اسوه مقاومت زنان در تداوم نهضت حسيني(1)
نويسنده:سعيد سليميان
مقدمه
عاشورا، روز عملياتي بزرگ و شگفت آور در تاريخ اسلام است که طي آن، انقلاب عاشورا بر سرزمين کربلا چهره ي اسلام و جامعه ي اسلامي و
طي آن بنيان حکومت اموي را دگرگون ساخت و اعماق جان ها و جامعه را برانگيخت.
آري، انقلاب عاشورا در ميان تحولات سياسي- اجتماعي در صدر اسلام، مؤثرترين عامل در جهت بقاي اسلام عزيز و ناب ترين تفسير بر حديث شريف نبوي« حسين مني و أنا من حسين» است.
عاشورا، صحنه ي رويارويي حقيقت اسلام با غاصبان خلافت و حکمرانان به ظاهر مسلمان است.
عاشورا، روز از جان گذشتگي انسان کامل و امام نور براي احياي دين، ميراندن بدعت، افشاي ماهيت پليد غاصبان حاکميت يافته بر امور مسلمانان است.
عاشورا، مدرسه ي عشق و ايثار و جانفشاني در راه حفظ دين و اداي تکليف شرعي است و به همين دليل، تکريم از عاشورا بزرگداشت هر نهضت اصيل و داراي پيام و هر خون پاکي است که در نهضت هاي آزادي بخش، بذل مي شود.
آري، انقلاب حسيني، اسلام مجسم است که کمال عبوديت و عرفان عاشقانه، سلم محض و اطاعت بي چون و چراي خداوند، اوج نهايي در اتصاف به مکارم اخلاقي و فضايل انساني را در جاي جاي آن، مي توان يافت و کربلا اين کعبه ي آمال عشق، مجمع اسوه هاي کمال براي اقشار مختلف جامعه ي اسلامي است.
قلم در بيان عظمت امام حسين ناتوان است؛ شخصيتي که تمام مراحل زندگي سرشار از خدمت و برکت آن حضرت، درس انسانيت و کمال است.
امام بزرگواري که قيام جاويدش اسلام را استوار گرداند، پايه هاي حکومت اموي را لرزاند و تحول و حرکتي عميق در فکر و فرهنگ به وجود آورد و
شأن و جايگاه امامت در اسلام و ولايت را تفسير و محبوبيت خدادادي اهل بيت و بازماندگان خاندان وحي را تضمين کرد. متفکر بصيري که جاهليت نوين حاکميت يافته توسط بني اميه را ريشه کن ساخت و از طريق شعارهاي آزادي بخش و آگاهي بخش عاشورا، ارتجاع ارزشي را افشا کرد.
پس عاشورا براي همه و هميشه پيام دارد و مي سزد که ما همواره پاي درس هاي اين کلاس ابدي بنشينيم و به مراتب بالاتري از ايمان، دين شناسي، شناخت تکليف و عمل و وظيفه برسيم.
الگوي نحوه ي مشارکت زنان در مديريت شرايط بحران
الف) نقش منفي محض، بدون هيچ گونه تأثير مستقيم در تحولات اجتماعي، ولي همراه با منزلت و موقعيت به عنوان موجود و شيء گرانبها. اين نوع نگرش به نسل زن، از فراگيري بيشتري در طول تاريخ و در ميان ملل گوناگون برخوردار بوده و در برخي جاها هنوز هم وجود دارد؛ ولي به طور قطع، نظريه اي منطقي نيست و نمي تواند جوابگوي نيمي از نسل بشر،
بلکه نيازهاي جامعه ي انساني باشد
ب) حضور مؤثر و کارآمد، در مديريت جامعه، همراه با منزلت والاي اجتماعي و شخصيتي گرانبها که بنا به ملاحظات اجتماعي و عدم پذيرش عرفي با وجود نقش مستقيم، همواره با نوعي کتمان و پوشش و اقدامات احتياطي لازم در راستاي مخفي نگهداشتن آن نقش بوده است و صحنه هاي حاوي چنان نقشي را در بسياري از کشورهايي که در مقطعي از زمان با شيوه ي سلطنتي اداره مي شدند، مي توان يافت.
ج) زن به عنوان فردي مؤثر و صاحب نقش، اما نه موجودي گرانبها. اين نوع نگرش را مي توان در مدل تمدن و فرهنگ غربي مشاهده کرد که با کمال تأسف رفته رفته سمت و سوي نگرش ابزاري به نسل زن و بهره بردن از زن به عنوان شيء مؤثر در بازاريابي توليدات گوناگون و آلت دست افراد هوسباز تبديل مي شود؛ با اين حال آفات مراعات نکردن ارزش هاي در خور و شايسته، بحران هاي اجتماعي خطرناکي به ارمغان مي آورد که اوضاع خطرناک اجتماعي، سرشار از فساد و احساس ناامني و پوچي غرب، تزلزل روز افزون بنيادهاي خانواده، خودکشي ها، تجاوز به عنف ها و اضطراب هاي رواني، ناشي از ابتذال اخلاقي جامعه ي غربي که همه سياستمداران و صاحب نظران بدان اعتراف دارند و رهبران مذهبي کليسا نيز از تدبير مؤثر براي مقابله با آن عاجزند. اينها نمونه اي از سرانجام اين نحوه نگرش به نسل زن است و با کمال تأسف با به کارگيري امواج صوتي، تصويري، ويدئوها، سينماها و ماهواره، روند خطرناک و خانمان براندازي را در پيش روي جامعه ي بشري قرار مي دهد و رسالت روشنفکران، جامعه شناسان متعهد، علماي دلسوز علوم تربيتي و بويژه رهبران مذهبي را براي حفظ و تقويت
بهداشت رواي و اخلاقي جامعه، بسيار سنگين مي سازد.
د) ديدگاه چهارمي که مطرح شده و نظريه اي مترقي، جامع و کارآمد نيز مي باشد، آن است که: زن را از يک طرف، به عنوان شخصي گرانبها و ارجمند و از سوي ديگر داراي شخصيت روحي و معنوي و کمالات روحي و انساني بدانيم و در عين حال که منکر استعداد و توانايي هاي اين عنصر بسيار مؤثر در ساختار تحولات اجتماعي نيستيم، ليکن ضمن رد دو نظريه محدوديت صرف، همراه با نقش منفي محض و نيز اختلاط زن و مرد بدون هيچ قيد و بند، به منظور رعايت حريم منزلت و شخصيت انساني زن پايبند به يک سري مقررات مي شويم.
به نظر مي رسد اسلام عزيز اين ديدگاه چهارم را تقويت مي کند؛ يعني در عين حال که براي زن منزلت والايي قايل است، تا آن حد که بر زن وحي نازل مي شود، مثل حضرت مريم و يا در صحنه اي ديگر پيامبر بزرگي مانند حضرت زکريا در برابر بانويي بزرگ چون مريم زانو مي زند و يا آنکه زن در اين ديدگاه مصداق وحي قرار مي گيرد، همانند وجود مقدس زهراي اطهر در سوره ي مبارکه کوثر، آيه ي مباهله، آيه ي تطهير و...؛ با اين حال يک سري مقررات را به منظور حفظ حرمت شخصيت زن ارائه مي دهد. در اين نوع نگرش، حجاب و مقررات آن، مصونيت است نه محدوديت.
در حماسه ي جاويد عاشورا زنان پاکدامن والا و از جان گذشته اي دوشادوش اصحاب بي نظير، مايه ي روشني ديده ي سرور و سالار آزادگان شدند.
عاشورا، پيامي به بانوان
درس هاي آن براي همگان است؛ از اين رو پيام هايي که مي دهد، عام و همگاني است، مخصوصاً براي زنان؛ و از آنجايي که نيمي از افراد جامعه را بانوان و دختران تشکيل مي دهند و همچنين در نهضت عاشورا سهمي عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان کاروان حسيني استوار بود و عاشورا ماندگاري خود را تا حد زيادي مرهون فداکاري ها و قهرماني هاي خانواده ي امام حسين به خصوص زينب کبري است، از اين رو پيام هاي عاشورا خطاب به زنان مسلمان است تا هم رسالت اجتماعي و سياسي اين قشر را نشان دهد و هم خنثي کننده ي تبليغات سوئي باشد که ديدگاه اسلام را محروم ساختن زنان از مشارکت در کارهاي اجتماعي و حضور در صحنه معرفي مي کند و نيز نقش زنان را در پشتيباني از مبارزات مردان و جوانان نشان دهد. همچنين اين ديدگاه و اين رويکرد باعث مي شود آميختن عفاف و پاکدامني را به تلاش و مجاهدت اجتماعي قابل اجرا سازد و هم به مسئوليت شهيدپروري و تربيت نسلي با ايمان، شجاع و مدافع حق، توسط بانوان اشاره کند و هم به تبليغ و تبيين مرام و اهداف شهيدان بپردازد.
پيام هاي عاشورا
1. مشارکت زنان در جهاد؛
2. آموزش و الهام صبر و مقاومت؛
3. پيام رساني پس از يک حماسه و انقلاب و جهاد؛
4. روحيه بخشي به رزمندگان و بازماندگان شهدا؛
5. مديريت خانواده هاي شهدا و بازماندگان نهضت در شرايط دشوار؛
6. حفظ ارزش ها و پايبندي به اصول، حتي در شرايط اسارت.
زنان حاضر در عاشورا، برخي، از اولاد علي بودند و برخي، جز آنان، چه از بني هاشم يا ديگران. از فرزندان اميرالمؤمنين مي توان از زينب، ام کلثوم، فاطمه، صفيه، رقيه و ام هاني نام برد.
سکينه و فاطمه نيز دختران سيدالشهدا بودند که در نهضت مشارکت داشتند.
رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقيل، فضه ي نوبيه، کنيز خاص امام حسين، مادر وهب بن عبدالله و ... از جمله زنان حاضر در کربلا بودند.
پنج نفر از خيام امام حسين به طرف دشمن بيرون آمدند؛ آنان عبارت بودند از: کنيز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبدالله کلبي، مادر عبدالله کلبي، مادر عمرو بن جناده و زينب کبري که نقش چشمگيرتري از ديگران داشت. ام وهب، زني بود که در عاشورا شهيد شد، آن هم بر بالين شوهر شهيدش.
در عاشورا دو زن از فرط خشم و عصبانيت و احساس، به حمايت از امام برخاستند و جنگيدند: يکي همسر عبدالله بن عمير و ديگري مادر عمرو بن جناده که در ادامه به آنها خواهيم پرداخت.
همچنين همسر زهير بن قين در راه کربلا همراه شوهرش به امام حسين پيوستند، به نقلي، رباب همسر امام حسين، نيز مادر سکينه و عبدالله رضيع هم در کربلا حضور داشتند؛ افزون بر آنکه سخنراني هاي زينب، ام کلثوم و فاطمه بنت حسين در کوفه و شام، کاخ يزيد و يزيديان را لرزاند.
منبع:نشريه کنگره امام حسين (ع) و مقاومت، جلد2.
ادامه دارد...
/ج