غم، از افسردگي تا نشاط
درآمد:
مفهوم "غم " از جمله اين مباحث است. در نگاه نخست، ممكن است كسي احساس كند بين گروهي از احاديث كه غم را ستوده اند و آن بخش از روان شناسي مرضي1 كه غم را از نشانه هاي افسردگي شمرده است تعارض باشد؛ چرا كه وقتي غم نشانه مرضي نابهنجار شمرده مي شود، از بار مثبت برخوردار نيست، حال آنكه گروهي از روآيت، غم را نشانه تقوا و ايمان دانسته و آن را ستوده اند.
پس اين سؤال به طور جدي مطرح شود كه ايا واقعاً بين يافته هاي روان شناسي و متون اسلامي، تعارض وجود دارد؟ ايا دين اسلام، بين پيروان خود، افسردگي را ترويج مي كند؟
پاسخ به اين دو پرسش، هدف اصلي اين نوشته است. نويسنده معتقد است اگر موضوع كاملاً مشخص گردد و ديدگاه احاديث و متون روان شناسي به طور صحيح تبيين شود، تعارض مورد نظر نيز برطرف خواهد شد؛ به همين دليل در دو بخش، ابتدا غم در عرصه روان شناسي و سپس احاديث غم ارزيابي مي شود.
1. غم در روان شناسي
هيچ يك از روان شناسان، غم و اندوه را يك هيجان مضر و غير لازم ندانسته اند؛ اگرچه آزارنده ترين هيجان ناميده اند. اما اين هيجان آزارنده، فرد را براي انجام هر نوع رفتار لازم براي كاهش موقعيت هاي اندوهبار برمي انگيزد.2
البته غمگيني معادل افسردگي نيست؛ اما بي ترديد، افسردگي شامل حالت غمگيني هست كه بر زندگي روزمره، فعاليت، ارزشيابي خود، قضاوت و كنش هاي ابتدايي، مانند خواب و اشتها اثر مي گذارد. غمگيني، مي تواند واكنشي به يك رويداد رنج آور باشد و هنگامي مرض محسوب مي شود كه از لحاظ شدت و طول مدت با در نظر گرفتن اهميت اين رويداد، جنبه افراطي پيدا كند و به خصوص وقتي كه بدون علت ظاهري آشكار شود. بنابراين غمگيني افراطي يا بدون علت موجه، در چارچوب افسردگي قرار مي گيرد و وجود عوامل آمادگي و آسيب پذيري فردي را القا مي كند. اين عوامل مي توانند ژنتيكي، روان شناختي، زيست شناختي يا محيطي باشند و در اغلب موارد با درهم تنيدگي آن ها روبه رو هستيم.3
نشانه هاي افسردگي
1. وجود خلق افسرده، در تمام روز و تقريباً همه روزه كه بر اساس گزارش بيمار (مثل احساس غم يا خلأ) يا مشاهده اطرافيان (مثل غمگين به نظر رسيدن) مشخص مي شود.
2. كاهش مشخص رغبت يا لذت، در تمام يا بيشتر فعاليت ها، در تمام روز و تقريباً همه روزه كه بيمار به وجود آن اشاره مي كند يا ديگران آن را در وي مشاهده مي كنند.
3. كاهش معنادار وزن بدن، رژيم كم خوري يا افزايش وزن (مثلاً تغيير بيش از 5 درصد وزن بدن در يك ماه) يا كاهش يا افزايش تقريباً همه روزه اشتها.
4. بي خوابي يا فزون خوابي تقريباً همه روزه.
5. ناآرامي يا كندي رواني حركتي تقريباً همه روزه.
6. خستگي يا از دست دادن انرژي تقريباً همه روزه.
7. احساس عدم شايستگي يا گنهكاري مفرط يا نامتناسب تقريباً همه روزه.
8. كاهش توانايي در فكر كردن يا تمركز ذهني يا حالت بي تصميمي تقريباً همه روزه.
9. افكار راجعه (بازگشتي) مرگ (نه فقط ترس از مردن) و افكار راجعه انتحاري بدون طرحي معين، يا وسوسه خودكشي يا طرحي معين براي خودكشي.5
با توجه به اين نشانه شناسي، حداقل پنچ نشانه با زمان معيني لازم است تا افسردگي را دربارة كسي تشخيص دهيم؛ لذا صرف ناراحتي يا غمگين بودن، نمي تواند نشانه افسردگي باشد.
2. بررسي روايات حزن
حزن مذموم
1. اميرالمؤمنين(ع) فرمود:قال النبي:تعوذوا بالله من حب الحزن؛6
پيامبر فرمود: از اينكه حزن را دوست داشته باشيد، به خدا پناه ببريد.
يعني حزن و اندوه، حتي سزاوار دوست داشتن و مطلوب بودن نيز نمي باشد.
2. انس بن مالك گويد:
كان رسول الله(ص) يتعوذ من ثمان: الهم و الحزن والعجز والكسل والبخل والجبن و غلبة الدين و غلبة العدو؛7
انس بن مالك مي گويد رسول خدا(ص)هميشه از هشت چيز به خدا پناه مي برد: هَم، حزن، عجز، تنبلي، بخل، ترس، زير بار قرض رفتن و غالب شدن دشمن.
3. از امام جعفر صادق(ع)روايت شده است كه فرمود:
رسول اكرم(ص) پيوسته پس از نماز صبح، اين دعا را مي خواند: "خدايا از هم و حزن و ناتواني و تنبلي و بخل و... به تو پناه مي برم ".8
مي بينيم رسول خدا(ص)توصيه مي كند از غم به خدا پناه ببريد و خود نيز پيوسته از غم و حزن و ... به خدا پناه مي برد.
حزن ممدوح
براي بررسي اين ديدگاه، به چند گروه از روآيت اشاره مي كنيم:
الف: رسول خدا (ص) و حزن
از امام جواد(ع) حكايت شده:كان رسول الله (ص) متواصل الاحزان، دائم الفكرة؛9رسول خدا (ص) هميشه محزون و پيوسته در حال تفكر بود.
ب: حزن و عبادت
رسول خدا (ص) در وصيت خود به ابوذر فرمود:ما عبد الله علي مثل طول الحزن؛10خداوند به چيزي مانند طول غم و اندوه، عبادت نشده است.
ج: حزن و تقوا
اميرالمؤمنين7دربارة صفات پرهيزكاران فرمود:شاغل بغمه، لا يثق بغير ربه؛11مشغول غم خود هستند؛ بجز خدا، به كسي تكيه نكنند.
د: حزن براي اهل بيت:
امام صادق(ع)فرمود:نفس المهتم لنا، المغتم لظلمنا تسبيح وهمه لنا عبادة؛12
نفس كشيدن كسي كه براي ما اندوهگين و براي ستمي كه به ما شده، غمگين است، تسبيح مي باشد و همت گماشتن او براي ما، عبادت است.
و روايات متعدد ديگر كه از حزن و غم به نيكي ياد كرده اند، مانند حزن شيعيان13، حزن و زهد14، حزن و دانش15، حزن و شناخت16، حزن و ايمان17.
ويژگي ها
الف. از نگاه اهل بيت:حزن ممدوح مورد تاييد است.
ب. اين حزن، بي هدف نيست و هدف آن، دستيابي به اهداف عبادت، مثل تقرب، تقوا و رضآيت الهي است.
ج. حزن ممدوح، نتيجه يقين مي باشد.
د. اين حزن، به معرفت و شناخت ديني وابسته است.
ه. اين حزن، از روي احساس مسؤوليت در قبال ظلم ظالم و حق شناسي است.
و. نقش "كنترل " حزن بسيار قابل توجه است. شخص مؤمن بايد حزن خويش را مخفي نگاه دارد و در مباشرت با مؤمنان ديگر، با رويي گشاده گفت و گو كند. مؤمن فقط بايد براي خدا محزون باشد؛ لذا حتي مؤمنان ديگر نبايد متوجه حزن او شوند. حزن او نيز نبايد آسيبي به روابط با ديگران بزند؛ پس بايد حزن خود را كنترل كند، تا فردي غمگين، جلوه نكند و همه مي دانيم چنين كاري چقدر دشوار است.
ز. اين حزن، حزن كسالت آور و عزلت آور نيست؛ بلكه محرك به سوي كسب رضاي الهي است. اساساً بخشي از غم مؤمنان به سبب آن است كه نمي دانند آيا مطابق رضاي الهي زندگي كرده اند يا نه؟ اولين فايده اين غم، حركت در راستاي زدودن عوامل آن است. 18
از ويژگي هاي اين انسان ها، تعادل صفت خوف و رجا مي باشد و كنترل اين نوع حزن، بي شك يك مهارت رفتاري است.
نتيجه
براي پاسخ به اين اشكال، ابتدا ويژگي هاي افسردگي را در متون روان شناسي برشمرديم و نشان داديم كه غم، تنها يك نشانه از چندين نشانه افسردگي است.
رواياتي كه غم و اندوه را ستايش كرده اند، نه تنها مؤمنان را به افسردگي سفارش نمي كنند؛ بلكه باعث پويايي و شادابي واقعي روز افزون آنان مي شوند و از مراتب بالاي شناختي و عاطفي آنان خبر مي دهند. از طرف ديگر اشكال كنندگان بايد به روآيتي كه غم را مذموم دانسته اند نيز نگاه كنند. در آن صورت، متوجه خواهند شد كه غم به خودي خود هيچ ارزشي ندارد؛ بلكه بسته به علت آن، ارزشگذاري مي شود. اگر علت آن، دنياگرايي، شك و ترديد، حسادت، كينه و حسرت و... باشد، غم ايجاد شده نيز مطلوب نيست؛ اما اگر علت اين غم، اهتمام شخص به اينده ايماني و آخرتي خود باشد، غم پسنديده و حتي مورد توصيه دين مي باشد.
دربارة مسائل آئيني مانند عزاداري براي امام حسين(ع)نيز همين رويه برقرار است. اهل بيت:به طرز ويژه اي به اقامه مصائب اهل بيت در كربلا پرداخته اند. سؤال اينجا است كه چرا اهل بيت:تا اين اندازه به اقامه عزاي امام حسين(ع)از خود اهتمام نشان داده اند. جالب اين است كه توصيه هاي اهل بيت:از كم ترين تلاش ها كه غمگين شدن است، تا گريه كردن و گرياندن و ياد كردن واقعه كربلا در مناسبت هاي مختلف را شامل مي شود.
تأكيد بر اقامه عزا و ذكر مصائب امام حسين(ع)حكمت هاي متعددي دارد كه ما به برخي از آن حكمت ها آگاهي داريم و برخي ديگر هنوز براي ما ناشناخته است. از جمله حكمت هاي آن زنده نگه داشتن اهداف آن حضرت و احياي اسلام و مقاومت در مقابل دشمنان است. و به اصطلاح "گريه بر مظلوم فرياد بر ظالم است. " كه در اين مسير معرفت لازم براي امر به معروف و نهي از منكر در سطوح اجتماعي و حكومتي نيز كسب و احيا مي شود و يكي از حكمت هاي مهم ديگر اقامه عزا و ذكر مصائب امام حسين(ع)تطهير قلوب و تزكيه نفوس است. از اين رو مي بينيم بعد از ذكر مصائب و گريه بر آن ها، نه تنها افسردگي بر انسان هجوم نمي آورد بلكه احساس سبكبالي مي كند. به تعبير ديگر تجربه ثابت كرده است كه گريه بر حسين(ع)نه تنها افسردگي نمي آورد بلكه انسان را به نشاط برتر مي رساند. و همچنين است بكاء بر نفس، گريه بر ظلم هايي كه به نفس خود روا داشته ايم.19
از اين رو اگر گريه و حزن براي امام حسين(ع)در مسير طبيعي خود حركت كند،20 به افراد جامعه نيروي لازم را براي احياي اهداف امام حسين(ع)مي دهد؛ لذا اين نوع حزن با توجه به مقدمات ذكر شده، نه تنها اشكال ندارد، بلكه پسنديده نيز هست.
اگر در روان شناسي بتوانيم به اين شيوه بين انگيزه ها تفاوت قايل شويم و انگيزه هاي متعالي و غير مادي را نيز در روان شناسي بررسي كنيم، در آن صورت هر دو بخش از غم كه در روآيت ذكر شده است، با يافته هاي علمي همسو خواهند شد و هيچ تضادي بين آن ها مشاهده نخواهد شد.21
پي نوشت ها :
1- روان شناسي رفتارهاي غير عادي، آسيب شناسي رواني.
2- انگيزش و هيجان، ريو، جان مارشال، سيد محمدي، يحيي، تهران: ويرايش نشر، 1380ش، ص 366.
3- روان شناسي مرضي تحولي از كودكي تا بزرگسالي، دادستان، پريرخ، تهران، سمت، ج 1، ص 270.
4- Major Depression ، افسردگي عمده، بزرگ.
5- روان شناسي مرضي تحولي از كودكي تا بزرگسالي، دادستان، پريرخ، تهران، سمت، ج 1 ، ص 292.
6- عيون اخبار الرضا، ج 2 ، ص 61 ، ح 242؛ مسند ابن حنبل، ج 3، ص 122.
7- مسند ابن حنبل ، ج 3، ص 122.
8- من لا يحضره الفقيه، ج 1 ، ص 221.
9- مكارم الاخلاق، ص 12.
10- همان، ص 462.
11- كافي، ج 2، ص 229.
12- همان، ج 2، ص 226.
13- همان، ص 233.
14- نهج البلاغه، خطبه 113.
15- كافي، ج 1، ص 49.
16- همان، ج 2، ص 226.
17- همان.
18- در مورد حضرت يونس7، قرآن كريم مي فرمايد: "فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانك اني كنتُ من الظالمين فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذلك ننجي المؤمنين "، سوره انبياء: 88.
19- "فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذلك ننجي المؤمنين "، سوره انبياء: 88.
20- در آسيب شناسي جريان عاشورا و احياي نام امام حسين(ع)بايد توجه كرد كه اهداف امام حسين(ع)ميان آيين هاي ما، كم رنگ نشود؛ چرا كه آيين هاي اجتماعي، به مرور زمان دچار فرسايش¬ مي شوند و به آرامي از اهداف اوليه، دور شده و اهداف آييني ديگر جايگزين آن مي شود. حتي در بسياري از مواقع، اهداف اوليه واضعان بسيار كم رنگ مي شود؛ مهم تر آنكه در بسياري از مواقع، اهداف ثانوي وارد موقعيت عزاداري مي شود و فرد با نوعي معنويت گرايي كاذب و احساس فاعلي مثبت، خود را اقناع مي كند، بي آنكه به اهداف عزاداري توجه داشته باشد؛ لذا به راحتي بعد از جلسه عزاداري، گناه مي¬ كند؛ گناهاني كه گاه با اصول مهم اسلامي مانند توحيد، منافات دارد. اما فرد اصلاً احساس نمي كند كه چنين كوتاهي اي را در مسائل مذهبي خود انجام مي دهد.
21- در ترجمه بعضي احاديث از ترجمه نهج البلاغه آقاي شهيدي و ترجمه اصول كافي آقاي كمره اي، البته با دخل و تصرف، استفاده كردم.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mohammad_43