ترسیم یكی از صحنه هاى قیامت!
نویسنده:آمنه اسفندیاری
وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ (سبا 31)
و كسانى كه كافر شدند گفتند: ما نه به این قرآن و نه به آن (كتابى) كه پیش از آن بوده است هرگز ایمان نخواهیم آورد. (و تعجب مىكنى) اگر ببینى وقتى كه ستمگران (مشرك) در پیشگاه پروردگارشان باز داشت شدهاند در حالى كه بعضى با بعض دیگر جدل و گفتگو مىكنند (و گناه خود را به گردن یكدیگر مىاندازند.) كسانى كه ضعیف نگاه داشته شدهاند (زیر دستان) به مستكبران مىگویند: اگر شما نبودید، حتماً ما مؤمن بودیم.
در سوره حمد دیدیم كه قرآن كریم مردم را از یك نظر به سه گروه تقسیم مىكند:
اوّل گروه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ كه انبیاء و پیروان آنها هستند، آنان راه حق را یافته و در آن زندگى كرده و مىكنند، دوّم گروه الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ كه غضب خدا بر آنها حتمى شده است و آنها پیشوایان مشرك و ستمگر هستند، سوّم گروه ضالّین كه عقل خدا دادى را به كنار زده و پیوسته در اطاعت پیشوایان خویش هستند و بى چون و چرا فرمان آنها را اجرا مىكنند. مانند حکومتهای اسلامى كه گوش به فرمان آمریكا و سایر ابر قدرتها هستند، و مانند لشكریان این حکومتها كه کورکورانه از آنها اطاعت كرده و با حق و مردان حق به ستیز برخاستهاند، اینها «ضال» و گمراه هستند زیرا هدف مشخص ندارند بلكه هر چه پیشوایان فرمان دهند همان را اجرا مىكنند.
انكار ایمان نسبت به كتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده كه قرآن روى این مطلب تكیه مىكند كه نشانههاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كتب آسمانى دیگر را نیز نفى مىكنند، و مىگویند: نه به این كتاب ایمان مىآوریم نه به كتب پیش از آن!
ین گمراهان مانند پیشوایان خود در عذاب خواهند بود و در آتش با هم بحث و جدال خواهند كرد و گوشهای از بحث و جدال آنها در آیه مورد بحث ما آمده است. (همینطور در سورههاى ابراهیم، غافر، اعراف و ص نیز آمده است.)
در آیه 31 سوره سبا به تناسب بحثى كه در آیات گذشته پیرامون موضعگیری مشركان در برابر مسأله معاد بود بعضى از صحنههاى دردناك معاد را براى آنها مجسم مىسازد تا به سرانجام كار خویش واقف گردند.
نخست مىگوید:" كافران گفتند: ما هرگز به این قرآن و كتب آسمانى دیگر كه قبل از آن بوده ایمان نخواهیم آورد" (وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْه) كلمه" لن" همانگونه كه مىدانیم براى نفى ابد است، بنا بر این آنها مىخواهند بگویند كه اگر تا ابد هم تبلیغ كنید ما ایمان نخواهیم آورد، و این دلیل بر لجاجت آنهاست، كه تصمیم خود را براى ابد گرفته بودند، در حالى كه یك فرد حق طلب اگر به دلیلى قانع نشد نمىتواند دلائل احتمالى آینده را نشنیده انكار كند و بگوید دلائل دیگر را نیز در بست رد مىكنم! در اینكه منظور از" الَّذِینَ كَفَرُوا" كیست؟ جمعى از مفسران آن را به مشركان تفسیر كردهاند، و بعضى به یهود و اهل كتاب، ولى قرائن آیات بعد كه سخن از شرك مىگوید دلیل بر این است كه منظور مشركان است.
منظور از بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ همان كتب آسمانى است كه قبل از قرآن بر پیامبران دیگر نازل شده است، چرا كه این تعبیر در بسیارى از آیات قرآن به همین معنى- مخصوصاً بعد از ذكر قرآن- به كار رفته، و اینكه بعضى احتمال دادهاند منظور" معاد" و یا" محتواى قرآن" بوده بسیار بعید به نظر مىرسد.
به هر حال انكار ایمان نسبت به كتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده كه قرآن روى این مطلب تكیه مىكند كه نشانههاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كتب آسمانى دیگر را نیز نفى مىكنند، و مىگویند: نه به این كتاب ایمان مىآوریم نه به كتب پیش از آن! سپس به وضع آنها در قیامت پرداخته روى سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) كرده، مىگوید:" اگر ببینى هنگامى كه این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان براى حساب و دادرسى بازداشت شدهاند (از وضع آنها در حیرت فرو خواهى رفت) در حالى كه هر یك از آنها گناه خود را به گردن دیگرى مىاندازد، و با یكدیگر مشغول به جدال و مخاصمهاند"؟! (وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ)
بار دیگر از آیه فوق استفاده مىشود كه یكى از مهمترین مصداقهای" ظلم" همان" شرك و كفر" است.
تعبیر به عند ربهم اشاره به این است كه آنها در پیشگاه كسى حاضر مىشوند كه مالك و پروردگار آنها بوده، و چه شرمسارى از این برتر و بالاتر كه انسان نزد كسى احضار گردد كه هرگز به او و فرمانهایش ایمان نیاورده در حالى كه تمام وجودش غرق نعمتهاى او بوده است.
" در این حال" مستضعفین" همان افراد بى خبرى كه چشم و گوش بسته دنباله رو دیگران بودهاند به" مستكبرین" یعنى همانها كه راه كبر و غرور و سلطه جویى بر دیگران و دادن خط فكرى شیطانى به آنها را مىپیمودند چنین مىگویند: اگر شما نبودید، اگر وسوسههاى فریبنده شیطنتآمیز شما نبود، ما در صف مؤمنان بودیم" (یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ)
اگر مردم مىدانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین كه خود را سروران مردم مىدانند و آنان را به پیروى از خود وامىدارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمىرفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمىآمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمىنمودند
آنها مىخواهند به این وسیله تمام گناهان خویش را بر گردن این" مستكبران" بى رحم بیندازند، هر چند در دنیا حاضر نبودند چنین برخورد قاطعى با آنها داشته باشند، چرا كه ضعف و زبونى بر وجودشان چیره شده بود، و حریت خویش را از دست داده بودند، اما اكنون كه آن مفاهیم كاذب كه مستكبران را از آنها جدا مىكرد بر باد رفته، و نتائج اعمال همه آشكار گشته، رو در روى آنها مىایستند و با صراحت سخن مىگویند و پرخاش مىكنند.
در این قسمت از آیه نكته ای قابل توجه به نظر می رسد و آن این است كه :
آیا مىتوان گفت كه خدا بندگان خود را زبون و قدرتمند آفریده تا برخى را از گروهى دیگر برترى و تسلط باشد. هرگز! خدا مردم را آزاد آفریده ولى گروهى از آنان گروه دیگر را واداشتند تا به آزادى آنان تجاوز كنند و بر زمین استعلاء و تسلط یابند.
اگر مردم مىدانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین كه خود را سروران مردم مىدانند و آنان را به پیروى از خود وامىدارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمىرفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمىآمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمىنمودند.
ولى مردم نمىدانند كه این قدرتمندان نمىتوانند آنان را از عذاب پروردگارشان در روز قیامت نجات دهند هر چند در دنیا گاهگاه از آنان حمایت مىكردند.
پیامهای آیه:
1ـ كفّار به خاطر لجاجت، حاضر به ایمان آوردن نیستند. «وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ»
2ـ كفّار در واقع هیچ یك از كتب آسمانى را قبول نداشتند. «لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»
3ـ ایمان به كتب آسمانىِ قبل از قرآن نیز مورد سفارش پیامبر اسلام بود و كفّار این سفارش را نادیده مىگرفتند. «وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»
4ـ دادگاه قیامت بسیار سخت است. «وَ لَوْ تَرى»
5ـ مشركان به خود ستم مىكنند. «إِذِ الظَّالِمُونَ»
6ـ سروكار مشركان با خداست. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
7ـ ترسیم صحنههاى سخت قیامت، بهترین وسیلهى تربیت است. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
8ـ مستضعفانى كه پیرو مستكبرانند نیز مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. «یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا»
9ـ صحنهى قیامت، صحنهى گفتگو و جدال است. «یَقُولُ الَّذِینَ» ...
10ـ در قیامت، مجرمان در پى توجیه گناه خود، به بزرگان خود مىگویند: اگر شما نبودید ما این همه گناه نمىكردیم. «لَوْ لا أَنْتُمْ»
11ـ در قیامت، ایمان عامل نجات است. «لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج9
2- تفسیر نمونه ج 18
3- تفسیر احسن الحدیث ج8
4- تفسیر هدایت ج10
----------------------------
تبیان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : alirezamazrooei
و كسانى كه كافر شدند گفتند: ما نه به این قرآن و نه به آن (كتابى) كه پیش از آن بوده است هرگز ایمان نخواهیم آورد. (و تعجب مىكنى) اگر ببینى وقتى كه ستمگران (مشرك) در پیشگاه پروردگارشان باز داشت شدهاند در حالى كه بعضى با بعض دیگر جدل و گفتگو مىكنند (و گناه خود را به گردن یكدیگر مىاندازند.) كسانى كه ضعیف نگاه داشته شدهاند (زیر دستان) به مستكبران مىگویند: اگر شما نبودید، حتماً ما مؤمن بودیم.
در سوره حمد دیدیم كه قرآن كریم مردم را از یك نظر به سه گروه تقسیم مىكند:
اوّل گروه أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ كه انبیاء و پیروان آنها هستند، آنان راه حق را یافته و در آن زندگى كرده و مىكنند، دوّم گروه الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ كه غضب خدا بر آنها حتمى شده است و آنها پیشوایان مشرك و ستمگر هستند، سوّم گروه ضالّین كه عقل خدا دادى را به كنار زده و پیوسته در اطاعت پیشوایان خویش هستند و بى چون و چرا فرمان آنها را اجرا مىكنند. مانند حکومتهای اسلامى كه گوش به فرمان آمریكا و سایر ابر قدرتها هستند، و مانند لشكریان این حکومتها كه کورکورانه از آنها اطاعت كرده و با حق و مردان حق به ستیز برخاستهاند، اینها «ضال» و گمراه هستند زیرا هدف مشخص ندارند بلكه هر چه پیشوایان فرمان دهند همان را اجرا مىكنند.
انكار ایمان نسبت به كتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده كه قرآن روى این مطلب تكیه مىكند كه نشانههاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كتب آسمانى دیگر را نیز نفى مىكنند، و مىگویند: نه به این كتاب ایمان مىآوریم نه به كتب پیش از آن!
ین گمراهان مانند پیشوایان خود در عذاب خواهند بود و در آتش با هم بحث و جدال خواهند كرد و گوشهای از بحث و جدال آنها در آیه مورد بحث ما آمده است. (همینطور در سورههاى ابراهیم، غافر، اعراف و ص نیز آمده است.)
در آیه 31 سوره سبا به تناسب بحثى كه در آیات گذشته پیرامون موضعگیری مشركان در برابر مسأله معاد بود بعضى از صحنههاى دردناك معاد را براى آنها مجسم مىسازد تا به سرانجام كار خویش واقف گردند.
نخست مىگوید:" كافران گفتند: ما هرگز به این قرآن و كتب آسمانى دیگر كه قبل از آن بوده ایمان نخواهیم آورد" (وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْه) كلمه" لن" همانگونه كه مىدانیم براى نفى ابد است، بنا بر این آنها مىخواهند بگویند كه اگر تا ابد هم تبلیغ كنید ما ایمان نخواهیم آورد، و این دلیل بر لجاجت آنهاست، كه تصمیم خود را براى ابد گرفته بودند، در حالى كه یك فرد حق طلب اگر به دلیلى قانع نشد نمىتواند دلائل احتمالى آینده را نشنیده انكار كند و بگوید دلائل دیگر را نیز در بست رد مىكنم! در اینكه منظور از" الَّذِینَ كَفَرُوا" كیست؟ جمعى از مفسران آن را به مشركان تفسیر كردهاند، و بعضى به یهود و اهل كتاب، ولى قرائن آیات بعد كه سخن از شرك مىگوید دلیل بر این است كه منظور مشركان است.
منظور از بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ همان كتب آسمانى است كه قبل از قرآن بر پیامبران دیگر نازل شده است، چرا كه این تعبیر در بسیارى از آیات قرآن به همین معنى- مخصوصاً بعد از ذكر قرآن- به كار رفته، و اینكه بعضى احتمال دادهاند منظور" معاد" و یا" محتواى قرآن" بوده بسیار بعید به نظر مىرسد.
به هر حال انكار ایمان نسبت به كتب انبیاى پیشین شاید به این منظور بوده كه قرآن روى این مطلب تكیه مىكند كه نشانههاى پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در تورات و انجیل به وضوح آمده است، آنها براى نفى نبوت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) كتب آسمانى دیگر را نیز نفى مىكنند، و مىگویند: نه به این كتاب ایمان مىآوریم نه به كتب پیش از آن! سپس به وضع آنها در قیامت پرداخته روى سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) كرده، مىگوید:" اگر ببینى هنگامى كه این ستمگران در پیشگاه پروردگارشان براى حساب و دادرسى بازداشت شدهاند (از وضع آنها در حیرت فرو خواهى رفت) در حالى كه هر یك از آنها گناه خود را به گردن دیگرى مىاندازد، و با یكدیگر مشغول به جدال و مخاصمهاند"؟! (وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ)
بار دیگر از آیه فوق استفاده مىشود كه یكى از مهمترین مصداقهای" ظلم" همان" شرك و كفر" است.
تعبیر به عند ربهم اشاره به این است كه آنها در پیشگاه كسى حاضر مىشوند كه مالك و پروردگار آنها بوده، و چه شرمسارى از این برتر و بالاتر كه انسان نزد كسى احضار گردد كه هرگز به او و فرمانهایش ایمان نیاورده در حالى كه تمام وجودش غرق نعمتهاى او بوده است.
" در این حال" مستضعفین" همان افراد بى خبرى كه چشم و گوش بسته دنباله رو دیگران بودهاند به" مستكبرین" یعنى همانها كه راه كبر و غرور و سلطه جویى بر دیگران و دادن خط فكرى شیطانى به آنها را مىپیمودند چنین مىگویند: اگر شما نبودید، اگر وسوسههاى فریبنده شیطنتآمیز شما نبود، ما در صف مؤمنان بودیم" (یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ)
اگر مردم مىدانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین كه خود را سروران مردم مىدانند و آنان را به پیروى از خود وامىدارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمىرفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمىآمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمىنمودند
آنها مىخواهند به این وسیله تمام گناهان خویش را بر گردن این" مستكبران" بى رحم بیندازند، هر چند در دنیا حاضر نبودند چنین برخورد قاطعى با آنها داشته باشند، چرا كه ضعف و زبونى بر وجودشان چیره شده بود، و حریت خویش را از دست داده بودند، اما اكنون كه آن مفاهیم كاذب كه مستكبران را از آنها جدا مىكرد بر باد رفته، و نتائج اعمال همه آشكار گشته، رو در روى آنها مىایستند و با صراحت سخن مىگویند و پرخاش مىكنند.
در این قسمت از آیه نكته ای قابل توجه به نظر می رسد و آن این است كه :
آیا مىتوان گفت كه خدا بندگان خود را زبون و قدرتمند آفریده تا برخى را از گروهى دیگر برترى و تسلط باشد. هرگز! خدا مردم را آزاد آفریده ولى گروهى از آنان گروه دیگر را واداشتند تا به آزادى آنان تجاوز كنند و بر زمین استعلاء و تسلط یابند.
اگر مردم مىدانستند كه اعتماد بر صاحبان قدرت و ثروت و مدعیان علم و دین كه خود را سروران مردم مىدانند و آنان را به پیروى از خود وامىدارند تا چه حد گمراهى است، هرگز در جرائم فرو نمىرفتند و به فرمان سلاطین و مالداران درنمىآمدند و مدعیان علم و دین را تأیید نمىنمودند.
ولى مردم نمىدانند كه این قدرتمندان نمىتوانند آنان را از عذاب پروردگارشان در روز قیامت نجات دهند هر چند در دنیا گاهگاه از آنان حمایت مىكردند.
پیامهای آیه:
1ـ كفّار به خاطر لجاجت، حاضر به ایمان آوردن نیستند. «وَ قالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ»
2ـ كفّار در واقع هیچ یك از كتب آسمانى را قبول نداشتند. «لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»
3ـ ایمان به كتب آسمانىِ قبل از قرآن نیز مورد سفارش پیامبر اسلام بود و كفّار این سفارش را نادیده مىگرفتند. «وَ لا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ»
4ـ دادگاه قیامت بسیار سخت است. «وَ لَوْ تَرى»
5ـ مشركان به خود ستم مىكنند. «إِذِ الظَّالِمُونَ»
6ـ سروكار مشركان با خداست. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
7ـ ترسیم صحنههاى سخت قیامت، بهترین وسیلهى تربیت است. «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»
8ـ مستضعفانى كه پیرو مستكبرانند نیز مورد مؤاخذه قرار خواهند گرفت. «یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَكْبَرُوا»
9ـ صحنهى قیامت، صحنهى گفتگو و جدال است. «یَقُولُ الَّذِینَ» ...
10ـ در قیامت، مجرمان در پى توجیه گناه خود، به بزرگان خود مىگویند: اگر شما نبودید ما این همه گناه نمىكردیم. «لَوْ لا أَنْتُمْ»
11ـ در قیامت، ایمان عامل نجات است. «لَكُنَّا مُؤْمِنِینَ»
منابع:
1- تفسیر نور ج9
2- تفسیر نمونه ج 18
3- تفسیر احسن الحدیث ج8
4- تفسیر هدایت ج10
----------------------------
تبیان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : alirezamazrooei
/ج