تبیین حکومت دکتر مصدق (دوره اول)(3)
ناخالصي در هيئت
«در اين مسافرت آنچه وظيفه يک سرباز است انجام خواهم داد و با استفاده از احساسات سرشار آقايان نمايندگان مجلسين و پشتيباني ملت فردا از ميان هموطنان عزيز رخت بربسته و براي مدتي کوتاه به مأموريت مي روم. اينک ازپشت تريبون مجلس سنا از همگي توديع نموده و تنها درخواستي که دارم از دعاي خير فراموش نکنند.» (78)
دکتر مصدق در غياب خود باقر کاظمي را به کفالت نخست وزير منصوب کرد و کابينه را نيز ترميم نمود. (79) آيت الله کاشاني هم از مردم خواست تا روز حرکت هيئت دکتر مصدق به آمريکا در مساجد حضور يافته و براي «فتح» و «پيروزي» نخست وزير و «مراجعت به سلامت» او دعا کنند.
اعضاي هيئت همراه دکتر مصدق عبارت بودند از: اللهيار صالح، دکتر شايگان، سهام السلطان بيات و دکتر احمد متين دفتري (نمايندگان عضو هيئت مختلط)، دکتر کريم سنجابي و دکتر مظفر بقايي (نمايندگان مجلس)، جواد بوشهري (وزير راه)، دکتر سيد حسين فاطمي (معاون سياسي و پارلماني و سخنگوي دولت)، حسين نواب (وزير مختار ايران در هلند). جمعي ديگر نيز که شامل دکتر عيسي سپهبدي (مترجم زبان فرانسه)، محسن اسدي (مترجم زبان انگليسي)، عباس مسعودي (سناتور و مدير روزنامه اطلاعات)، دکتر مصباح زاده (مدير روزنامه کيهان)، سيف پور فاطمي (نماينده باختر امروز در آمريکا)، شجاع الدين شفا (رئيس اداره تبليغات)، دکتر غلامحسين مصدق و ضياء اشرف مصدق (دختر نخست وزير) بودند، همراهان هيئت محسوب مي شدند. دکتر مصدق به طوري که قبلاً هم گفته بود هزينه سفر خود و فرزندانش را شخصاً پرداخت نمود.
حضور دکتر متين دفتري در جرگه همراهان نخست وزير حيرت و اعتراض بسياري را برانگيخت. در جلسه 11 مهر حائري زاده در مجلس گفت:
«... يک مطلب ديگري که من مي خواستم به جناب آقاي نخست وزير که در اين دو سه روز خواستم به حضورشان برسم موفق نشدم و حالا يادداشتي مرقوم فرمودند که عازم هستند و ممکن است ديگر من توفيق زيارت ايشان را پيدا نکنم، عرض کنم راجع به اين هيئتي است که با ايشان مي روند، استدعاي من اين است که اشخاصي که به عقيده من جاسوس اند و به عقيده مردم ديگر اگر جاسوس نيستند مشکوک اند آنها را با خود نبرند...» (80)
وي همچنين در جلسه 14 مهر گفت:
«در جاسوس بودن متين دفتري ترديدي ندارم و بعضي از همراهان را صميمي در استيفاي حقوق ايران نمي دانم.» (81)
آشتياني زاده نيز در جلسه اي ديگر (23 مهر) گفت:
«... بر اي من تعجب آور بود وقتي ضمن صورت اسامي کساني که به نيويورک رفته اند. نام حسين مکي را که حقاً شايستگي عضويت اين ميسيون را داشت نديدم و به جاي آن نام کساني را ديدم که به هيج وجه مورد اعتماد ملت ايران نيستند.» (82 )
دکتر مصدق تذکرات دلسوزان و سوابق خيانت بار دکتر متين دفتري را ناديده گرفته ودامادش را با خود به شوراي امنيت برد.
دفاع از ملت ايران
دکتر مصدق روز 19 مهر برابر با دهم محرم اعلام نمود که به علت ايام عزاداري و نيز کسالت خودش، تعويق جلسه شوراي امنيت تا دوشنبه 22 مهرماه را خواستار شده و اين تقاضا مورد تأييد شورا واقع گرديده است. دکتر مصدق پس از ورود به آمريکا تمارض کرد و در بيمارستان بستري شد. هدف او از اين کارکشاندن سران و نمايندگان کشورهاي مختلف براي عيادت به بيمارستان بود. چون خودش از ملاقات با ساير سران پرهيز داشت.
روز 23 مهر 1330 اولين جلسه شوراي امنيت در ازدحام جمعيت تشکيل شد. ابتدا «سر کلادوين جب» نماينده دولت انگليس طي بياناتي با دفاع از موضوع دولت متبوعش، اظهار اميدواري کرد که قطعنامه پيشنهادي دولت انگليس مبني بر الزام طرفين به رعايت قرار تأميني و از سوگيري مذاکرات به تصويب شورا برسد. سپس دکتر مصدق متن خود را به زبان فرانسوي قرائت نموده و گفت:
«آقايان محترم شوراي امنيت امروز من در شورا حاضر شده صداي مردم ايران را در مقابل ادعاهاي بي اساس دولت انگليس به گوش شما و مردم جهان مي رسانم. ما اين دعوا را به دلايلي که بعد اقامه خواهيم کرد در حدود صلاحيت شوراي امنيت نمي دانيم ... اگر دولتي مسأله اي را که در صلاحيت شوراي امنيت نمي باشد در اين شورا مطرح کند و شوراي امنيت بنا به دلايل و جهات سياسي تصميم بگيرد که به آن مسأله رسيدگي بکند در اين صورت شوراي امنيت وسيله اي براي مداخله يک کشور در امور داخلي کشور ديگر خواهد شد و بدين ترتيب اعتماد مردم از آن سلب خواهد گرديد ... من مي خواهم بار ديگر موکداً تکرار کنم که دولت من حاضر است به محض اينکه انگليس تمايل حقيقي به حل قضيه نفت نشان دهد مذاکرات مستقيم را در موردي که قبلاً ذکر شد شروع کند.» (83)
جلسه دوم شوراي امنيت در نيمه شب 23 مهر (به وقت تهران) تشکيل شد در اين جلسه دکتر مصدق شديداً به موضع انگليس و قطعنامه کذايي آن دولت حمله نموده و اظهار داشت:
«ما هيچگونه قرينه و اماره اي در قطعنامه کنوني انگليس که حاکي از ميل واقعي آن دولت به انجام مذاکرات باشد مشاهده نمي کنيم بلکه برعکس اين قطعنامه نشان مي دهد که دولت انگليس ميلي به مذاکرات ندارد و نمي خواهد حقوق ما را بشناسد و براي آن احترام قايل شود و با ما بر طبق موازين قانوني رفتار کند. دولت انگليس همچنان مي خواهد تصميمات موقتي دادگاه بين المللي که غيرقانوني است به موقع اجراء گذاشته شود.» (84)
نطق شورانگيز دکتر مصدق که با صداي بلند ايراد مي شد نماينده انگليس را منفعل نموده و بلافاصله تقاضا کرد وقت پاسخگويي به وي داده شود.
پس از نماينده انگليس نمايندگان هند و يوگسلاوي پيشنهاد اصلاحي در قطعنامه انگليس ارائه نمودند تا نظر طرف ايراني هم تأمين شود ولي دکتر مصدق قاطعانه گفت:
«ايراني با قطعنامه انگليس و هيچ پيشنهاد اصلاحي ديگر موافقت نخواهد کرد زيرا اصولاً شوراي امنيت براي رسيدگي به مسأله نفت صالح نمي باشد.» (85)
جلسه سوم در 24 مهر و طي دو نوبت صبح و عصر تشکيل شد. در جلسه بعدازظهر «استين» نماينده آمريکا به حمايت از دولت انگليس بر خاسته و گفت: «شوراي امنيت نه تنها صالح براي رسيدگي به اين موضوع مي باشد بلکه اصولاً وظيفه اين است که در اين قبيل مسايل دخالت کند.» (86) و در حالي که دکتر مصدق قبلاً تهديد کرده بود چنانچه شورا قطعنامه انگليس را بپذيرد هيئت ايراني جلسه را ترک خواهد کرد، نماينده آمريکا گفت: «دولت آمريکا ازقطعنامه انگليس و پيشنهاد اصلاحي هندوستان و يوگسلاوي داير به شروع مذاکرات پشتيباني مي کند.» (87)
پس از بيانات نماينده آمريکا، نماينده فرانسه بياناتي را ايراد نمود. پس از آن دکتر مصدق در حالي که به شدت عصباني بود قصد داشت نطق خود را ايراد کند ولي تصميمش عوض شد و نطق خود را براي قرائت به دکتر اردلان سپرد. در نطق دکتر مصدق آمده بود:
«آنچه که قبلاً بايد به کليه اعضاي شوراي امنيت اطمينان بدهم اين است که شرکت سابق نفت روي ايران را نخواهد ديد ... هيچ قانون و قرارداد بين المللي ما را ملزم نمي کند که تحت قيوميت و مباشرت منابع نفت خود را در اختيار شرکتهاي خارجي قرار دهيم. ما مايليم نفت خود را بفروشيم و کاري کنيم که همچنان جريان نفت به دنياي باختري ادامه پيدا کند.» (88)
مقاومت دکتر مصدق سبب شد تا نماينده انگليس قطعنامه خود را از شوراي امنيت مسترد نمايد. دکتر مصدق همچنين تعدادي از اسناد خانه سدان، داير بر تصويب اجباري قرارداد 1933 و عدم اعتبار آن را افشا نمود.
نماينده دولت شوروي با طرح مسأله شکايت انگليس در شوراي امنيت مخالف بود و دکتر مصدق با اتکا به استفاده شوروي از حق «وتو» اظهار نمود که در جلسه روز جمعه 26 مهر شورا شرکت نخواهد کرد، زيرا ايران از شوراي امنيت توصيه يا اندرز قبول نمي کند. از سوي ديگر عده اي از علماي ايران با ارسال تلگرافي به شوراي امنيت در خصوص مسأله نفت و شکايت دولت انگليس اظهار نمودند:
«حل موضوع براي استقلال کشور ما حتمي و ضروري است و چون موضوع يک امر داخلي است همه مردم ايران انتظار دارند شوراي امنيت با اعلام عدم صلاحيت خود اميد مردم جهان و ملل کوچک را به عدالتخواهي خود تأييد کند.» (89)
جلسه روز جمعه بدون حضور دکتر مصدق تشکيل شد. دراين جلسه پس از يک سري مذاکرات، پيشنهاد نماينده فرانسه مبني بر «مسکوت ماندن شکايت دولت انگليس تا اعلام رأي ديوان لاهه» (90) مطرح شده و با اکثريت آراء به تصويب رسيد. (91) اين نتيجه اگر چه مطلوب نبود ولي در واقع به شکست انگليس و پيروزي ايران انجاميد.
پس از حصول اين پيروزي آيت الله کاشاني طي تلگرافي در 30 مهر به دکتر مصدق اظهار نمود:
«جناب آقاي دکتر مصدق نخست وزير ايران موفقيت آن جناب موجب افتخار و سر بلندي عمومي ايرانيان شد اميدوارم با موفقيت و کاميابي مراجعت فرماييد» (92)
دکتر مصدق در پاسخ تلگراف مزبور نوشت:
«تأييدات و اقدامات شجاعانه حضرتعالي هميشه اساس موفقيت ملت ايران در اين مبارزه تاريخي بوده است از خداوند متعال سلامت و طول عمر حضرتعالي را خواستارم.» (93)
شاه نيز با ارسال تلگرافي به دکتر مصدق اظهار نمود:
«از شنيدن خبر موفقيت ايران در شوراي امنيت بسيار خرسند بوده و موفقيت شما را در اين امر مهم تبريک مي گوئيم.» (94)
يک ماه مذاکره بي حاصل
دکتر مصدق در توصيف فضاي مذاکرات خود با مک گي که از مأموران طراز اول شرکتهاي نفتي آمريکا بود مي گويد:
«در واشنگتن مدت 25 روز با آقاي ژرژمک گي (معاون وزارت خارجه آمريکا) در تماس بودم. او بعضي روزها دوبار به ديدن من مي آمد. بنده صاف و پوست کنده عرض کنم که آقاي ژرژمک گي با من در اين مدت مثل يک برادر صميمي بود.» (96)
از سوي ديگر مک گي از موضع قدرت به توصيف مذاکرات پرداخته و مي گويد:
«من در اين مذاکرات کوشش کردم اين نکته را نيز براي مصدق روشن کنم که با وجود اينکه مي خواهيم براي حصول توافق کمک کنيم، مع هذا نتيجه کار بايد براي طرفين منصفانه باشد. به بيان ديگر يک اقدام و بدعت خطرناک، همه قراردادهاي امتياز نفت کمپانيهاي آمريکايي و ديگر کشورها را در سراسر جهان در معرض مخاطره خواهد داد ... من به مصدق گفتم ما قصد نداريم به خاطر نجات ايران سيستم دقيق و حساسي را که نيازمنديهاي حياتي نفت جهان را توليد و تأمين مي کند دچارآشفتگي کنيم.» (97)
مک گي همچنين اظهار داشت:
«من به قراردادهاي کمپانيهاي جهان با ديگر کشورها از جمله ونزوئلا و عربستان سعودي اشاره کردم و خاطرنشان ساختم که ايران نبايد در انتظار شرايط بهتري نسبت به آن باشد.» (98)
معني اين سخنان اين بود که سهمي بيش از حق تنصيف نصيب ايران نخواهد شد.
بر سر حل مسأله نفت ميان طرفين توافقي حاصل نشد (99) ولي در آخرين روز مذاکرات (26 يکشنبه آبان) طرف آمريکايي متعهد شد يک وام يکصد و بيست ميليون دلاري به ايران پرداخت شود. ولي اين توافق نيز به ثمر ننشست. دکتر بقايي که يکي از همراهان نخست وزير بود در اين خصوص چنين اظهار مي دارد:
«در حدود ساعت هشت بعدازظهر به هتل بازگشتم. آقاي محسن اسدي به من گفت مستر ژرژ مک گي از ساعت 6 بعدازظهر دراتاق آقاي دکتر مصدق است و آقاي دکتر متين دفتري هم به عنوان مترجم در آنجا حضور دارد. با وجود آقاي محسن اسدي مترجم رسمي هيئت و آقايان صالح و دکتر شايگان اعضاي هيئت و آقاي دکتر غلامحسين مصدق که همه مترجمان قابلي بودند استفاده از ترجمه آقاي دکتر متين دفتري که فرانسه دان قابلي بود ولي انگليس را کمتر از نامبردگان مي دانست يک کمي تعجب آور بود ولي موضوع مورد بحث قرار نگرفت. ساعت نه و نيم بعدازظهر مستر ژرژ مک گي خوشحال و خندان از اتاق آقاي دکتر مصدق خارج شد و با اعضاي هيئت به گرمي وداع کرد و سفر بخير گفت صبح روز بعد اول وقت از واشنگتن به مقصد نيويورک پرواز کرديم تا از آنجا با هواپيماي مخصوص قاهره به مصر عزيمت کنيم ... ساعتي پس از آنکه هواپيما اوج گرفت و بر فراز اقيانوس در پرواز بوديم آقاي دکتر مصدق اعضا و هيئت را به قسمت مخصوص خود در هواپيما فراخواند و با خوشحالي مژده داد که دولت آمريکا مبلغ يکصد و بيست ميليون دلار طي شش ماه به ايران کمک مي کند تا از مضيقه فعلي رهايي پيدا کنيم. واقعاً ره آوردي بهترازاين براي ما متصور نبود ... [روزنامه هاي عصر قاهره] خبر دادند که مستر ژرژ مک گي از معاونت وزارت خارجه معزول و به سمت سفير کبير آمريکا در ترکيه تعيين شده است.
چون به تهران بازگشتيم از يکصد و بيست ميليون دلار موعد خبري نشد و آقاي دکتر مصدق ضمن گزارش سفر آمريکا به مجلس شوراي ملي گفت: «چون آقاي ژرژ مک گي خيلي با ايران دوست بود او را معزول کردند...» اما حقيقت امر چيزي ديگري بود که بزودي روشن شد ... صبح روز دوشنبه 27 آبان ماه اول وقت اداري در واشنگتن سفير انگليس به ديدن آقاي آچسن وزير امور خارجه آمريکا مي رود. و به او سخت اعتراض مي کند که هنگام درگيري انگلستان با ايران، آمريکا ازپشت به انگلستان خنجر مي زند. آقاي آچسن تکذيب مي کند. سفير انگليس ماجراي تعهد آقاي ژرژ مک گي را درباره پرداخت يکصد و بيست ميليون دلار به ايران بيان مي دارد. آچسن مي گويد: «اگر مک گي چنين تعهدي کرده باشد بدون اطلاع و موافقت ما بوده و براي توجيه تکذيب خود فوراً آقاي مک گي را معزول و نامزد سفارت ترکيه مي کند.
ممکن است در اينجا دو سؤال ... مطرح شود.
1- با وجود مترجم رسمي هيئت و آنهمه انگليسي دان ديگر به چه دليل در آخرين مذاکرات قطعي با آقاي ژرژ مک گي، آقاي دکتر مصدق آقاي دکتر متين دفتري را براي ترجمه انتخاب کرد؟
2- از آخر آن شب تا فردا صبح چه کسي به سفير انگليس خبر داد؟ آقاي دکتر مصدق، آقاي ژرژ مک گي يا آقاي دکتر متين دفتري؟» (100)
سفر به مصر
دکتر مصدق در مصر با فرح پاشا معاون وزير خارجه، ملک فاروق و مصطفي نحاس پاشا نخست وزير مصر، رئيس دانشگاه الازهر مفتي الاعظم مصر، رئيس جمعيت اخوان المسلمين و برخي رهبران احزاب مصري ديدار و گفتگو کرد. نحاس پاشا و شهردار قاهره و همچنين ضيافتهايي را به افتخار نخست وزير ايران برگزار نمودند.
در مدت حضور دکتر مصدق در قاهره، مردم مصر صميمانه نسبت به او ابراز احساسات مي کردند به طوري که نخست وزير ايران به نوبت مجبور شد براي پاسخ به احساسات مردم مصر به ايوان مهمانخانه محل اقامتش بيايد. دکتر مصدق همچنين از طريق راديو براي مصريها سخنراني کرد. رئيس اتاق بازرگاني مصر نيز در کميسيون تغيير اسامي خيابانها پيشنهاد کرد، سه خيابان بزرگ قاهره به نامهاي کاشاني، مصدق و آبادان نامگذاري شود. نخست وزيران ايران و مصر همچنين با صدور بيانيه مشترک بر وحدت دو کشور تأکيد کردند.
در تهران آيت الله کاشاني با صدور اعلاميه اي مردم را به تجمع جهت همدردي با مردم مصرو حمايت از دکتر مصدق دعوت نمود و طي بيانيه اي به تجمع کنندگان حمايت ملت ايران را از ملت مصر ابراز نمود.
نحاس پاشا نيز طي تلگرافي به آيت الله کاشاني اظهار نمود:
«تشکرات خود را نسبت به مراحم آن حضرت اظهار و بهترين سپاس خود را نسبت به صدق احساسات ملي شما تقديم مي داريم.» (103)
دکتر مصدق پس از سه روز اقامت در مصر روز جمعه اول آذر در ميان استقبال گسترده مردم پايتخت وارد ايران شد. (104) انبوه وسايل نقليه فاصله فرودگاه تا شهر را پر کرده بود و فريادهاي «زنده باد مصدق» در فضا طنين انداز بود. دکتر مصدق روز دوم آذر به ديدار آيت الله کاشاني شتافته و طرفين وقايع را مورد ارزيابي قرار دادند.
روز 3 آذرماه نخست وزير در مجلس حاضر شد و گزارش سفر خود به آمريکا را به اطلاع نمايندگان رساند. دکتر مصدق همچنين عزم خود را جهت برپايي انتخابات هفدهم ابراز داشت. در همين روز مجلس با 90 رأي از 107 نماينده حاضر در مجلس به دکتر مصدق رأي اعتماد داد.
وقايع دانشگاه
هفتم آبان ماه عده اي به ظاهر دانشجو اقدام به تظاهرات و درگيري با مأموران شهرباني نمودند و روز بعد (8 آبان) در حالي که شوراي عالي دانشگاه مشغول فعاليت بود عده اي ديگر با همان مشخصات (دانشجونما) به تالار شورا حمله ور شده و همه اعضا شورا را به مدت 8 ساعت در تالار محبوس نمودند. اين اقدام که منجر به استعفاي شوراي دانشگاه گرديد موجي از اعتراض و مخالفت و عليه دولت بوجود آورد به نحوي که جمال امامي رهبر اقليت بحث عدم کفايت دولت را مطرح نمود.
آيت الله کاشاني که مراقب فتنه گريهاي دشمنان بود دست به کار شده و دستور تجمعي را در ميدان فوزيه (امام حسين فعلي) صادر نمود. تجمع در روز سه شنبه 14 آبان با ابهت و شکوه تمام برپا شده و آيت الله کاشاني در پيامي مردم را به اتحاد و يگانگي در برابر دشمنان نهضت ملي فراخواند. دکتر مصدق نيز در 14 آبان طي پيامي از واشنگتن شرکت نفت را مسئول تظاهرات دانشجويان قلمداد کرد. نخست وزير همچنين دکتر سنجابي را در اين رابطه به ايران اعزام نمود. (105)
پس از وقايع هفتم و هشتم آبان «سازمان دانشجويان دانشگاه تهران» و «سازمان دانش آموزان ايران» در 14 آذر تظاهراتي را در اعتراض به اخراج تعدادي از دانشجويان برپا کردند. تظاهرکنندگان به دفاتر مطبوعات حمله نموده و خسارات زيادي را به بار آوردند. در اين روز يک نفر کشته و بيش از صد نفر زخمي شدند. به دنبال اين واقعه در 16 آذر عده اي از مديران مطبوعات با عنوان اين مطلب که «امنيت جاني و مالي» ندارند در مجلس متحصن شدند. روز بعد (17 آذر) نمايندگان اقليت که وابسته به دربار بودند نيز به متحصنين پيوستند. به دنبال نمايندگان، جمع ديگري از ارباب جرايد در مجلس متحصن شده و بدين ترتيب موج عظيمي عليه دولت سازماندهي گرديد. اقليت به بهانه وقايع دانشگاه دولت را آماج حملات خود قرار داده و سعي در ساقط نمودن کابينه داشت. روز 19 آذر دکتر مصدق در مجلس حاضر شده و با صبر و متانت فراوان به پرخاشگريهاي اقليت گوش فرا داد و از آنان خواست که نظرات خود را بيان کنند. نخست وزير در احترام به حقوق اقليت مي گفت:
«در هرمملکتي که اقليت آزاد نباشد در مجلس صحبت بکند آن مملکت به هيچ وجه ترقي نمي کند. اقليت بايد حرفهاي خود را بزند و مردم قضاوت بکنند.» (106)
آيت الله کاشاني در اين وقايع حمايت بي دريغ خود را نثار دولت نمود و با دعوت مردم به تعطيلي بازار درحمايت از دولت و همچنين با ارسال پيام به شهرستانها، ملت ايران را به هوشياري، اتحاد و مقاومت در برابر توطئه هاي بيگانگان فرا مي خواند.
حمايتهاي آيت الله کاشاني از کابينه دکتر مصدق سبب شد تااعضاي اقليت که قصد استيضاح دولت را داشتند علاوه بر حمله به نخست وزير، آيت الله کاشاني را نيز مورد هجوم و اهانت قرار دهند.
حملات اقليت به رهبر نهضت ملي با واکنش 40 تن از نمايندگان مواجه شده و آنان اعلام کردند تا رفع اهانت نشود، در جلسات مجلس شرکت نخواهند کرد. عده اي از سران اصناف و بازار نيز تصميم گرفتند در پاسخ به حملات اقليت در مجلس متحصن شوند.
در اواخر آذرماه دکتر مصدق به علت کارشکنيها و مانع تراشيهاي مداوم، بار ديگر تصميم گرفت که استعفا دهد. مسأله به قدري جدي بود که بحث استعفا به مطبوعات نيز کشيده شد. ولي اين بار نيز با وساطت مکي نخست وزير از تصميم خود صرفنظر نموده و طي ملاقاتي با علاء وزير دربار به مداخلات مادر شاه و اشرف پهلوي (خواهر شاه) شديداً اعتراض کرد. به دنبال اين امر دکتر مصدق از شاه تضمين گرفت که من بعد مانع از مداخله درباريان در امور دولت شود. پس از اين واقعه بود که موضوع خروج ملکه مادر و خواهر شاه از کشور مطرح گرديد و عملي شد. از ديگر سو اقليت مجلس که کمر به سقوط کابينه بسته بود در جلسه 5 دي ماه دولت را استيضاح کرد. کاظمي نايب نخست وزير روز سه شنبه 10 دي در مجلس حاضر شد و اعلام نمود دکتر مصدق روز 5 بهمن براي پاسخگويي به استيضاح حاضر خواهد شد.(107) ولي نخست وزير در موعد مقرر براي پاسخ به استيضاح حاضر نشد. نمايندگان جبهه ملي و هوادار دولت نيز با حربه تحريم جلسات (آبستراکسيون) مانع از تشکيل جلسات مجلس شدند و آنقدر به مبارزه منفي خود ادامه دادند تا اينکه در روز 29 بهمن عمر مجلس به سررسيد و دولت نيز جان به سلامت برد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشتها:
78- مکي، حسين، کتاب سياه، جلد 4، نشر ناشر، ص 72.
79- در ترميم کابينه دکتر لقمان ادهم بسمت وزير مشاور، سيد محمود نريمان به سمت وزارت دارايي و دکتر محمدعلي ملکي به سمت وزارت بهداري منصوب شدند.
80- مذاکرات مجلس شوراي ملي، دوره شانزدهم، جلسه 190، پنج شنبه 11 مهر 1330.
81- زهتاب فرد، رحيم، افسانه مصدق، ص 434.
82- مذاکرات مجلس شوراي ملي، دوره شانزدهم،جلسه 191، سه شنبه 23 مهر 1330. بطوري که قبلاً گفته شد آيت الله کاشاني به رفتن مکي رضايت نمي داد مکي نيز مخالف رفتن اعضاي هيئت مختلط به آمريکا بود. ضمناً به حضور متين دفتري در جمع همراهان دکتر مصدق اعتراض داشت و اعتراض خود را نيز رسماً به اطلاع نخست وزير رسانده بود. دولت آمريکا هم مخالف حضور مکي در هيئت نمايندگي ايران بود.
83- مکي، حسين، کتاب سياه جلد 4، صص 82-78، دکتر مصدق پنج صفحه از نطق 40 صفحه اي خود را قرائت نمود و بقيه آن را که به زبان انگليسي ترجمه شده بود، و نخست وزير به اين زبان تسلط نداشت، به صالح سپرد تا قرائت نمايد.
84- همان، ص 91.
85- مکي، حسين، کتاب سياه جلد 4، ص 94.
86- مکي، حسين، کتاب سياه جلد 4، ص 97.
87- همان.
88- همان، ص 99.
89- مکي، حسين، کتاب سياه جلد 4، ص 97.
90- همان، ص 111.
91- موافقين عبارت بودند از: فرانسه، چين، هند، آمريکا، اکوادور، هلند، ترکيه و برزيل. ممتنع؛ يوگسلاوي، مخالف: شوروي.
92- دهنوي، م. مجموعه پيامهاي آيت الله کاشاني جلد 2، ص 42.
93- مکي، حسين، کتاب سياه، جلد 4، ص 128.
94- همان، ص 12.
95- در خلال حضور دکتر مصدق در آمريکا، دولت کارگري اتلي سقوط کرد و وينسون چرچيل رهبر حزب محافظه کار به قدرت رسيد.
96- بهار، دکتر مهدي، ميراث خوار استعمار، ص 612.
97- نجاتي، سرهنگ غلامرضا، در کنار پدرم؛ مصدق، ص 186.
98- همان، ص 190.
99- ايدن وزير خارجه انگليس مي گويد: «شبي که مصدق مي خواست واشنگتن را ترک کند و الترز که در جريان مذاکرات تهران - واشنگتن روابط دوستانه اي با مصدق برقرار کرده بود به او گفت: اقامت طولاني شما در آمريکا اميدهاي زيادي درباره حل مشکل نفت در ايران و دنيا بوجود آورد. حالا که دست خالي به ايران بر مي گرديد چگونه اين مسأله را توجيه مي کنيد؟ مصدق گفت شما اشتباه مي کنيد، دست هاي خالي من بر قدرت من در ايران خواهد افزود و موقعيت مرا بيشتر تقويت خواهد کرد. اگر با دست پر مي رفتم در توجيه سازش و توافق خود براي مردم دچار اشکال مي شدم.»
ر.ک: زهتاب فرد، رحيم، افسانه مصدق، ص 474.
100- آيت، دکتر حسين، چهره حقيقي مصدق السلطنه، صص 4-263.
101- اين ايام مصادف با طرح لايحه ملي شدن کانال سوئز در مجلس مصر بود و دوران اوجگيري بحران روابط مصر و انگليس سپري مي شد.
102- گويا دکتر مصدق بدون دعوت رسمي به مصر رفته بود چون نحاس پاشا نخست وزير، براي استقبال رسمي از او به فرودگاه نرفت. بلکه به جاي نحاس پاشا، کفيل وزارت خارجه و برخي رجال مصري در فرودگاه حاضر شدند.
103- مکي، حسين، کتاب سياه، جلد 4، ص 147.
104- آيت الله کاشاني و جبهه ملي روز قبل (30 آبان) با پيامهاي جداگانه اي مردم را به حضور در فرودگاه و استقبال از نخست وزير فراخواندند.
105- به دنبال اين وقايع امير علايي از وزارت کشور عزل، و به جاي او امير تيمور کلالي به اين سمت منصوب شد.
106- مذاکرات مجلس شوراي ملي، دوره شانزدهم، جلسه 212، سه شنبه 19 آذر 1330.
107- مواد استيضاح بدين شرح بود الف) تخلف از قوانين کشور ب) سلب آزادي و امنيت ازافراد ملت. پ) سوء سياست اقتصادي ت) عدم مراعات احترام مجلس شوراي ملي، دولت يک ماه فرصت داشت تا براي پاسخگويي مهيا شود.
منبع:
مهدوی،منصور،نیمه پنهان(22)دکترمصدق،انتشارات کیهان،1387
ادامه دارد...
/ج