پيوند دهنده جوامع کرد و عرب عراق

ناظم عمر دباغ در سال 1961ميلادي به جنبش مردم کردستان عراق پيوست و از نخستين سال تأسيس اتحاديه ميهني کردستان عراق به عضويت آن اتحاديه درآمد. درابتداي دهه هشتم از قرن بيستم به عضويت کميته مرکزي اتحاديه ميهني کردستان برگزيده شد. از سال 1985 تا سال 1991 عضو دفتر سياسي اين اتحاديه بوده و پس از تشکيل دولت
دوشنبه، 9 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پيوند دهنده جوامع کرد و عرب عراق

پيوند دهنده جوامع کرد و عرب عراق
پيوند دهنده جوامع کرد و عرب عراق


 





 
گفت وگو با ناظم عمردباغ نماينده حکومت اقليم کردستان عراق

درآمد
 

ناظم عمر دباغ در سال 1961ميلادي به جنبش مردم کردستان عراق پيوست و از نخستين سال تأسيس اتحاديه ميهني کردستان عراق به عضويت آن اتحاديه درآمد. درابتداي دهه هشتم از قرن بيستم به عضويت کميته مرکزي اتحاديه ميهني کردستان برگزيده شد. از سال 1985 تا سال 1991 عضو دفتر سياسي اين اتحاديه بوده و پس از تشکيل دولت کردستان عراق به سمت معاون وزير آموزش و پرورش اين دولت منصوب شد.
جلال طالباني در سال 1999 وي را به عنوان مسئول دفتراقتصادي و بازرگاني خود در تهران منصوب کرد.درسال 2003 و پيش از سقوط رژيم صدام مسئوليت دفتر اتحاديه ميهني کردستان عراق در تهران را برعهده گرفت و از اوايل سال 2007 تاکنون نيزمسئوليت دفتر نمايندگي دولت اقليم کردستان عراق درتهران را برعهده دارد.

ميان خاندان آيت الله حکيم و جنبش هاي کرد عراق از چه زماني روابط برقرار شد و اين روابط چگونه بود؟
 

پس از کودتاي 14ژوئيه سال 1958 در عراق که به نظام پادشاهي پايان داد،ميان جامعه کردستان عراق به رهبري ملامصطفي بارزاني ارتباطات دوستانه برقرار شد. ملت کرد عراق هيچ وقت فتواي معروف آيت الله العظمي سيدمحسن حکيم پدرشهيد آيت الله سيدمحمدباقرحکيم در دفاع از آرمان کردها را فراموش نمي کند. اين فتوا در شرايطي صادر شد که حکومت هاي پيشين عراق که پس از کودتاي 14ژوئيه قدرت را در عراق در دست گرفتند،درصدد سرکوب ملت کرد عراق برآماده بودند. يکي از نظام هاي پيشين عراق از مرجعيت ديني در نجف اشرف و کربلا خواست فتوايي به نفع نظام حاکم صادر نمايد،تا حمله نظامي به کردها را توجيه کنند.پس از آن فتوا، روابط ميان کردهاي عراق و حوزه هاي علميه استحکام يافت.
مرجعيت ديني شيعه در زمان آيت الله العظمي سيدمحسن حکيم نسبت به همزيستي اعراب و کردهاي عراق و طوايف شيعه و سني ديدگاه مثبت داشت. تأثير مثبت اين موضع گيري بر روابط کردها و شيعيان همچنان تا امروز ادامه دارد.

روابط جوامع کرد و شيعه در دوران حکومت حزب بعث چگونه بود؟
 

شکي نيست که در زمان حکومت حزب بعث و صدام، همه مردم عراق در سايه حکومت استبدادي و ديکتاتوري به سر مي بردند. همه اقشار و طوايف و قوميت هاي عراق از سياست هاي سرکوبگرانه رژيم حاکم مستثني نبودند.همه مظلوم واقع شده بودند. پس از مخالفت مراجع عاليقدرآن روز همچون آيت الله العظمي سيدمحسن حکيم و آيت الله شهيد صدر براي صدور فتواي ديني به نفع رژيم حاکم،اين موضع گيري به تقويت روابط ميان کردها و برادران عرب شيعه عراق کمک کرد.درپي اين موضع گيري هاي اصولي،رهبري جامعه کرد در آن زمان کوشش به عمل آورد تا با جامعه شيعيان که تحت فشار شديد قرار داشتند ابراز همدردي و همبستگي کند. چرا که همه مردم عراق در مظلوميت و محروميت به سر مي بردند.درنتيجه اين سياست ها، ميان ملامصطفي بازراني رهبر کردهاي عراق و خاندان آيت الله سيدمحسن حکيم روابط دوستانه برقرار شد که همچنان ادامه دارد.

آيا ميان مراجع حوزه علميه نجف و رهبري جنبش کرد ملاقات و ديدارهايي هم وجود داشت؟
 

ديدارها و گفت و گوهايي صورت مي گرفت،اما،علني و آشکار نبود.همان گونه که مي دانيد نظام هاي حاکم در برابر اين مسايل به شدت حساسيت و واکنش نشان مي دادند.اين نظام ها مخالف آزادي عقيده و بيان و مخالف دموکراسي بودند. اين نظام ها به دروغ ادعا مي کردند که طرفدار دموکراسي هستند.حقوق اساسي ملت کرد و برادران عرب شيعه عراق را مصادره کردند. رژيم حزب بعث در چارچوب مصادره آزادي هاي اجتماعي و ديني به مدت 25سال برگزاري مراسم مذهبي و عزاداري برادران شيعه عراق را منع کرده بود. چنانچه به ملت کرد اجازه نداد آيين هاي ملي و قومي شان را برگزارنمايند و به شخصيت هاي کرد و شيعه اجازه مشارکت سياسي را نمي داد.
به هرحال پس از روي کارآمدن صدام در عراق، ديدار شخصيت هاي سياسي مخالف رژيم حزب بعث و پس از تأسيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق در برخي مناطق کردستان عراق و در تهران و دمشق علني شد. آيت الله شهيد سيدمحمدباقر حکيم در اين ديدارها حضور فعال داشت و برخي از اين ديدارها را برنامه ريزي و هماهنگي مي کرد.ازآن روز روابط سياسي ميان جنبش هاي کرد و جنبش هاي اسلامي عراق بيش از پيش استحکام يافت و ديري نپاييد که ميان طرفين موافقت نامه هاي همکاري نظامي و هماهنگي ميان جنبش کرد و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق براي سرنگوني رژيم صدام به امضاء رسيد.

آيا روابط ميان شيعيان و کردهاي عراق در دوران مرجعيت آيت الله سيدمحسن حکيم آغاز شد، يا چنين روابطي از قبل وجود داشته است؟
 

به طورکل،اطلاعاتي که در ذهن دارم، حاکي ازآن است که اين روابط پس از شکل گيري سازمان ها و جنبش هاي کرد در پي کودتاي 14ژوئيه سال 1958 آغاز شده است. پس از اين کودتا،و درپي حاکميت رژيم هاي ديکتاتوري در عراق، بسياري از شخصيت هاي سياسي و مذهبي عراق براي يکپارچگي صفوف خود، و وحدت بخشيدن به مبارزه شان برضد رژيم هاي ديکتاتوري با يکديگر تماس برقرار کردند.

شکل روابط و همکاري ميان مرحوم آيت الله سيدمحمدباقرحکيم و جنبش هاي کرد چگونه بود؟
 

در حقيقت آغاز جنگ تحميلي عراق بر ضد جمهوري اسلامي ايران، تشديد فشار و سرکوب مردم عراق توسط رژيم صدام و نيز تأسيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق به گسترش روابط و همکاري ميان گروه هاي سياسي و جنبش هاي مبارز عراقي کمک کرد.عامل ديگري که در گسترش همکاري هاي سياسي و نظامي نقش تعيين کننده داشت،روابط ديرينه اي بود که ميان سران جنبش کرد و اعضاي مجلس اعلا به ويژه خاندان آيت الله حکيم وجود داشت.دراين زمينه آقايان سيدمحمدباقرحکيم و جلال طالباني و مسعود بارزاني به طور مستمر ديدار و درباره اوضاع داخلي عراق و چگونگي سرنگوني صدام مذاکره مي کردند.چرا که آنها مبارزه شان را مشترک مي دانستند.با دشمن مشترک رو به رو بودند.رژيم فاشيست حزب بعث را دشمن همه مردم عراق مي دانستند.

جمهوري اسلامي ايران با جنبش هاي کرد در شمال و جنبش هاي اسلامي در جنوب و مرکز عراق روابط يکسان داشت.علت اينکه جنبش هاي کرد در ابتداي تأسيس مجلس اعلا در آن حضور نداشتند چيست؟
 

يکي ازدلايل عدم حضور جنبش هاي کرد در مجلس اعلا اين است که مبارزه مسلحانه بر ضد نظام هاي ديکتاتور حاکم، پيش از مبارزات مسلحانه جنبش اسلامي در جنوب عراق آغاز شده بود. دليل دوم اين است که ميان جنبش هاي کرد و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق اختلافات ايدئولوژيک و سياسي وجود داشت.احزاب و جنبش هاي کرد به جاي حضوردرمجلس اعلا، با سازمان ها و جنبش هاي اسلامي عراق موافقت نامه هاي همکاري امضا کردند.به موجب اين موافقت نامه ها،فعاليت هاي سياسي و عمليات نظامي مشترک بر ضد رژيم حزب بعث شکل گرفت.هماهنگي نظامي ميان مجلس اعلا و جنبش هاي کرد عراقي هنگام سقوط رژيم صدام به روشني تجلي يافت.

پيوند دهنده جوامع کرد و عرب عراق

دردوران جنگ تحميلي هشت ساله آيا همکاري و هماهنگي ميان جنبش هاي اسلامي و جنبش هاي مبارز کرد وجود داشت؟
 

آري،دقيقاً همين طوراست.دربرخي مناطق شمال عراق که توسط اتحاديه ميهني کردستان عراق آزاد شده بود،بسياري از جنبش هاي شيعي همچون حزب الدعوه اسلامي و سازمان پيکار اسلامي و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق دفاتر و مراکز نظامي مخصوص داشتند.نيروهاي مسلح اين سازمان در مناطق قره داغ و شهرزور و حاج عمران استقراريافته بودند.
در اين گفت وگو، فرصت را مغتنم مي شمارم تا اعلام کنم که دولت کردستان شمال عراق به پاس قدرداني و ارج نهادن به روابط ديرينه ميان مردم کرد و خاندان آيت الله حکيم،يک حسينيه بزرگ در شهر سليمانيه ساخته و آن را به نام شهيد محراب آيت الله سيدمحمدباقرحکيم نامگذاري کرده است.

ملت کرد به شخصيت و مبارزات مجاهد نستوه آيت الله سيدمحمدباقرحکيم برضد رژيم پيشين حزب بعث چگونه مي نگرد؟
 

ملت کرد تا اين لحظه به نقش و مبارزات خاندان حکيم و مجلس اعلاي اسلامي عراق با ديد مثبت نگاه مي کند.ازآنان انتظار داريم همواره پشتيبان مردم کرد باشند تا به حقوق مشروع شان نايل شوند.ما نسبت به آينده عراق يکپارچه و دموکراتيک خوشبين هستيم. بر اين باوريم که نظام کنوني پارلماني عراق با تحکيم روابط و مناسبات دوستانه ميان گروه ها و احزاب سياسي کرد و عرب به ويژه برادران شيعه در مرکز و جنوب عراق تداوم پيدا مي کند و تقويت مي شود.

رژيم پيشين حزب بعث براي ضربه زدن به روابط دوستانه جنبشهاي کرد و مجلس اعلاي انقلاب اسلامي چه تلاشهايي به عمل آورد؟
 

روابط دوستانه و صميمانه ميان ملت هاي کرد و عرب عراق مؤکداً به زيان نظام هاي ديکتاتورحاکم بر عراق بود.دشمنان همواره مي کوشيدند به اين روابط آسيب برسانند. من مطمئن هستم که رژيم پيشين حزب بعث تلاش هاي مذبوحانه فراواني براي گسستن پيوستگي و هماهنگي جنبش هاي مبارز عراقي به عمل آورد.اکنون هم دشمنان مي کوشند به روابط ميان ملت کرد و سايرملت هاي عراق به ويژه شيعيان جنوب لطمه وارد نمايند چون اين دوستي و همدلي را به زيان خود مي بينند.
اکنون دولت عراق از ساير هم رزمان پيشين و رهبران همه اقوام،طوايف و مذاهب گوناگون عراق تشکيل يافته است. لاوه بر کردها و شيعيان،سايربرادران اهل سنت و ترکمن و مسيحي و آشوري در حاکميت و نظام سياسي مشارکت دارند.

پس از شهادت آيت الله سيدمحمدباقرحکيم، برادرش سيدعبدالعزيز حکيم رياست مجلس اعلاي اسلامي عراق را برعهده گرفته است. اکنون ميزان روابط کردها با ايشان چگونه است؟
 

در حال حاضر روابط با ايشان بسيارعالي است. روابط کنوني دولت کردستان عراق با مجلس اعلاي اسلامي عراق به اوج رسيده است.

آيا در حال حاضر ميان پيشمرگان کرد و نيروهاي سپاه بدر-شاخه نظامي مجلس اعلا- همچون گذشته همکاري و هماهنگي وجود دارد؟
 

در پي سرنگوني رژيم صدام و تأسيس دولت جديد در عراق، نيروهاي پيشمرگه و سپاه بدر منحل شدند.رزمندگان پيشمرگه به نيروهاي نظامي ارتش عراق پيوستند. در همين حال برخي از نيروهاي سپاه بدر مسئوليت هاي سياسي برعهده گرفته و برخي ديگردرون ارتش عراق ادغام شدند. در حال حاضر هيچ ارتباط سياسي و نظامي ميان تشکيلات رزمندگان پيشمرگ و تشکيلات سپاه بدر وجود ندارد. آن دو سازمان در دوران حکومت صدام، در مبارزه مشترک همکاري داشتند.اما،امروز روابط و همکاري هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي و مديريت دولتي ميان آن دو جايگزين هماهنگي نظامي شده است.اکنون آن دو سازمان براي نظام و قانون عراق متحد احترام قائلند.

آيا جنبش هاي کرد، در دوران مبارزه به جنبش هاي اسلامي که در کردستان عراق مستقر بودند کمک نظامي و لجيستيک هم ارائه مي دادند؟
 

در دوران مبارزه برعليه رژيم حزب بعث، امکانات جنبش هاي کرد بسيار محدود بود. جنبش هاي کرد به ميزاني که در توان داشتند به رزمندگان جنبش هاي اسلامي کمک مي کردند.مهم ترين کمکي که رهبري جنبش کرد به برادران رزمنده عراقي در آن دوره ارائه کرد،تأمين زمينه هاي مناسب براي پيکارآنان بود.جنبش کرد متعهد شده بود امنيت جاني و امنيت پايگاه هايشان را در منطقه کردستان تأمين کند. چراکه تعداد اين رزمندگان زياد نبود.درحقيقت حضور جنبش هاي اسلامي شيعه عراق در کردستان جنبه معنوي و نمادين داشت. اغلب رزمندگان جنبش هاي اسلامي سپاه بدر در مناطق جنوبي عراق به ويژه در مناطق باتلاقي استقرار يافته بودند. رزمندگان جنبش هاي اسلامي مستقر در کردستان عراق فقط به کمک هاي لجيستيک کردها و آذوقه نياز داشتند.

آيا در شرايط کنوني نمايندگان جنبش اسلامي پيشين و روحانيون حوزه علميه نجف اشرف در کردستان عراق حضور دارند و فعاليت هاي تبليغاتي و مذهبي انجام مي دهند؟
 

آري... اين جنبش ها در منطقه کردستان حضور دارند و براي خود در شهرهاي سليمانيه و اربيل دفاتر و مراکز فرهنگي داير کرده اند.
محافل سياسي برخي کشورهاي عربي از فعاليت فرهنگي گروه هاي شيعه ابراز نگراني مي کنند.آيا دولت کردستان عراق نگران حضور مراکز تبليغي حوزه علميه نجف اشرف درآن منطقه نيست؟
اگرترس و نگراني داشتيم به آنها اجازه فعاليت آزادانه نمي داديم.

آيا حضرت عالي شخصاً با آيت الله سيدمحمدباقرحکيم ملاقات کرده ايد؟
 

آري. چند باردرگفت وگوهاي دفتر سياسي اتحاديه ميهني کردستان عراق و دفتر سياسي مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق شرکت کردم.آقايان جلال طالباني و شهيد سيدمحمدباقرحکيم رياست جلسات اين دفاتر را برعهده داشتند.دراين گفت وگوها آقايان سيدعبدالعزيزحکيم و شيخ محمدتقي مولي مسئول واحد نظامي مجلس اعلا نيز شرکت مي کردند.

در چه سالي با شهيد محراب آيت الله حکيم آشنا شديد؟
 

گمان مي کنم اولين بار که به ديدار او مشرف شدم در سال 1987ميلادي در تهران بود.

او را چگونه يافتيد؟
 

او را يک شخصيت قوي،هوشيار،خردمند و با عزمي راسخ ديدم.جلسات را با قدرت و اراده اداره مي کرد. طرح هايي که در جلسات ارائه مي کرد سازنده بود و با تيزبيني و دورانديشي تصميم مي گرفت.

روابط او با آقاي جلال طالباني رئيس جمهوري کنوني عراق چگونه بود؟
 

روابطشان برادرانه بود.هرگاه مام جلال به تهران مي آمد با آقاي حکيم ديدارو گفت وگو مي کرد. مرحوم آيت الله حکيم نيز هرگاه به دمشق سفر مي کرد با آقاي مام جلال ملاقات و درباره اوضاع عراق و تحولات مبارزه بحث و تبادل نظر مي کرد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره42-41




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.