نامه اي به ابن بيطار
در مطالعه تاريخ علم به شماري از دانشمندان بر مي خوريم که با انگيزه هايي متفاوت به سفرهاي علمي و پويشي پرداخته اند؛ معروف ترين ايشان چارلز داروين، زيست شناس انگليسي است که در بيست و هفتم ماه دسامبر از سال 1831 ميلادي سفر خود را به اقيانوس آرام آغاز کرد؛ چنان چه مي دانيد ره آورد اين سفر، نظريه تکامل است که به تفصيل در کتاب جنجال ساز بنياد انواع آمده است.
از ديگر کساني که به مسافرت هاي علمي پرداختند ژان باتسيت شارکوي فرانسوي( 2) است که چندي عهده دار رياست درمانگاه هاي دانشگاه پاريس بود ولي طولي نکشيد که به عزم سفر به جنوبگان، رياست را ترک گفت و سرنوشتش چنان بود که در نزديکاي سواحل ايسلند غرقه شد.
از سه تن دانشمند مسلمان نيز مي بايست نام برد؛ يکي ابوالقاسم محمد ابن حوقل بغدادي که به منظور تحقيق در احوال مردمان مسلمان و سرزمين هايشان به سال 331 قمري به سفر پرداخت و مجموعه ديده ها و شنيده هايش را در کتاب گران سنگ المسالک و الممالک سامان داد؛ ديگري داوود انطاکي در گذشته به سال 1008 قمري، با آن که نابينا بود با عزمي ستودني به سفرهاي طولاني پرداخت تا اطلاعات طبي را گردآورد. سومين ايشان گياه شناس نامور، ضياء الدين ابومحمد عبدالله بن احمد اندلسي معروف به ابن بيطار است.
ابن بيطار در قرن ششم قمري در شهر اشبيليله از شهرهاي اسپانيا زاده شد(3)؛ وي پس از آموختن طب و گياه شناسي در نزد تني چند از استادان دانشمند به ويژه گياه شناس نامي ابوالعباس نباتي، به قصد گرد آوري گياهان دارويي، گستره شمال آفريقا، آسياي صغير، دمشق و قاهره را در نورديد و سرانجام در دمشق اقامت کرد.
عرب ديده و ترک و تاجيک و روم
ز هر جنس در نفس پاکش علوم
جهان گشته و دانش آموخته
سفر کرده و صحبت آموخته(4)
جناب ابن بيطار اندلسي! اين نامه در دمشق به دستتان خواهد رسيد؛ شهري که چنديست پس از سفرهاي طولاني در آن سکني گزيده ايد.
شهري که يادآور نخستين روز آشنايي با ابن ابي اُصيبعه شاگرد و دستيارتان است.
ابن ابي اصيبعه نگارنده کتاب عيون الانباء في طبقات الاطباء، در دمشق به سال 633 قمري به ابن بيطار اندلسي برخورد و سخت شيفته خلق نيکو و معلومات گسترده ايشان گرديد و به دستياري وي در گرد آوردن گياهان دارويي از اطراف دمشق پرداخت؛ ابن ابي اصيبعه از بهترين سال هاي عمرش را مصاحبت با ابن بيطار مي داند.
جناب ابن بيطار! حدس مي زنم که ديدن ابن ابي اصيبعه با آن همه کوشش و اشتياق فراوانش به گردآوري گياهان، شما را بياد روزهاي جواني بياورد؛ روزهايي که همراه استاد خويش، ابوالعباس احمد بن محمد نباتي- که خدايش رحمت کناد- در اطراف اشبيليه(5) به گردآوري رستني هايي دارويي مي پرداختيد.
جناب ابن بيطار! با وفور معلومات خود، کتابي را نگاشته ايد به نام الجامع لمفردات الادويه و الاغذيه که به نام هاي جامع مفردات ابن بيطار و جامع مفردات الادويه و الاغذيه نيز خوانده مي شود.در مقدمه اين کتاب، جمله اي خواندم که به راستي مي توان يکي از دلايل شکوفايي علم در تمدن اسلامي را از آن برگرفت؛ پيشتر اجازه مي خواهم که توضيحي پيرامون اين کتاب براي خوانندگان اين نامه ارائه کنم و سپس بدين جمله بپردازم.
اين کتاب، جامع خوانده مي شود زيرا فرهنگ نام هاي يک هزار و چهارصد داروي گياهي، حيواني و معدني است و مفردات خوانده مي شود چون هريک از اين داروها، مفرد و بدون ترکيب با داروي ديگري است.در اين کتاب، ابن بيطار گفتار پيشينيان داروشناسي به مانند جالينوس و ديوسکوريدوس را به شيوه اي انتقادي به همراه يافته هاي خود از پويش هاي علمي گرد آورده است .گفتني است بنا به باور بسياري از دانشوران مسلمان و برخي دانشمندان غربي، جامع ابن بيطار، مفصل ترين و روشمندترين تأليفات داروشناسي در تمدن اسلامي است.(6)
در مقدمه اين کتاب، ضمن آن که ابن بيطار بيشترينه داروشناسان را " صحفي و نقلي" مي خواند، رويه خود را مشاهده و تجربه مي داند که به راستي مي توان آن را از مهم ترين عوامل توسعه و شکوفايي علمي در تمدن اسلامي برشمرد.
" المتقدم او متاخر لاعتماد اکثرهم علي الصحف و النقل و اعتمادي علي التجربه و المشاهده"
توسعه علمي در تمدن اسلامي به شماري عوامل بستگي داشت که از مهم ترين آنها اينست که دانشمندان مسلمان بمانند ابن بيطار با تحليل و تجربه، از اقوال پيشينيان علم فراتر رفتند تا آن که توانستند بر کساني که گويا در مجامع علمي " اسطوره" شناخته مي شدند برتري يابند؛ در مقابل، واماندن در آثار پيشينيان گاه به رکود علمي مي انجاميد.
نقش تحليل و تجربه را در تمدن اسلامي مي توان از بيت الحکمه و مؤسسات آن بازجست .نهضت علمي اگرچه از بيت الحکمه زاده نشد ولي در آنجا پرورده شد و اين به کوشش دانشمنداني به مانند بنو موسي(7) دست داد که علاوه بر ترجمه کتاب از زبان هاي گوناگون به تحقيقات مستقل مي پرداختند و به نيروي تحليل و تجربه، گستره علم را وسعت مي بخشيدند.بيت الحکمه داراي مؤسسات وابسته اي نيز بود. رصدخانه هاي بغداد و دمشق از مؤسسات بيت الحکمه بشمار مي رفتند که منجمين مسلمان و علماي هيئت در آنجا به رصد ستارگان و تهيه زيج هاي نجومي مشغول بودند.
درباره گياه داروشناسي نيز که گستره مطالعات ابن بيطار است هم دانشمندان مسلمان به مشاهدات و گردآوري تجربيات پرداخته اند. در اين باره پروفسور گوستاولوبون در کتاب تمدن عرب که به فارسي تمدن اسلام و عرب ترجمه شده است، چنين نگاشته است:
" دانشمندان طبيعي عرب درباره خاصيت گياه ها و استفاده از آنها در علم طب نيز به بحث و گفت و گو پرداخته اند، و به خصوص باغ هايي احداث مي کردند و در آنها گياه هاي کمياب و درخت هاي زيبا و نادر غرس مي نمودند مانند باغ غرناطه در قرن دهم ميلادي، و نظير آن باغ عبدالرحمن اول در نزديکي قرطبه بوده است، و او مخصوصاً گروهي از دانشمندان طبيعي و گياه شناس را به شام فرستاد تا از آنجا براي او گياه هاي کمياب و قيمتي ببرند.(7)
نقش تحليل و تجربه در تاريخ علم دوره اسلامي و اهتمام مسلمان بدان گسترده است که بنا به ضرورت تنها گزيده اي از آن ارائه شد. گفتني است در اروپا و در عهد رنسانس نيز علم آنگاه رو به پيشرفت نهاد که بنا به آراي کساني به مانند دکارت که خود به مطالعه تشريحي يک گوساله مي پرداخت، تجربي شد.
در پايان گفتني است جناب ابن بيطار! از خواندن کتاب ارزشمند جامع مفردات که ره آورد سفرهاي علمي و پويشي است، آموزه اهتمام به مشاهده و تجربه را مي توان دريافت؛ حتي نه با خواندن تمام کتاب بلکه با خواندن نخستين ورق آن که مقدمه باشد:
مي توان از يک ورق خواندن کتابي را تمام(8)
پينوشتها:
1. سپاس خدايي راست که نهاد آدمي را به حکمت نغزش آفريد و هر آنچه در زمين است، از آنچه نمي زيد و رستنيها و جانداران، مسخر وي گردانيد و آنها را براي او اسباب بهداشت و دور گرداندن بيماري قرار داد و آدمي آنها را به وقت سلامتي و بيماري اش با تغيير و دگرگوني به عنوان دارو و غذا به کار مي بندد.( ابن بيطار، مقدمه کتاب الجامع لمفردات الادويه و الاغذيه)/
2- ( 1876-1936 م)
3- اشبيليه معرب نام سويل است که شهري در جنوب غربي اسپانيا است.
4. بوستان سعدي، باب اول، ابيات 311 و 312.
5. دايره المعارف بزرگ اسلامي، به سرپرستي کاظم موسوي بجنوردي، انتشارات مرکز دايره المعارف بزرگ اسلامي، تهران، چاپ اول، ج 3، ذيل نام ابن بيطار./
6. بنو موسي، شهرت سه برادر به نام هاي ابوجعفر محمد ابن موسي، ابوالقاسم احمد ابن موسي و حسن ابن موسي، از علماي معروف رياضيات و نجوم و مکانيک حوزه علمي بغداد در قرن 3 قمري. از جمله آثار آنان کتابي در مخروطات، کتابي در مساحت کره و تثليت زاويه، و کتاب معروف حيل بنو موسي در مکانيک است.( دايره المعارف فارسي، به سرپرستي غلامحسين مصاحب، انتشارات اميرکبير، تهران، ج1، ذيل بنو موسي./
7. لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد سيد هاشم حسيني، کتاب فروشي اسلاميه، تهران، ص 606. / 8. ديوان صائب تبريزي، غزل 1122.
/ج