برهان رب

(و لقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصين) (سوره يوسف،آيه 24) همانا آن زن در کشاکش وصل او کوشش کرد، اگر لطف و دليل روشن حق را نديده بود. ولي ما ميل او را از عمل زشت بگردانديم که « همانا او از بندگان خالص ماست».
سه‌شنبه، 12 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برهان رب

برهان رب
برهان رب


 

نويسنده : علي تقديري




 
قصه يوسف از بهترين داستان هاي قرآني است که بر گرفته از چشمه نور وحي و بازگوي پاکي يوسف مي باشد. يوسف در آزمايشي دشوار پاکيش بر همگان آشکار گشت که :
(و لقد همت به وهم بها لولا ان رءا برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء والفحشاء انه من عبادنا المخلصين) (سوره يوسف،آيه 24) همانا آن زن در کشاکش وصل او کوشش کرد، اگر لطف و دليل روشن حق را نديده بود. ولي ما ميل او را از عمل زشت بگردانديم که « همانا او از بندگان خالص ماست».
به يقين آن برهاني که يوسف از پروردگار خود ديد همان برهاني است که خدا به بندگان مخلص خود نشان مي دهد و آن نوعي از علم مکشوف و يقين است که نفس آدمي با دريافتش چنان تسليم مي شود که ديگر ميل به معصيت نمي کند و اين برهان که خدا نشانش داده، عبارت از عصمت الهيه و عاملي است که نتيجه اش علم و يقين مي باشد، اما نه از علم هاي معمولي.
برهان به هر گونه دليل محکم و نيرومندي گفته مي شود که موجب روشنايي مقصود شود. «برهان رب» در اين جا يعني :
1. روح ايمان و تقوا و تربيت نفس و مقام عصمت.
2. آگاهي او نسبت به حکم گناه «زنا».
3. مقام نبوت و معصوم بودن از گناه.
4. امداد الهي به خاطرعمل نيک.
5. شرم گيني و خجالت در محضر الهي.
براساس اين تفسير، از يوسف هيچ حرکتي که نشانه تصميم بر گناه باشد، سر نزده، حتي در دل هم تصميم نگرفته است.
قرآن مجيد اين لحظه زود گذر حساس و بحراني را که در ميان دو زمان آرام و قابل و اطمينان قرار گرفته بود، در آيه فوق ترسيم کرده است. بنابراين، منظور از جمله ( هم بها لولا ان رءا برهان ربه) اين است که کشمکش غريزه و عقل، طوفان عزيز را در هم شکست تاکسي گمان نکند، اگر يوسف توانست خود را از اين پرتگاه براند، کار ساده اي انجام داده؛ زيرا عوامل گناه و هيجان در وجود او ضعيف بوده است. هرگز؛ او نيز براي حفظ پاکي خويش، در اين لحظه حساس دست به شديد ترين مبارزه جهاد با نفس زده است.
امام صادق (ع) فرمود: برهان رب همان نور علم و يقين و حکمت بود که خداوند در آيات قبل فرموده (و آتينا علماً و حکما) و در بعضي از روايات آمده که مراد از برهان، مشاهده قيافه پدر يا «جبرئيل» است هر چند براي اين سخن سند محکمي وجود ندارند.
نکته هايي که از آيه استفاده مي شود :
الف - جهاد با نفس؛ در آيه 53 به نقل از يوسف مي گويد: من نفس خويش را از عيب تبرئه نمي کنم؛ زيرا نفس اماره انسان را به کارهاي ناروا وا مي دارد، مگر آنکه خدا به لطف خود نگه دارد و خداي من بسيار آمرزنده و مهربان است.
نفس اماره انسان را به سوي زشتي ها سوق مي دهد و اگر با عقل و ايمان کنترل نشود، انسان يک باره سقوط مي کند. يوسف سربلندي خود را در اين آزمايش به لطف و رحم خداوند مي داند. در روايات زياد خطرات نفس و تبرئه آن و رضايت از نفس مطرح شده و راضي بودن از نفس را نشانه فساد عقل و بزرگترين دام شيطان دانسته اند.
ب. پاداش اخلاص و تقوا و پاکي؛ به يوسف علم تعبير خواب عطا شد و به مقام پادشاهي سرزمين مصررسيد و اين پادشاه کساني که در شدت قدرت و شهوت، پاکدامني خود را حفظ کنند. مانند ابن سيرين که در جواني و اوج زيبايي گرفتار زني آلوده شد آن زن او را با نقشه اي شيطاني به خلوت گناه دعوت کرد، ولي ابن سيرين با برنامه الهي، خويش را از دست او رهانيد. پس خداوند به خاطر دوري او از گناه به او علم تعبير خواب آموخت.
ج. متانت و عفت بيان؛ در آيات واژه يا سخني که نشانه بي ادبي باشد، ديده نمي شود.
آيه از يک سوترسيم دقيقي از خلوتگاه عشق است؛ خلوتگاهي که آنچنان تحريک آميز است که اگر يوسف مقام عصمت يا عقل يا ايمان نداشت، گرفتار شده بود. از سوي ديگر، پيروزي نهايي يوسف را چنين شرايطي بر ديو شهوت طغيانگر به شکل زيبايي توصيف نموده است. سرانجام دشمن سر سخت به پاکي او اعتراف کرد و اين نتيجه پاکدامني و پرهيز از گناه است. هرکس تقوا پيشه کند، خداوند راه گشايش بر او قرار دهد و از آن جا که گمان نمي برد، به او روزي مي دهد. «تو پاک باش و درراه پاکي استامت کن، خداوند اجازه نمي دهد، ناپاکان شخصيت تو را به باد نيستي دهند».
منبع: نشريه بشارت شماره 72



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.