تداوم نهضت حسيني و نقش مقاومت زنان(1)

نهضت حسيني، دانشگاه بزرگي است که از همان آغاز شکل گيري تا به امروز و براي هميشه تاريخ، در آن عرفان و حماسه و معرفت و مقاومت، تدريس مي شود. آموزگار بزرگ اين نهضت، يعني حسين بن علي با خلوص و بينش
چهارشنبه، 5 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تداوم نهضت حسيني و نقش مقاومت زنان(1)

تداوم نهضت حسيني و نقش مقاومت زنان(1)
تداوم نهضت حسيني و نقش مقاومت زنان(1)


 

نويسنده:رمضان قلي زاده




 

نهضت حسيني، دانشگاه بزرگي است که از همان آغاز شکل گيري تا به امروز و براي هميشه تاريخ، در آن عرفان و حماسه و معرفت و مقاومت، تدريس مي شود. آموزگار بزرگ اين نهضت، يعني حسين بن علي با خلوص و بينش
همه جانبه ي خود، در اين دانشگاه، شاگردان ممتازي تربيت کرد که هرکدام به سهم خود در تاريخ، تأثيرگذار شدند. يک دسته از آنها بانوان بزرگوار، آگاه و شجاعي هستند که با گفتار و رفتار خود، به ديگران درس دينداري و اطاعت از امام را آموختند. آنان، سرشار از عاطفه ي مادري و مالامال از مهر همسري، فرزندان و شوهران خود را به جهاد و ستيز با دشمنان قرآن و اهل بيت تشويق مي کردند و با حمايت هاي همه جانبه و بي دريغ خود، تاريخ اسلام و انسانيت را روسفيد ساختند.
شرح دلاوري هاي اين شيرزنان مسلمان، کتابي مستقل مي طلبد؛ اما در اين نوشتار به پاس تيمن و تبرک به نام شان و نيز توسل به مولايشان امام حسين، صفحاتي را قلمي مي کنم؛ اميد است که دستگيرمان باشد؛ با اين توضيح که آنچه در ادامه ي مي آيد تنها به زناني غير از اهل بيت و حرم امام حسين اختصاص دارد.
همچنين پيش از ورود به بحث اصلي، بايد بگوييم: حيات و هستي، براساس زوجيت آفريده شده است. خداوند مي فرمايد:« من کل شيء خلقنا زوجين لعلکم تذکرون»(1): از هر چيز[ در اين جهان هستي] جفت آفريديم تا شايد شما آگاهي يابيد.
شايد مفسران زوج را به معناي اصناف مختلف بگيرند؛ ولي در حقيقت اين است که زوجيت در اين آيه، به معناي دقيق تري اشاره دارد؛ زيرا واژه ي زوج را معمولاً به دو جنس نرينه و مادينه اطلاق مي کنند؛ خواه در عالم حيوانات باشد يا گياهان و يا انسان ها.
از سوي ديگر هرگاه آن را توسعه دهيم، تمام نيروهاي مثبت و منفي، حتي جامد مثل اتم ها را شامل مي شود.(2)
همچنين آيه فوق را مي توان از باب اينکه « ان القرآن يفسر بعضه بعضا» به آيه شريفه ذيل تأييد کرد:« و من کل الثمرات جعل فيها زوجين اثنين»(3) از تمام ميوه ها دو جفت در زمين قرار داد.
اين آيه اشاره دارد به اينکه ميوه ها موجودات زنده اي هستند که داراي
نطفه هاي نر و ماده مي باشند که از طريق تلقيح بارور مي شوند.
« الينه» دانشمند و گياه شناس معروف سوئدي در اواسط قرن 18 ميلادي موفق به کشف اين مسئله شد که زوجيت در جهان گياهان تقريباً يک قانون عمومي و همگاني است و گياهان نيز همچون حيوانات از طريق آميزش نطفه نر و ماده بارور مي شوند و ميوه مي دهند.
قرآن مجيد در 1100 سال قبل از او، اين حقيقت را فاش ساخت که اين خود يکي از معجزات علمي قرآن مجيد و بيانگر عظمت اين کتاب بزرگ آسماني است.
اين موضوع که اصل زوجيت عموميت دارد، در سوره ي لقمان نيز آمده است که مي فرمايد:« و انزلنا من السماء ماء فانبته فيها من کل زوج کريم»(4).
در آيات ديگر، خداوند به آنان که چشم هاي خود را به روي حقيقت بسته اند، هشدار مي دهد و مي فرمايد:« اولم يروا الي الارض کما انبتنا فيها من کل زوج کريم»: آيا آنها به زمين نگاه نکردند که چه بسيار گياهان از انواع مختلف نر و ماده، زيبا و جالب و پرفايده در آن آفريديم.(5)
اين آيه نيز گسترش زوجيت بر تمام هستي را تأييد مي کند و انساني را به سوي اين حقيقت مي کشاند که جهان براساس زوجيت است و تنها خداوند خالق آفرينش است که يگانه و يکتا و بي همتاست.
قرآن، در جاي ديگر بعد از آنکه دامن حضرت حق را از زوجيت تنزيه مي کند، به اين حقيقت که جهان هستي براساس زوجيت است، اشاره دارد و مي فرمايد:« سبحان الذي خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و
مما لا يعلمون»(6).
خداوند همه زوج ها را در پهنه ي جهان هستي آفريده، علم و قدرتش بي انتهاست؛ عيب و نقصي در وجودش راه ندارد؛ لذا شريک و شبيه ندارد، بدين وسيله به همه آنان که چوب و سنگ را مي پرستند، هشدار مي دهد که خالق زمين و آسمان يکي ديگر است نه اين چوب و سنگ و ... که متصف به زوجيت اند، اينها نمي توانند آفريننده باشند.
قرآن ضمن اينکه درس توحيد و يکتاپرستي به انسان مي دهد، به اين اصل عمومي اشاره دارد که جهان براساس دو زوج مذکر و مؤنث است و اين دو در کنار هم مي توانند ثمربخش باشند.
زن در هميشه ي تاريخ، قرباني افراط و تفريط بوده و دوره هاي سخت جاهليت نخست را پشت سر گذاشته است؛ اما متأسفانه گرفتار جاهليت مدرن شده است.
اما در هر حال اين مکاتب توحيدي بوده اند که زن را از قانون جاهلي و افراط ها و تفريط ها در مورد آن نجات داده و قانون تازه اي براي اثبات شخصيت و جايگاه زن ارائه داده اند و اين رسالت انبياي بزرگ بوده که ارزش هاي والاي انساني را به مردان و زنان به طور يکسان هديه دهند و اين امر مهم، ميسر نمي شود مگر آنکه بشريت به هويت و گوهر انسانيت خويش بازگردد و مسير تعالي و کمال را بپيمايد.
قرآن از نام زناني که در کنار هر پيامبري حضور داشته و يار و ياور او بوده و او را در کارهاي سخت تبليغي و تبيين برنامه هاي اجتماعي، اقتصادي ... ياري مي داده اند، ياد مي کند که از جمله آنها، ساوه و هاجر همسران ابراهيم،
دختران لوط و همسر ايوب مي باشند؛ حتي بعضي از زنان تاريخي که قرآن از آنها ياد کرده، کساني اند که در تحولات سرنوشت ساز تاريخي دست داشته و خدمات ارزنده اي به جهان بشريت و آيندگان کرده اند.
يکي از برجسته ترين چهره هاي تاريخ، آسيه همسر فرعون است که در بدترين دوران جهل و انحطاط و کفر طغيان به بهترين شکل در برابر يکي از پليدترين جباران تاريخ شجاعانه ايستاد و حتي از جان خود براي احياي حقيقت و اثبات عقيده اش گذشت که خداوند از او به عنوان الگويي زيبا ياد مي کند و جمله ي زيباي او در هنگام پافشاري بر عقيده و تحمل شکنجه هاي فرعون را به تصوير کشيده است و مي فرمايد:« و ضرب الله مثلاً للذين آمنوا امرئة فرعون اذ قالت رب ابن لي عندک بيتا في الجنه و نجني من فرعون و عمله و نجني من القوم الظالمين»(7).
نقش او و نيز مادر و خواهر موسي بسيار برجسته و از حساس ترين جلوه هاي مبارزات سياسي يک زن است که توانسته با حرکت خردورزانه خويش موسي را حفظ کند و پس از قيام موسي در کنارش قرار گرفته، به عنوان ملکه اسلام تحول عظيمي در تاريخ موسوي ايجاد کند.
 

مريم بانوي برگزيده
 

بانوي ديگري که قرآن به معرفي او مي پردازد و از او به عنوان زن برگزيده ياد مي کند، حضرت مريم مادر عيسي مسيح است. او نيز با حفظ دامن عفت خود و حمايت از فرزندش حضرت عيسي تحولي در تاريخ يهوديت ايجاد کرد؛
به نحوي که عيسي مسيح مکتبي تازه در فرا روي مردم زمان مي گشايد و آنان را از مکتب تحريف شده به مکتب جديد و مصون از تحريف دعوت مي کند؛ چه اينکه اين تحول عقيدتي و ديني که حضرت مسيح به وجود آورد، برتر از تحولات سياسي و اجتماعي است. وي اين تحول را مديون مادر فداکار و صبورش، حضرت مريم است. گزافه نيست اگر بگوييم زني مطهر و عابد، يکي از مهم ترين زمينه هاي نهضت عيسي را فراهم کرده است و او را که پيامبر صلح و عاطفه و عشق بود، در جايگاه رفيع نبوت قرار داده است؛ در اين ميان مردم نيز در مسير نبوت و تبليغ و هدايت او را تنها نگذاشته، بلکه از هيچ کمکي به فرزندش دريغ نورزيدند.
اسلام به زن ارزشي برابر با مردان داده است؛ آنجا که مي فرمايد:« از جمله نشانه هاي خداوند آن است که برايتان از جنس خودتان، همسر آفريد...»، جمله ي « از جنس خودتان» يگانگي جنس، عدم برتري يکي بر ديگري، تساوي ذات و عدم تبعيض را به روشني رساند.
پيامبر اسلام به خاطر يک زن بت پرست شش هزار اسير جنگي را آزاد مي کند تا افق روشني در برابر زنان و بانوان بگشايد و آزادي و استقلال، شخصيت و ارزش زن را در نگاه يک رهبر آسماني به نمايش بگذارد. در قرن هفدهم ميلادي زماني که اگوست کنت گفت:« زنان هرگز نخواهند توانست به اندازه ي مردان مشکلات و وظايف سنگين اجتماعي را تحمل کنند، و اگر خود را براي اين امور آماده سازند، شخصيت مستقل خود را گم خواهند کرد»، پيامبر اسلام در قرن ششم برابر با آغاز بعثت، زنان را در امور سياسي و اجتماعي دخالت داد و حتي به آنها اجازه داد در مسائل نظامي و جنگ ها دخالت کنند و حضور مستقيم داشته باشند؛ از اين رو
مشاهده مي کنيم که در تاريخ صدر اسلام زنان بسياري در جبهه هاي نبرد شرکت کردند و به کارهاي ويژه اي در ميدان هاي جنگ پرداختند و به خوبي ايفاي نقش کردند؛ براي مثال ام عطيه يکي از زنان صدر اسلام است که در هفت جنگ همراه پيامبر بود و در تمام جنگ ها نان مي پخت و مجروحان را مداوا و پرستاري مي کرد.
در اينجا شايسته است از بانوي برتر جهان، حضرت فاطمه زهرا ياد کنيم که پدر بزرگوارش او را سيده ي زنان برگزيده دو جهان - دنيا و آخرت- دانسته است. او که مصداق اصلي سوره کوثر و نماد حقيقي سوره « هل اتي» و رساننده شکوه عظمت زنان در آيه مباهله است، در کنار پدر و همسر در نهضت نبوي و علوي قرار داشته اند و لحظه اي از کمک به آنان دريغ نورزيدند.
بعد از رحلت پيامبر خاتم آن بانوي بزرگوار در کنار همسرش علي و در استمرار راه رسالت به همسرش کمک مي کرد و البته بانواني همچون ام سليم، نسيبه خانم، ام سلمه، ام المؤمنين، ام ايمن، اسماء بنت عميس و ... از جمله زنان صحابي رسول گرامي اسلام اند که بعد از آن جناب به وصيت او توجه داشتند و در استمرار اهداف عاليه اش در کنار جانشين حقيقي اش قرار گرفتند و به انجام وظيفه پرداختند.
براي نمونه مي توانيد سه جنگ تحميلي به اميرالمؤمنين، يعني جمل، صفين و نهروان را مطالعه کنيد و به حضور زنان در اين سه جنگ و نقش آنان بيشتر پي ببريد. در تاريخ آمده است: وقتي عايشه به همراهي طلحه و زبير و عبدالله بن زبير و مروان و ... به جنگ اميرالمؤمنين آمد، حضرت به آنها نصيحت کرد. وقتي ديد نصيحت بي تأثير است، ميمنه و ميسره و قلب
لشکر را آماده کرد و جنگ آغاز شد. بسياري در اين جنگ کشته شدند. بانويي به نام ام ذريح عبديه- که از پيروان اميرالمؤمنين بود- در شعري کوبنده خطاب به عايشه و پيروانش چنين سروده است:

 

عائش ان جئت لتهزمينا
و تنشري البرد لتغلبينا

و تقذفي بالحصيات فينا
تصادفي ضربا و تنکرينا

بالمشرفيات اذا غزينا
نسفک من دمائکم ما شينا « شئنا»(8)

اي عايشه! اگر آمده اي که ما را فراري بدهي و اگر مي خواهي با علم نمودن لباس پيامبر مارا شکست دهي و سنگريزه در بين پرتاب کني، با ضربه اي کارساز از طرف ما روبرو مي شوي و از ما ناراحت خواهي شد. هنگامي که با ما جنگ شود، با شمشيرهاي برنده ضربه مي زنيم و از خون شما به اندازه اي دلخواه مي ريزيم.
در اين جنگ وقتي حضرت علي بر آنان فائق آمد و شتر عائشه را پي کردند و او را به نزد حضرت آوردند، حضرت پس از نصيحت به عايشه، چهل زن را در کسوت مردانه به حمايت از ايشان فرستاد و او را تا مدينه همراهي کردند. وقتي او به مدينه رسيد، گفت علي بن ابي طالب حرمت همسر پيامبر را نگه نداشت و مرا با مردان اجنبي به مدينه فرستاد. نگهبانان وقتي اين حرف را شنيدند، لباس نظامي را از تن درآوردند و خود را به عايشه نشان دادند و جلوي شايعه پراکني او را گرفتند.(9)
همچنين در تاريخ معتبر، آمده است که در جنگ صفين هم زنان حضور فعال داشتند و ضمن فعاليت هاي نظامي که مخصوص جبهه و جنگ است،
با اشعار حماسي به تحريک و ترغيب مردان به حضور جدي تر در جبهه و کمک به حضرت امير مي پرداختند.
 

نقش زنان در تداوم نهضت حسيني
 

عاشورا قيامي است مذهبي و سياسي که ريشه در تاريخ اوليه ي اسلام دارد که به طور مختصر و گذرا به آن اشاره مي کنيم.
اگر از ما بپرسند چرا امام حسين را به شهادت رساندند؟ مي گوييم: براي پاسخ به اين سؤال بايد به آغاز رسالت پيامبر بازگرديم و تاريخ را از آن نقطه مطالعه کنيم؛ خلاصه اينکه آنان براي کشتن پيامبر اسلام تصميم جدي داشتند؛ اما ناگهان به اسلام مي گروند و به رسالت پيامبر گواهي مي دهند. بايد پرسيد چرا؟ به نظر مي رسد آنان آمدند تا با اظهار اسلام و ورود به جرگه ي مسلمانان، با کشتن پيامبر به هدف خود برسند و اگر زمينه آماده نشد، بعد از پيامبر اسلام هدف از پيش تعيين شده ي خود را دنبال کنند و همين کار را انجام دادند و اين به عاشورا منتهي گشت.
پس ريشه ي اصلي نهضت حسيني را بايد در آغاز بعثت جستجو کرد و درواقع بايد گفت امام حسين در سرزمين مکه به شهادت رسيد؛ چون نقش مبارزه با پيامبر در سقيفه تثبيت شد و در عاشوراي سال 61 هجري به واقعيت پيوست.
اوايل بعثت، اسلام بعضي ها را مي توان آغاز حرکت انحرافي دانست که سر ديگر آن به عاشورا ختم گرديد، به طوري که امام علي در زمان خانه نشيني، از ابتداي خلافت تا لحظه ي شهادت با آن انحرافات و مشکلات درگير بود تا اسلام را در مسير واقعي اش قرار دهد که همين حرکت
عدالت خواهانه سبب شد آن حضرت در راه احياي سنت هاي الهي و نبوي به شهادت برسد.
امام حسن نيز با معاويه درگير بود تا اينکه آن جناب براي مصالح و حفظ اسلام و مسلمانان، صلح با معاويه را پذيرفت و بدين ترتيب معاويه بر مصدر امور قرار گرفت و در راستاي خواهش هاي نفساني خود تازيدن گرفت و به سب اميرالمؤمنين و نيز از بين بردن برنامه هاي اسلامي اقدام کرد تا اينکه در آخر عمر خود سنت سيئه اي در اسلام ايجاد کرد که تا حال و آينده تاريخ جبران پذير نمي باشد و آن شهادت امام حسين و اهل بيت و اصحاب او مي باشد.
مورخان نوشته اند يزيد پس از به قدرت رسيدن، براي حاکم مدينه- وليد بن عقبه- نامه نوشت که از مردم براي من بيعت بگير.پس براي سه نفر نامه اختصاصي نوشت و گفت از عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر و حسين بن علي بيعت بگير؛ اما در مورد حسين بن علي سفارش بيشتري کرد و گفت: براي ايشان کمترين مهلتي روا ندار و در گرفتن بيعت از او بسيار مصر باش و اگر بيعت نکرد، سرش را از بدن جدا کن و برايم بفرست.
امام حسين بيعت با يزيد را نپذيرفت و با اهل بيت و خانواده از جمله زينب کبري، عقيله بني هاشم، مدينه را ترک کرد و به مکه سرزمين خانه خدا هجرت کرد و به مدت چهارماه و شش روز در سرزمين امن، يعني خانه خدا ماند؛ پس از آن وقتي متوجه شد دشمن تصميم گرفته او را در ميان جمعيت، در خانه ي خدا به شهادت برساند، براي اينکه حرمت اين خانه را نگهدارد، در روز ترويه که همه به سرزمين عرفات مي رفتند، او پشت به
خانه خدا و رو به سوي معشوق و فرمان هاي او کرد و با اهل بيت خود راهي سرزمين کربلا شد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. ذاريات: 49.
2. تفسير نمونه؛ ج 22؛ ص 376.
3. رعد: 3.
4. لقمان:10.
5. شعرا: 7.
6.يس: 36.
7. تحريم: 11.
8.مفيد؛ الجمل؛ ص 349.
9. همان؛ ص 415.
 

 

منبع:نشريه کنگره امام حسين (ع) و مقاومت، جلد2.
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط