشاه ودرمجلس ترحيم شرکت کردند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 44