ايرانيان اخترشناس

ايران از ديرباز مهد اخترشناسان و رياضي دانان بسياري بوده که برخي از آنان در زمان خود ناشناخته مانده و آثار و اختراعاتشان يا از بين رفته و يا توسط افراد خارجي کشف و ثبت شده است. در اين مقاله، سعي بر آن داريم که به معرفي اجمالي چند تن از منجمان و رياضي دانان معروف ايراني در قرون گذشته بپردازيم.
چهارشنبه، 4 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ايرانيان اخترشناس

 ايرانيان اخترشناس
ايرانيان اخترشناس


 

نويسندگان: مريم خادمي
ياسمن قديمي




 

نگاهي کوتاه به زندگي و آثار برخي از منجمان ايراني
 

ايران از ديرباز مهد اخترشناسان و رياضي دانان بسياري بوده که برخي از آنان در زمان خود ناشناخته مانده و آثار و اختراعاتشان يا از بين رفته و يا توسط افراد خارجي کشف و ثبت شده است. در اين مقاله، سعي بر آن داريم که به معرفي اجمالي چند تن از منجمان و رياضي دانان معروف ايراني در قرون گذشته بپردازيم.

ابوالحسين رازي
 

ابوالحسين عبدالرحمن بن عمر الصوفي رازي منجم مشهور قرن چهارم در سال 291 هجري قمري متولد شد.از آنجايي که در علوم رياضي و نجوم در عصر خود بسيار مشهور بود به سمت معلمي عضدالدوله برگزيده شد. وي تأليفات گسترده اي داشت که از معروف ترين آنها کتاب" صورالکواکب" را مي توان نام برد.در اين کتاب راجع به 48 صورت فلکي آسمان توضيح داده است.اين منجم در سال 376 درگذشت.

ابوجعفر خازن خراساني
 

از دانشمندان علوم رياضي در نيمه اول قرن چهارم است.او تأليفات متعددي در مسائل نجومي و رياضي داشت.از مهم ترين آثار وي مي توان به " آلالآت العجبيه الرصديه" اشاره کرد که در آن ابزارهاي مختلف رصدي شرح داده شده است.ديگري تفسير مقاله دهم از کتاب " الاصول اقليدس" است.وي در بين سال هاي 349 تا 360 درگذشت.

ابوالفتح اصفهاني
 

از مشاهير منجمان و رياضي دانان قرن چهارم است که ترجمه کتاب آپولونيوس را( که هلال بن ابي هلال حمصي و ثابت بن قره آن را ترجمه کرده بودند) تکميل کرد و تفسير گرانبهايي بر آن نوشت.

ابومعشر بلخي
 

جعفر بن محمد عمر معروف به ابومعشر از رياضي دانان و منجمان قرن سوم و از شاگردان يعقوب بن اسحاق کندي فيلسوف مشهور عرب بوده است. ابومعشر کار علمي خود را در زمان خلافت مأمون در بغداد به عنوان محدث آغاز کرد.در موضوعاتي هم چون تقويم عربي پيش از اسلام و گاهشماري دوران نخستين خلفا مهارت يافت.بنابر رواياتي که در شرح حال او آورده اند در سن 48 سالگي پيشامدي براي او رخ داد که کاملاً حوزه تحقيق او را تغيير داد.با نخستين " فيلسوف" عرب، ابويوسف يعقوب بن اسحاق کندي، که به رياضيات علاقه مند بود، در نزاع سختي درگير شد. از اين پيشامد، ابومعشر دريافت که براي فهميدن براهين فلسفي، آموختن " رياضيات" ضروري است.از آن پس تمام نيروي خود را صرف آن کرد که حقانيت فلسفي و تاريخي ارکان نجوم را بيان مي کند و در اين تلاش از همه سنت هاي فکري که وي تقريباً وارث منحصر به فرد آنها بود مدد گرفت.
شهرت ابومعشر به علم احکام نجوم هم در ميان معاصران و هم پس از وي، بسيار عظيم بوده است. برهان فلسفي ابومعشر بر صحت و اعتبار احکام نجوم محتملاً به کامل ترين صورت در کتاب " اثبات علم النجوم" او که اکنون در دست نيست، آمده است. ابومعشر صاحب تأليفات بسيار است.از جمله آثار ديگر وي مي توان به اين دو کتاب اشاره کرد:" رساله در اتصال کواکب قرانات" و " المواليد و الادوروالالوف". وي در سال 276 هجري قمري درگذشت.

ابوالوفا بوزجاني
 

ابوالوفا محمد بن محمد بن يحيي بن اسماعيل بن عباس رياضي دان و منجم قرن چهارم در سال 328 در بوزجان نيشابور متولد شد.وي تحصيلات رياضي خود را نزد خانواده آموخت و در سال 348 به عراق که در آن زمان پايتخت خلافت شرقي بود، مهاجرت کرد. در آنجا به صورت آخرين نماينده برجسته مکتب رياضي- نجومي در آمد و به تأليف کتاب هاي مهم خود پرداخت و با همکارانش در رصد خانه بغداد به رصد مشغول شد.او روش هاي محاسبه اي را که بازرگانان، کارمندان دواير ماليه و مساحان زمين در شرق اسلامي در کارهاي روزمره خود به کار مي بردند، به نحوه منظم مدون ساخت و همچنين روش هاي متداول را اصلاح کرد و بعضي از روش هاي ناصحيح را نيز مورد انتقاد قرار داد.به عنوان مثال، پس از بيان آن که مساحان مساحت هر نوع چهارضلعي را با ضرب کردن نصف مجموع اضلاع مقابل در يکديگر به دست مي آورند، خاطر نشان مي سازد که اين نيز اشتباهي آشکار و غلطي مسلم است.
از کتاب بوزجاني چنين بر مي آيد که دستگاه موضعي عدد نويسي دهدهي هندي با استفاده از ارقام در ميان مردم و تجار سرزمين هاي خلافت شرقي تا مدت هاي طولاني مورد استفاده نبوده است.او با توجه به عادت و عرف خوانندگاني که کتاب براي آنها نوشته شده، از استفاده از ارقام کاملاً پرهيز کرده است و همه اعداد و محاسبات را، که گاهي بسيار پيچيده است، تنها با کلمات بيان کرده است.
يکي از کتاب هاي علمي بوزجاني کتاب " فيما يحتاج اليه الصانع من الاعمال الهندسه" است، که بعد از سال 379 نوشته شده است.بسياري از روش هاي ساختن اشکال دو بعدي و سه بعدي که بوزجاني عرضه کرده، اقتباس است از آنچه در آثار اقليدس، ارشميدس، هرون اسکندري، تئودوسيوس و پاپوس آمده بوده است، اما بعضي از مثال ها ابتکاري است.
در اين اثر بوزجاني مسائلي نيز آمده است راجع به تقسيم يک شکل به اجزايي که شرايط معيني را واجد باشند.

 ايرانيان اخترشناس

اثر نجومي که بزرگ بوزجاني " المجسطي" يا کتاب " الکامل " بسيار دنباله رو مجسطي بطليموس است.ممکن است اين اثر، که فقط بخشي از آن به جاي مانده است، دقيقاً همان " زيج الواضح" او يا جزئي از آن باشد، که مبتني است بر رصدهاي خود او و همکارانش، به نظر نمي آيد که زيج باقي مانده باشد.
قبل از بوزجاني، در مثلثات کروي، تنها وسيله حل مثلث ها قضيه منلائوس راجع به چهار ضعلي کامل بود، که در کتب اسلامي به " قاعده مقادير ششگانه" موسوم است.کاربرد اين قضيه در حالت هاي مختلف بسيار دست و پا گير است.بوزجاني با غني تر ساختن ابزار مثلثات کروي، حل مسائل آنها را راحت تر کرد.وي قضيه تانژانت ها را در حل مثلث قائم الزاويه کروي به کار بست، و تقدم در اثبات را بيروني به وي نسبت داده است.يکي از اولين اثبات هاي قضيه کلي سينوس ها براي حل مثلث هاي غير قائم الزاويه، به توسط بوزجاني ابداع گرديد. براي تجليل از بوزجاني، دهانه يکي از آتشفشان هاي ماه، به نام او نام گذاري شده است.

يحيي بن ابي منصور
 

نام پارسي او بزيست فروزان بود که پس از مسلمان شدن به اين اسم ترجمه شد.او اصلاً از اهالي طبرستان بود که به بغداد مهاجرت کرد و در خدمت فضل بن سهل که از وزيران نامدار ايراني بود، درآمد.از اين رو زمان زندگي وي به اواخر سده دوم و اوايل سده سوم قمري باز مي گردد.پس از کشته شدن فضل، او منجم دربار مأمون شد.او در رصدي که در سال 215 قمري گروهي از منجمان به دستور مأمون انجام دادند، شرکت داشت و بزرگ منجمان به حساب مي آمد. گروهي از رياضي دانان برجسته از جمله محمد بن موسي خوارزمي بر اين کار نظارت داشتند.ابي منصور سرپرست گروه هاي نجومي اي بود که با رصد، محيط زمين را يافتند.
تنها اثر نجومي وي زيج ممتحن است.او نيز مانند بسياري از همکاران خود نتايج حاصل از رصدهاي خود به همراه عده اي از منجمان را در زيجي در رصدخانه شماسيه بغداد گرد آورد، که نسخه اي از آن در دست است. پژوهش هايي که درباره اين زيج به عمل آمده است، نشان مي دهد که ابي منصور در محاسبه خسوف و کسوف از روش تقريبي اي استفاده کرده است که آثار بطليموس در آن ديده نمي شود.احتمالاً وي از منجمان ايراني يا هندي اقتباس کرده است.

ابوسعيد سجزي
 

ابوسعيد احمد بن محمد سجزي از اهالي سيستان بود و در خراسان و شيراز زيسته است.او منجم و رياضي دان معروف قرن چهارم و هم عصر ابوريحان بيروني و عضدالدوله ديلمي بود و با آنان رابطه داشت.وي بسياري از تأليفات خود را به نام عضدالدوله ديلمي نوشته است.به نوشته بيروني، سجزي در رصدي که با عبدالرحمن صوفي در شيراز انجام داد، حضور داشت. در ميان منجمان دوره اسلامي وي نخستين کسي بود که عملاً عقيده به حرکت وضعي زمين را به کار بست. سجزي اسطرلاب زورقي را به فرض آن که زمين حرکت وضعي داشته باشد، اختراع کرد.البته معلوم نيست وي واقعاً به حرکت وضعي زمين معتقد بوده يا اين که در ساخت اسطرلاب اين فرض را مطرح کرده بود.آثار نجومي سجزي بيشتر درباره اسطرلاب و تسطيح است.وي روش بديعي در زمينه تسطيح عرضه کرد.از آثار گرانقدر بر جاي مانده وي مي توان به اين کتب اشاره کرد: المدخل، تحصيل القوانين، زايجات الکواکب، الاختيار و ...
وي در سال 414 هجري وفات يافت.

ابوريحان بيروني
 

ابوريحان بيروني( محمد بن احمد خوارزمي) از منجمان اهل خوارزم بود که در سال 362 هجري در خارج شهر خوارزم چشم بدنيا گشود و به همين دليل به بيروني معروف است.ابوريحان دانشمندي نکته سنج و بسيار باذوق بود.افکار و عقايد وي بيشتر به دانشمندان عصر حاضر شباهت داشت.او درباره طول و عرض جغرافيايي ممالک و شهرهاي دنيا جداول مهمي تنظيم کرد و به حرکت زمين معتقد بود و تحقيقات و اصلاحاتي هم در تقويم جلالي به عمل آورد.کتاب " زيج الغ بيگ" نتيجه تحقيقات بسيار جالبي است و در اين کتاب محاسباتي درباره کسوف- خسوف به عمل آورده و جدول هايي تنظيم شده که در آنها فهرست ستاره ها و حرکت ماه و خورشيد و ساير سيارات و طول و عرض شهرهاي بزرگ دنيا مندرج است.
خوارزمي در دوران خلافت مأمون مورد توجه خليفه عباسي قرار گرفت و در رصدخانه شماسيه و مدرسه مشهور بيت الحکه مشغول تحقيق شد.وي نجوم ايران پيش از اسلام را با رياضيات هندي در آميخت و دستاوردها و آثار او در پيشرفت رياضيات و نجوم چه در شرق و چه در غرب نقش بي نظيري داشته اند.از جمله آثار ارزشمند وي در زمينه نجوم عبارتند از:ساده کردن تصوير جسم نما، تسطيح کره، تعيين دقيق طول و عرض جغرافيايي شهرها.
بيروني در سال 440 هجري قمري و در سن 77 سالگي در شهر غزنه چشم از جهان فرو بست.

ابوسهل کوهي
 

نام او" وَيجَن بن رستم" بود. اين نام و لقب، ايراني تبار بودن وي را نشان مي دهد.وي از جبال طبرستان بود و بنابر رسم آن ولايت به " کوهي" مشهور شده است.کوهي در اوج فعاليت علمي اش در بغداد، در خدمت فرمانروايان بويه اي از جمله شرف الدوله کار مي کرده است.او در رصد نقطه هاي انقلاب صيفي و شَتَوي در شيراز همکاري داشت. اين رصدها به سرپرستي ابوالحسين عبدالرحمان بن عمر صوفي انجام شد.شرف الدوله، کوهي را امر به رصد کواکب سبعه کرد، و کوهي براي نصب وسايلي که خود طراحي کرده بود، ساختماني در باغ قصر احداث کرد.اولين رصد در حضور چند تن از قضات و نيز دانشمنداني چون بوزجاني و ابواسحاق ابراهيم بن هلال بن ابراهيم بن زهرون صربي انجام گرفت.نامه هايي که بين ابواسحاق و کوهي رد و بدل شده، هنوز موجود است.آنان ورود خورشيد را به سرطان و حدود سه ماه بعد ورود آن را به برج ميزان با نهايت دقت رصد کردند.
کوهي که خيام او را " رياضي دان عالي مقام" دانسته، عمدتاً در هندسه کار کرده است. خواجه نصيرالدين طوسي در تحرير خود از کتاب " الکره والاسطوانه ارشميدس" نکته ذيل را از کوهي نقل کرده است:" براي ساختن قطعه کره اي که حجمش برابر با سطح قطعه کره مفروض ديگري باشد، کوهي دو طول مجهول را از تقاطع دادن يک هذلولي متساوي الساقين و يک سهمي ساخت و سپس در مورد شرايط قابل حل بودن مسئله بحث کرد".
چنين دقتي در رساله " في استخراج ضلع المسبع المستوي الاضلاع في الدايره" نيز ديده مي شود. کوهي در رساله " في استخراج مساحه المجسم المکافي" نيز راه حلي ارائه کرده که تا اندازه اي واضح تر و ساده تر از راه حل ارشميدس است.
او اولين کسي است که پرگار به اصطلاح مخروطي را وصف کرده است، پرگاري که طول يک شاخه آن متغير است و براي رسم مقاطع مخروطي به کار مي رود. در رساله " البرکارالتام" ( به نام " پرگار کامل") که اثري است روشن و تا اندازه اي کلي، وي ابتدا راه ترسيم خط مستقيم، دايره و مقاطع مخروطي را با اين پرگار شرح داده و سپس به بيان نظريه پرداخته است و نتيجه گرفته است که ديگر مي توان اسطرلاب، شاخص و ابزارهاي مشابه را به سادگي ساخت.
کوهي آثاري چند در علم نجوم به وجود آورده و رساله اي در مورد اسطرلاب داشته که قبلاً ذکر آن آمد.

 ايرانيان اخترشناس

محمد بن ايوب طبري
 

ابوجعفر محمد بن ايوب طبري حاسب از رياضي دانان و منجمان قرن پنجم قمري است.از مردم طبرستان بود، از کودکي به رياضيات و نجوم علاقه نشان داد تا اين که بالاخره جزو رياضي دانان درجه اول و روحانيون بزرگ شد. از سال 461 تا بعد از سال 485 فعاليت علمي داشت و بيشتر عمرش را در زادگاه خود گذرانيد. از وي نه کتاب يا رساله به جاي مانده است.از آثار رياضي وي" شمارنامه" در سه فصل و " مفتاح المعاملات في الحساب" در شش فصل است و کتابي در زمينه رصد کردن ستارگان نوشت که شهرت فراواني به دست آورد. اين کتاب در 6 فصل درباره اسطرلاب بود و به صورت پرسش و پاسخ تنظيم شده و حاوي اطلاعات بسيار سودمندي در زمينه علم نجوم است.چون اين کتاب به زبان فارسي و به نحوي قابل فهم نوشته شده بود، نويسنده اش را " طبري صاحب اسطرلاب فارسي" ناميدند.
مهم ترين اثر او در نجوم زيج مفرد است که قديمي ترين زيج تأليف شده به زبان فارسي است و تنها يک نسخه خطي از آن به جا مانده است.او اثر مهمي با عنوان " مفتاح المعاملات در حساب و هندسه مقدماتي" دارد.او در اين اثر به کاربرد رياضيات در فرايض ديني و معاملات پرداخته است.

عمر خيام
 

حکيم غياث الدين ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري، به خيامي و خيام نيشابوري و خيامي النيسابوري هم ناميده شده است. او فيلسوف، رياضي دان، طبيب و ستاره شناس بزرگ و دانشمند مشهور ايراني در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجري در دوره سلجوقي است.فقه را در ميانسالي در محضر امام موفق نيشابوري آموخت؛ حديث، تفسير، فلسفه، حکمت و اخترشناسي را فرا گرفت.برخي نوشته اند که او فلسفه را مستقيماً از زبان يوناني فرا گرفته بود.
در حدود سال 449 تحت حمايت و سرپرستي ابوطاهر، قاضي القضات سمرقند، کتابي درباره معادله هاي درجه سوم به زبان عربي نوشت تحت نام رساله في البراهين علي مسائل الجبر و المقابله.با نظام الملک طوسي رابطه اي نيکو داشت، اين کتاب را پس از نگارش به خواجه تقديم کرد.
پس از اين دوران خيام به دعوت سلطان جلال الدين ملکشاه سلجوقي و وزيرش نظام الملک به اصفهان مي رود.خيام به دستور ملک شاه سلجوقي و به کمک چند نفر از ستاره شناسان روزگار خود تقويم را اصلاح کرد و آن را بر مبناي علمي تازه اي تنظيم کرد( تقويم جلالي) که تقويم فعلي ايرانيان بر آن استوار است.اما پس از مرگ ملکشاه کاري نيافت.در اين دوران خيام به عنوان اختر بين در دربار خدمت مي کرد هرچند به اختربيني اعتقاد نداشت.در همين سال ها (456) مهم ترين و تأثيرگذارترين اثر رياضي خود را با نام " رساله في شرح مااشکل من مصادرات اقليدس" را مي نويسد و در آن خطوط موازي و نظريه نسبت ها را شرح مي دهد.
پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام الملک، خيام مورد بي مهري قرار گرفت و کمک مالي به رصدخانه قطع شد.بعد از سال 479 اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پايتخت جديد سلجوقيان انتخاب شده بود، ترک کرد.
پيش از کشف رساله خيام در جبر، شهرت او در مشرق زمين به واسطه اصلاحات سال و ماه ايراني و در غرب به واسطه ترجمه رباعياتش بوده است.اگر چه کارهاي خيام در رياضيات ( به ويژه در جبر) به صورت منبع دست اول در بين رياضي دانان اروپايي سده 19 ميلادي مورد استفاده نبوده است، مي توان رد پاي خيام را به واسطه طوسي در پيشرفت رياضيات در اروپا دنبال کرد.قديمي ترين کتابي که از خيام اسمي به ميان آورده و نويسنده آن هم عصر خيام بوده، نظام عروضي مؤلف« چهار مقاله» است. ولي او خيام را در رديف منجمان ذکر مي کند و اسمي از رباعيات او نمي آورد.
خيام در مقام رياضي دان و ستاره شناس تحقيقات و تأليفات مهمي دارد.از جمله آنها " رساله في البراهين علي مسائل الجبر و المقابله" است که در آن از جبر عمدتاً هندسي خود براي حل معادلات درجه سوم استفاده مي کند.او معادلات درجه دوم را از روش هاي هندسي اصول اقليدس حل مي کند و سپس نشان مي دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروط ها با هم قابل حل هستند. مسلم است که خيام در رساله هايش از وجود جواب هاي منفي و موهومي در معادلات آگاهي نداشته است و جواب صفر را نيز در نظر نمي گرفته است. کتاب " نوروزنامه" به خيام نسبت داده شده است.اما او آثار علمي خود را به عربي تأليف مي کرد و انديشه ها و افکار فلسفي اش را در قالب اشعاري کوتاه به نام رباعي مي سرود.
مرگ خيام را ميان سال هاي 517-520 هجري مي دانند که در نيشابور اتفاق افتاد.مقبره وي هم اکنون در شهر نيشابور، در باغي که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع مي باشد، قرار گرفته است.

خواجه نصير الدين طوسي
 

ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن طوسي ملقب به خواجه نصير طوسي يا خواجه نصيرالدين طوسي، فيلسوف، متکلم، فقيه، دانشمند، رياضي دان و سياست مدار ايراني شيعه سده هفتم است. او در پانزدهم جمادي الثاني سال 591 هجري در جهرود که از توابع قم است، ديده به جهان گشود.پدرش شيخ وجيه الدين که از علماي شهر قم بود، به همراه خانواده به شوق زيارت امام رضا(ع)، به مشهد عزيمت کرد و پس از زيارت در هنگام بازگشت به وطن به علت بيماري همسرش در يکي از محله هاي شهر طوس ساکن شد.علوم ديني و عقلي را زير نظر پدرش، و منطق و حکمت طبيعي را نزد دايي اش آموخت. تحصيلاتش را در نيشابور به اتمام رساند.خواجه نصير پس از کسب علوم مختلف در خراسان به ديار ري شتافت و پس از آنجا به قم، سپس به اصفهان و از آنجا به عراق رفت.او فقه را از محضر " معين الدين سالم مصري" از شاگردان" ابن ادريس حلي " و " ابن زهره حلبي" فرا گرفت و در سال 619 قمري از استاد خود اجازه نقل روايت دريافت کرد. او همچنين مدتي در محضر " علامه حلي" فقه آموخت. " کمال الدين موصلي" ساکن شهر موصل ديگر دانشمندي بود که علم نجوم و رياضي را به خواجه آموخت.خواجه پس از سال ها کسب علم و معرفت و طي کردن درجات علمي و سير و سلوک معنوي در ديار غربت، عزم وطن کرد و از عراق به سمت خراسان رهسپار شد.
خواجه نصير در سفري که از عراق به خراسان باز مي گشت، طي برخوردي با داعيان اسماعيلي، قسمتي از زندگاني خود را در قلعه هاي اسماعيليان گذراند.در مدتي که خواجه نصير در " قلعه قهستان" بود، بيشتر مورد احترام و تکريم قرار مي گرفت و آزادانه به شهر قاين رفت و آمد داشته و به امور مردم رسيدگي مي کرد، خواجه حدود 26 سال در قلعه هاي اسماعيليه به سر برد و در اين مدت دست به تأليف و تحرير کتاب هاي متعددي زد.شرح اشارات ابن سينا، اخلاق ناصري، رساله معينيه، مطلوب المؤمنين، روضه القلوب، تجريد الاعتقاد، رساله تولي و تبري، نمونه اي از آثار خواجه در اين مدت است.ناسازگاري اعتقادي خواجه با اسماعيليان و نيز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وي را بر آن داشت تا براي کمک گرفتن، نامه اي به خليفه عباسي در بغداد بنويسد.در اين ميان حاکم قلعه از ماجراي نامه خبردار شد و دستور داد تا خواجه را دستگير و زنداني کنند.پس از چندي خواجه نصير به " قلعه الموت" منتقل شد. ولي حاکم قلعه که از دانش او اطلاع پيدا کرده بود، با او رفتاري مناسب در پيش گرفت.
خان مغول که از جريان خواجه و زنداني شدن او باخبر شد، خواجه را گرامي داشت و اين علاقه به خواجه زماني بيشتر شد که خان مغول از علم و دانش خواجه و تسلط بر علوم مختلف مخصوصاً علم نجوم آگاهي يافت؛ چون مغولان اعتقاد زيادي به ستاره و صور فلکي و طالع بيني آينده داشتند. حتي برخي از محققان، مغولان را خورشيد و ماه پرست مي دانستند و شايد همين امر باعث بناگزاري رصدخانه مراغه شد و کتابخانه اي به وجود آورد که حدود چهل هزار جلد کتاب در آن بوده است.اين حکيم فرزانه با احاطه بر دانش هاي زمان خود، بازمانده دانشمندان و آثار علمي را گرد آورد و غناي فرهنگ ايراني را در پيروزي بر هجوم ويرانگر مغولان نمايان ساخت.

غياث الدين جمشيد کاشاني
 

وي که در سده هاي مياني تاريخ ايران پس از اسلام و هم زمان با دوران قدرت مداري خاندان تيموري مي زيست، از بزرگ ترين دانشمندان ايران در گستره اي به وسعت تمام تاريخ بوده است. عمده دليل اشتهار خواجه غياث الدين کاشاني، تحقيقات نجومي و ابتکارات ارزشمندش در رياضيات بوده است.آنچه روشن است، در سايه تلاش انديشمنداني چون او، ايران عهد تيموري کانون اصلي نجوم و رياضيات جهان شد.
از جمله فعاليت هاي نجومي وي ساختن رصدخانه سمرقند و تدوين دو زيج مي باشد.زيج نخست در سمرقند نوشته شد و زيج کاشاني نام گرفت.زيج دوم نيز پس از نگارش زيج نخست تدوين شد و عنوان زيج خاقاني يافت و به الغ بيگ تقديم شد.فعاليت هاي نجومي او تنها محدود به انجام چنين کارهايي نبود چرا که او کتاب هاي بسياري نيز در اين باره نوشت. کتاب هايي چون " مختصر در علم هيئت"؛ رساله " سلم السماء" و رساله " الات رصد" از اين جمله اند که امروزه نيز در دست هستند.
وي که در تاريخ علم رياضي از جايگاهي والا برخوردار است، روش هايي نوين براي انجام محاسبات مهم رياضي ارائه داد و مقادير برخي از کليات مهم رياضي مانند عدد " پي" را با دقت بي سابقه و با هفده رقم تقريب اعشاري در رساله محيطيه خود محاسبه کرد.شگفت آن که نتيجه محاسبه او با نتايج محاسبات امروزي فقط در رقم هفدهم اختلاف دارد.
ديگر ابتکار خواجه غياث الدين کاشاني در دانش رياضي استخراج ريشه N ام اعداد مي باشد، که روش او براي اين کار همان روشي بود که اروپاييان بعدها در سده نوزدهم ميلادي يافتند و به روش روفيني - هورنر موسوم است.
از اين دانشمند برجسته تاريخ ايران زمين به غير از رساله محيطيه، چندين اثر ارزشمند ديگر نيز در مورد رياضي در دست است. کتاب هاي " مفتاح الحساب" و " تلخيص المفتاح في علم الحساب" از اين جمله اند.
اين دانشمند بزرگ ايراني در سال 832 در خارج شهر سمرقند درگذشت.
منبع: دانشمند، شماره 557.




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط