بت هاي زندگي
نکته: عده اي از انسان ها نمي دانند که در اين دنيا مسافرند، و اينجا به طلب کمال آمده اند؛ از اين رو به شکم پرستي و شهوت طلبي و فرزند دوستي (دلبستگي و تفاخر به فرزندان) مشغول شده اند و اين سه، بت هاي عوام است.
بعضي از انسان ها مي دانند که در اين دنيا مسافرند؛ اما گرفتار اموري مانند خودآرايي و خودنمايي، مال دوستي و جاه طلبي شده اند و اين سه بت هاي خواص است. اما بت بزرگ آدمي نفس پرستي (پيروي از هواي نفس) است.
گروه سوم انسان هايي هستند که مي دانند در اين جهان مسافرند و به طلب کمال مشغولند و يا کامل شده اند و به تکميل ديگران پرداخته اند. پس تنها راه تکامل، شناخت و معرفت و آنگاه مجاهده با نفس و استقامت در اين مسير و مشغول بودن به ذکر خدا به طور دائم است.(1)
راه کمال
نکته: اي دوست! انسان داراي مراتب است همانند درخت که در هر مرحله يک مرتبه از مراتب آن ظهور مي کند و کار باغبان آن است که با محافظت و مراقبت از درخت، زمينه رشد وظهور قابليت ها و مراتب درخت را مهيا کند. کار سالک نيز چنين است.
بايد نيّت سالک در رياضت و مجاهده اش اين باشد که همه مراتب انساني در او ظاهر گردد. در اين صورت، طهارت و اخلاق نيک و علم و معرفت و کشف اسرار و ظهور انوار هريک به وقت خود ظاهر شوند. (2)
ارکان کمال
نکته: کمال آدمي در چهار چيز است: گفتار نيک، کردار نيک، اخلاق نيک و معارف. مراد از معارف، معرفت (3) چهار چيز است: معرفت دنيا، معرفت آخرت، معرفت خود و معرفت خدا (4)
مراتب کمال
نکته: انسان با تصديق و تقليد انبياء مؤمن مي شود؛ اگر عبادت کند به مقام عابد مي رسد، و اگر در کنار عبادت زياد از دنيا و لذات آن روي برگرداند، زاهد مي شود. و اگر با وجود مقام زهد حقيقت اشيا و حکمت: آنها را دريابد و به شناخت خدا نايل آيد، عارف مي گردد. و آن گاه که خدا او را مشمول محبت و الهام خود کند، به مقام ولايت مي رسد و نام ولي به او اطلاق مي شود. (5)
عروج روح
تمثل و توصيه: عروج روح انساني همانند گذشتن از صراط است. و اين همانندي را به جهت آن مي گويند که صراط بر روي دوزخ کشيده شده است و از موي باريک تر و از شمشير تيزتر و گذشتن از آن سخت است. عده اي به آساني و گروهي به سختي و زحمت از آن گذر کنند و بعضي نتوانند و در دوزخ فرو افتند. نزول و عروج روح انساني نيز چنين است؛ چرا که عالم طبيعت همانند دوزخ است؛ روح بايد از آن گذر کند و احوال کسي که مي خواهد از آن عبور کند همانند عبور کنندگان صراط است. رمز عبور از آن، فقط اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط است. (6)
راه خدا گونه شدن
نکته: چنان که حق تعالي به ظاهر و حقيقت هر چيز دانا است، رهرو او نيز به قدر استعداد خود به ظاهر و حقيقت هرچيز دانا شود. و همچنان که حق تعالي بر بندگان رحيم و مهربان است، رهرو او نيز بر زيردستان خود رحمت کند. و بايد که به هر حق که در خود مي شناسد، نيّت کند: «خداي تعالي را تقرّب مي کنم، و نزديکي او مي جويم» تا حق تعالي او را مدد دهد و خلعت خاص از صفات خود در وي پوشاند، و او را به هم صفتي خود نزديک کند. (7)
رفتار انسان متکامل
نکته: اي دوست! انسان کامل پس از آنکه به شناخت و لقاي خداوند نائل آمد و به حقايق عالم دست يافت، هيچ کاري را برتر و بهتر از نيکي و احسان و خدمت به خلق نمي بيند. و بهترين خدمت که از دست وي برآيد، آن است که رفتار و شيوه اي به مردمان بياموزد که به واسطه آن دنيا را به آساني بگذرانند و از بلاها و فتنه هاي آن در امان و در آخرت رستگار باشند و اين خود رسم و شيوه انبياست.
اي دوست! انسان کامل هيچ طاعتي را بهتر از اين نيافت که در ميان خلق راستي و درستي بپراکند و بدي و زشتي و کژي از ميان برکند و آدميان را به خدا خواند و ستايش آخرت و نکوهش دنيا کند. بي ثباتي و بي وفايي دنيا و بقا و ماندگاري آخرت را بازگويد تا مردمان به درويشي و قناعت مايل شوند. و مضرت زياده خواهي و شهوت بگويد تا زشتي آنها معلوم گردد و مردم را به شفقت ورزي و محبت به يکديگر فرا خواند. (8)
نکته: اي دوست! انسان کامل آن است که در شريعت و طريقت و حقيقت کامل باشد و يا به عبارت ديگر چهار چيز به کمال در وي باشد؛ گفتار نيک، کردار نيک، اخلاق نيک و معارف (9).
پي نوشت:
1- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل) ص 51 و 52.
2- همان، ص62
3- معرفت: شناخت.
4- انسان کامل (بازنويسي الانسان الکامل)ص 42.
5- همان، صص 40 و 41.
6- همان، ص 55
7- گشايش نامه، صص 230 و 231.
8- انسان کامل (بازنويسي الانسان الاکامل)، ص 28.
9- همان، ص 27.
منبع:نشريه گنجينه، شماره 83