مصرف هاي بيهوده در ازدواج
گل در آن بايد کاشت
گر نکاري گل خوب
علف هرز در آن مي رويد
انسان همواره براي تکميل و تکامل بايستي تلاش هدفمند همراه با مراقبت دايمي داشته باشد از لقمان حکيم پرسيدند: «حکمت از که آموختي؟» گفت: «از نابينايان که تا جايي نبينند پاي ننهند.» قدم الفوج قبل از اللولوج: «خروجت را پيش بيني کن قبل از آنکه وارد شوي.»
حال انسان به دنبال تکامل، آنگاه به هدف مي رسد که ورودي هاي ذهنش را فيلتر گذاري نمايد و به همه چيز اجازه ورود ندهد. انسان به آنچه مي خورد بايد بنگرد اين فرمايش خداوند است يکي از برداشت هاي اين است که غذاي فکر و روح بايستي ديده شود از لحاظ منطقي، ارزشي، الهي، انساني، روانشناختي و ... بررسي شود آنگاه اجازه ورود يابد و اگر پنهاني وارد وجود آدمي شد و آثار منفي آن را در بيرون مشاهده کرديم او را سريع از درون پاکسازي کنيم.
جمله خلقان سخره انديشه اند
زين سبب خسته دل و غم پيشه اند
اجازه ندهيم انديشه هاي ناپاک و انحرافي حاکم بر رفتارهاي ما و سرنوشت ما شوند يک امر اساسي و حياتي در تکامل آدمي ازدواج است دنياي نيکو و آخرت نيکو هنگامي تضمين شده است و هنگامي تعريف مي يابد که انسان ازدواج کند ازدواج خاستگاه آرامش است آرامش منطقي و هماهنگ با فطرت در اين دنيا در خانواده تبلور مي يابد همه تلاش بايستي در تشکيل خانواده باشد خانواده صد آرامش است و اگر صدآيد اعداد ديگر و اهداف ديگر نيز در آن پوشيده و همراه است. اما متاسفانه رفتار عده اي از مردمان مصداق مثل معروفي است که اسب را گم کرده دنبال نعلش مي گردد يا شتر را گم کرد پي افسارش مي گردد.
مهم هاي زندگي را بايد شناخت و در پي بدست آوردن و حفظ آن بود يکي از مهم هاي زندگي تشکيل خانواده است. خانواده به انسان اميد مي دهد و اميد به آدمي ايمان مي دهد معناي زندگي مي دهد خمير مايه اصلي تکامل آدمي مي گردد حال چه عوامل مهم تر از ازدواج شده اند و يا چه عواملي سد راه ازدواج و تشکيل خانواده اند؟! اگر از خانواده دختر يا پسر سوال شود بي گمان يکي از عوامل اصلي را خرج و مخارج ازدواج مي دانند. توقع طرفين از يکديگر در هزينه کردن ها. گاهي عروسي بهتر است که جهيزيه اش بيشتر است و گاهي دامادي با شخصيت تعريف مي شود که خرج بيشتري براي عروس کرده باشد. اخلاق، علم و دانش، رفتارهاي انساني، تقوا و پاکدامني درجه چندم مي شود. و چه بسا ديده نمي شود و يا بهتر بگويم چشم هايمان را مي بنديم و آنان را نمي جوئيم. علل مصرف بيهوده و يا مصرف هاي بيهوده. در اين قسمت از نوشتار بعضي از مصرف ها معرفي و بيهودگي آن بيان مي شود. در دوران عقد، هدايايي براي عروس و داماد آورده مي شود که هدف اوليه و اصل و منطقي آن ابراز علاقه و نوعي ادب و احترام است. حال مشاهده مي شود که اين هدف فراموش شده و از يک لطف به يک بايد تبديل شده است و چه بسا در انجامش خواسته قلبي طيب خاطر و رضايت دروني دريافت نمي گردد. با آه و ناله و گله و شکايت صورت مي پذيرد. بعضي از اهداء اين هدايا همراه با يک لشگر آدم از طرفين صورت مي گيرد مثلا شب چله اي، آدم هاي داماد، ماشين ماشين، گروه گروه با بچه هاي قد و نيم قد... عروس و دامادهايشان و همينطور آدم هاي عروس زودتر از همه آمده اند تا...
ببينند چه آورده اند؟! و چه داده اند؟! و يک معرکه گيري و نمايش صورت مي گيرد هدف گم شد و تحريف شد قلوب به هم نزديک نشدند بلکه دور شدند و آنچه حضور يافت، حسادت، گله، عصبانيت و خالي شدن جيب طرفين بود و مسابقه و معرکه گيري ادامه يافت حالا نوبت آن خانواده
است که شب چله اي را چگونه برگزار کنند و کم تر از آن ها نباشد و آدم هايشان هم بينند و قضاوت کنند؟!
هدف ازدواج آرامش بود اما حالا همه چيز شده مسابقه،چشم و هم چشمي، اجراي آداب و رسوم و دعواي رسم ما، رسم شما. بيشتر حرف هاي عروس و داماد اجراي خواسته هاي مادي شده و اينکه شما گذاشتيد و دفاع و دعوا بعضي خانم ها بعد از ازدواج که هنوز دعواهاي قبل و مشخص را فراموش نکرده اند و يا هنوز ادامه دارد لب به اعتراض گشوده و مي گويند، گفتند ازدواج کنيد آرامش يابيد من که بدبخت شدم و فرياد برمي آورد که اي کاش در باغ گلها گم شده بودم و بله نگفته بودم! (عروس خانم رفته گل بچينه) و آقا داماد هم ادامه مي دهد که من هم نيز کاش پايم شکسته بود و خواستگاري نيامده بودم! چرا؟ چرا؟ هدف ها گم شده اند و ديو مصرف حمله کرده است و از آنجا که متاسفانه در قرن بيستم و بيست و يکم بعضي فلاسفه مادي در تعريف انسان گفته اند: انسان حيواني که مصرف مي کند و انسانيت انسان را در گرو مصرف تعريف کرده اند و ما بدون هيچ مقاومتي و بدون هيچ اعتراضي و بدون هيچ نگراني و بد آمدني اسير اين تفکر شده ايم آسيب هاي آن را ناديده مي گيريم و به جاي اينکه انحراف ها را و اشتبا هها را جبران يا برطرف کنيم تيشه به اصل زده و صورت مسئله را پاک مي کنيم و مي گوئيم ازدواج نمي کنيم.
اخلاق در مصرف
ساعتي ميزان ايني ساعتي ميزان آن
ساعتي ميزان خود شو تا شوي موزون خويش (مولوي)
در رابطه با ازدواج بعضي از مردم از خط اعتدال مي گذرند و اصلي ها را فداي فرعي ها مي کنند به گونه اي که ذهن مادي بر ذهن انساني غلبه مي کند و انسان همه چيز را در مصرف تعريف مي کند عروسي خوب کردن يعني خرج کردن خوب. خوشبختي در يک زندگي را خلاصه در مصرف مي کنند چرا که از خط اعتدال بيرون مي رويم و فرعي ها مهم تر از اصلي ها مي گردند؟ چند عامل را نام مي بريم اميد آن که اين سبب شناسي خود يک راهکار باشد که اخلاق ما سلامت خود را پيدا کند و امر مقدس ازدواج قرباني اين عوامل نگردد.
1-معرکه گيري و نمايش دادن
انسان وقتي درگير مقايسه ها مي شود و مي خواهد ديده شود تعريف شود، تعريف ديگران برايش مهم مي گردد همه هدف نمايش مي شود پس خرج مي کند مصرف مي کند پاي از گليم بيرون مي نهد و در مسير بيماري اخلاق هر روز بيشتر ره مي سپرد و اصل فداي فرع مي گردد.
2-حقارت ها
ذهن مادي يک آدم خوب را کسي مي داند که خرج کند عامل بزرگي را در مصرف مي داند و بعضي از انسان ها که محتوي دروني خود را بد مي بينند و مسايل مختلف گذشته باعث شده احساس هاي بد دروني آنان را آرام نسازد با مصرف مسکني براي درمان حقارت مي يابند هر چند اين درمان خود يک درد مضاعف است.
3-عادت ها
تکرار رفتارها چه خوب و چه بد، عادت مي گردد و طبيعت ثانوي انسان مي گردد. عادت ها، يک امر عادي در زندگي مي گردد و اين خود عامل ايجاد يک خويشتن و همي مي گردد و گويي اگر اين رفتار صورت نگيرد هرچيز خوب مي شود. مي گويند ترک عادت موجب مرض است. ترک عادت بيمار کننده است. آيا چنين است؟!
4-يادگيري غلط
مي رود از سينه ها در سينه ها از رده پنهان صلاح و کينه ها خيلي از رفتارهاي آدمي بدون اراده وي در او نفوذ مي کند. زيرا (همنشين بوي داري و بوي خود مي آورد علي (ع))
يادگيري به صورت مستقيم يا غيرمستقيم در انسان ايجاد مي شود و انسان را به سوي انجام
صفحه9@ (ادامه در پايين صفحه )
آن رفتارها مي کشاند. مصرف زدگي در امر ازدواج يک يادگيري کاذب و مصنوعي است.
5-جهل
جهل و ناداني ندانستن خير و شر، ندانستن اصلي ها و فرعي ها.
عواقب کار را ندانستن. اينکه نمي دانيم که نمي دانيم.
انسان را به سوي بدي ها رهنمون مي سازد و انسان خداي جهش مي گردد.
6-نداشتن بلوغ اقتصادي
يکي از عوامل اختلاف خانوادگي يکي از عوامل ورشکستگي مالي مردم، تنظيم نکردن و مديريت نداشتن دخل و خرج است و انساني که مديريت هزينه مصرف ندارد کسي نيست جز کسي که بلوغ اقتصادي ندارد. در تحقيق براي امر ازدواج يکي از مسائلي که جداً بايستي شناسايي شود و از اصول انتخاب همسر است. داشتن بلوغ اقتصادي. اما متاسفانه خانواده دختر يا پسر اين امر را نه تنها دقت نمي کنند بله مصرف بي رويه و خرج هاي بيهوده را تشويق هم مي کنند.
7-چرا بايد همه چيز را با هم بخواهيم؟!
آدم هايي که درزندگي شخصي خود داراي امکانات مادي هستند. خانه خوب، وسايل کامل منزل و ... خودشان مي گويند به مرور زمان به دست آورده اند. سختي هايي را تحمل کرده اند و اما امروز هم خودشان و هم فرزندانشان براي انجام يک ازدواج از جهيزيه گرفته تا وسايل نقليه و منزل مسکوني توقع دارند...
-همه را داماد يا عروس داشته باشد. پس اگر نداري ازدواج نکن!
اجازه بدهيم به مروز زمان به همه چيز دست بيابيم، مطمئن باشيد لذت بخش است.
8-آينده نگر بودن
تدبير و تدبر يک صنعت کمال براي آدمي است و آن اينکه در انجام کارها آينده و اثرات آن را در نظر بگيريم.
آيا بايدهاي مصرف در امر ازدواج عواقب و پيامدهاي ناگوار ندارد؟ آيا مقدمه يک زندگي تلخ نمي گردد؟ آيا فرار از ازدواج را سبب نمي شود؟؟ آيا...
9-رفاه طلبي و عافيت طلبي افراطي
اگر رنج کشيدن آدمي حر مي گردد قطره چو کشد حبس صدف در گردد (خيام)
رفاه طلبي و نداشتن و نياموختن اين باور که سختي ها انسان ساز است و به انسان مناعت طبع مي دهد و انسان را پخته مي سازد و هدف مي دهد، اعتماد به نفس مي دهد، عزت نفس مي دهد، باعث شده مصرف براي رفاه افزايش يابد و از همان روز اول زندگي همه چيز مهيا شود، آن هم از نوع مرغوب و گرانش؟
10-دخالت ديگران
چه بسا بعضي از مخارج مصرفي و غيرمنطقي در امر ازدواج توسط ديگراني بر انسان تحميل مي گردد که سودي و نفعي را در آن براي خود در نظر مي گيرند فيلم برداري با همه امکانات، آرايش با، گل آرايي ماشين و ...
تالار باب، پذيرايي از انواع ...
11-تبليغات از طريق روان شناسي
متقاعد سازي توسط تبليغات رسانه اي، انسان ها متقاعد مي شوند که مصرف کنند، و مصرف کردن يک فرهنگ و يک باور مي گردد.
و يکي از موقعيت هايي که مصرف افراطي و کاذب چشمگير است در اقدامات و اجراي امر ازدواج مي باشد.
12-تنوع طلبي:
نو به نو شدن، يکي ديگر شدن، چشمگير بودن مطرح شدن، حوصله مان سرنرفتن، منم منم کردن و ...
دلايلي است که بعضي آدم ها مي آمدند تا مصرف کنند و يک نوع اداي روشنفکري نيز مي باشد.
13- آداب و رسوم
کاشکي به ياد مي آورديم و کاش سرنوشت شوم افرادي که تنها دليل انجام کارهايشان را آداب و رسوم مطرح مي کنند را مشاهده مي کرديم و عبرت مي گرفتيم. بسياري از آداب و رسوم يک تعصب کور است.
و کور ممکن است در چاله بيفتد. يکي از چاله هاي آسيب زاي خانواده توقعات و مصرف هاست.
به جاي اينکه دليل بياوريم رسم ما اين است. بگوييم عقل اقتصادي مي گويد تدبير اين چنين است و بر اساس بلوغ عقلي و اقتصادي و معنوي مديريت مصرف داشته باشيم.
14-و شايد علت هاي ديگر:
يادآور مي شويم، شيطان اعمال بد را زينت مي دهد و انسان ها را به دام مي اندازد. يادمان باشد مهم هاي زندگي و آرامش را شناسايي مي کنيم.
و بدانيم ازدواج سالم، ساده و همراه با ارزش هاي الهي، بهشت دنياي ما را مي سازد و دعاي قرآني ربنا آتنا في الدنيا و في الاخره حسنه را به اجابت مي رساند.
پي نوشت ها :
1-گلستان سعدي
2-قرآن کريم
3-مثنوي مولوي
4-امثال و حکم دهخدا (ماده الف)
5-مثنوي مولوي
6-مثنوي قدسيه احمد نراقي
7-غرر الحکم
8-خيام نيشابوري
نقل به مضمون يا برداشت از کتاب هاي شهيد مطهري، روان شناسي اجتماعي دکتر کاردان، زندگي در عيش مردن در خوشي، نيل پسمن دکتر صادق طباطبائي، تفکر زائد محمد جعفر مصفا.