حزب اعتماد ملي

چهار ماه پس از برگزاري انتخابات نهم رياست جمهوري در سوم تير ماه 1384، مهدي کروبي(1) به وعده تشکيل حزبش عمل کرد و با انتخاب 52 عضو شوراي مرکزي، دبير کلي حزب را بر عهده گرفت. او دو وعده ديگر هم داده بود:...
شنبه، 14 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حزب اعتماد ملي

حزب اعتماد ملي
حزب اعتماد ملي


 






 

چگونگي شکل گيري حزب اعتماد ملي
 

چهار ماه پس از برگزاري انتخابات نهم رياست جمهوري در سوم تير ماه 1384، مهدي کروبي(1) به وعده تشکيل حزبش عمل کرد و با انتخاب 52 عضو شوراي مرکزي، دبير کلي حزب را بر عهده گرفت. او دو وعده ديگر هم داده بود: انتشار روزنامه ارگان حزب که عملي شد(2) و راه اندازي کانال ماهواره اي تلويزيوني که با مشکلات فراواني رو به رو است و فرجام آن معلوم نيست.(3)
جرقه تشکيل حزب اعتماد ملي از جايي زده شد که مهدي کروبي با وجود نااميدي همه اصلاح طلبان و از جمله ياران حزبي اش در مجمع روحانيون مبارز از رأي آوردن او در انتخابات رياست جمهوري، مصمم و فعال در انتخابات شرکت کرد و در کمال شگفتي، آرايي کسب کرد که تحليل گران جناح هاي مختلف سياسي آن را پيش بيني نمي کردند. اما اختلاف کم آراي او و احمدي نژاد، کروبي را از ادامه رقابت بازداشت.
رأي مردم به کروبي موجب افزايش اعتماد به نفس و انرژي در او شد و زمينه اتخاذ چند تصميم مهم توسط او را نيز فراهم کرد.
کروبي، استعفا از مجمع تشخيص مصلحت نظام و مشاورت رهبري، خروج از مجمع روحانيون مبارز و تشکيل يک حزب جديد را سريعاً عملي کرد. اين روحاني عمل گرا که به شدت از طيف افراطي اصلاح طلب آزرده خاطر بود، از زمان تشکيل حزب اعتماد ملي همواره نوک تيز انتقادش را به رأس هرم اصلاح طلبان متمرکز کرده و از آن ها خواسته است تا در درجه اول به اصلاح خود بپردازند تا بتوانند در جهت تشکيل جبهه فراگير اصلاح طلبان اقدام کنند.(4)
کروبي بارها در اظهارات خود نشان داده است که اهل ائتلاف با هيچ حزب و گروهي نيست و تمايل دارد که به طور مستقل راه خود را ادامه دهد. او ياران خود را در حزب اعتماد ملي از ميان کساني برگزيد که فعالان ستادهاي انتخاباتي او در سراسر کشور به ويژه تهران بودند؛ کساني که به واسطه حضور در مجلس در سمت نمايندگي يکي از شهرهاي کشور ارتباط نزديکي با مردم حوزه انتخابيه خود داشته و در طي چهار سال حضور در مجلس ششم، رابطه کاري و عاطفي نزديکي با کروبي پيدا کرده اند. ويژگي ديگر کروبي چانه زني و برقراري ارتباط با مسئولان مختلف براي احراز صلاحيت کانديداها در انتخابات است.
هنگامي که صلاحيت جمع زيادي از نمايندگان مجلس ششم براي انتخابات مجلس هفتم توسط هيأت هاي اجرايي و نظارت تأييد نشد و به اصطلاح رد صلاحيت شدند، او تمام تلاش خود را متمرکز کرد تا صلاحيت شان تاييد شود و پس از آن که تعدادي از آن ها تأييد شدند، فهرستي از کانديداهاي انتخابات مجلس هفتم تهيه و آن را به عنوان ليست بخشي از اصلاح طلبان که شامل مجمع روحانيون مبارز، حزب همبستگي و حزب کارگزاران سازندگي مي شد منتشر کرد. نزديک چهل نفر از اين فهرست وارد مجلس هفتم شدند که فراکسيون اقليت را تشکيل دادند. اکثر آن ها با حمايت تشکيلاتي مهدي کروبي به مجلس راه يافتند. نگاهي به اسامي 55 عضو شوراي مرکزي حزب اعتماد ملي نشان مي دهد که نمايندگان سابق مجلس، بيشترين، مهم ترين و اصلي ترين اعضاي شوراي مرکزي و ياران کروبي در حزب اعتماد ملي را تشکيل مي دهند.(5)

هسته آغازين تشکيل حزب
 

در جريان انتخابات مجلس هفتم، مهدي کروبي خود نيز به عنوان کانديدا در تهران وارد رقابت هاي انتخاباتي شد، ولي پس از اين که نتوانست آراي لازم را براي ورود به مجلس به دست آورد، تلاش خود را براي ورود به صحنه انتخابات رياست جمهوري آغاز کرد. هر چند که بسياري از دوستان کروبي موافق نامزدي او براي رياست جمهوري نبودند، اما به نظر مي رسيد او، تصميم خود را براي نامزدي رياست جمهوري گرفته است.
اگرچه مجمع روحانيون مبارز، نزديک ترين گروه به کروبي، او را در انتخابات مجلس هفتم ياري و همراهي کردند، اما نتايج انتخابات مجلس، ترديد اعضاي مجمع را نسبت به شرکت در انتخابات رياست جمهوري و نامزدي کروبي افزايش داد. چه آنکه محمد خاتمي عضو مرکزي مجمع روحانيون مبارز که دو دوره قانوني رياست جمهوري را پشت سر گذاشته بود. لذا مطرح ترين نامزد مجمع روحانيون مبارز در انتخابات رياست جمهوري دور نهم مي توانست اين بار مهدي کروبي دبير کل آن باشد.
بي شک عدم امکان رأي آوري کروبي که در همه بدنه اصلاح طلبان نيز وجود داشت باعث شد که در جريان انتخابات رياست جمهوري، مجمع روحانيون مبارز مانند بسياري ديگر از اصلاح طلبان که از کروبي مي خواستند در انتخاب نامزد نشود، موافق نامزدي کروبي نبودند، همين مخالفت ها باعث مي شد که اعضاي سرشناس مجمع روحانيون، کروبي را در جلساتي که براي آماده کردن زمينه نامزدي خود تشکيل مي دهد همراهي نکنند. اين عدم همراهي زماني بيشتر آشکار شد که کروبي در انتخابات ثبت نام کرد و ستاد انتخاباتي خود را تشکيل داد.
مجمع روحانيون مبارز در انتخابات رياست جمهوري دوره نهم عمدتاً از هاشمي رفسنجاني و معدودي هم از معين (کانديداهاي حزب مشارکت و مجاهدين انقلاب اسلامي) حمايت کردند. علي اکبر محتشمي و رسول منتجب نيا که هم اکنون قائم مقام کروبي در حزب اعتماد ملي است، رسماً به حمايت از کروبي وارد ميدان شدند.
آنچه که براي کروبي در انتخابات رياست جمهوري دوره نهم سخت و ناگوار بود، نه تنها عدم حمايت و همراهي مجمع، بلکه موضع گيري برخي از آن ها عليه کروبي بود. گويا انتخابات همواره براي کروبي سرنوشت انشعاب را رقم مي زند.
در جريان انتخابات مجلس شوراي اسلامي دوره سوم در دهه 60 هـ. ش، کروبي و دو تن از همراهان (حيدر علي جلالي خميني و سيد محمود دعايي) بر سر اختلافي که در مورد فهرست انتخاباتي در درون جامعه روحانيت مبارز بوجود آمد، از آن تشکل خارج شد و مجمع روحانيون مبارز را به همراهي جمعي از روحانيون ديگر ايجاد کرد؛ تشکلي که از ابتداي تأسيس آن (1367) تا (1384) دبير کلي آن را بر عهده داشت.
اينک انتخابات رياست جمهوري دوره نهم و اختلاف بر سر تعيين نامزدها، بار ديگر موجب شد کروبي به اتفاق يک تن از همراهان (رسول منتجب نيا) رسماً از مجمع روحانيون مبارز خارج و حزب اعتماد ملي را تشکيل دهد. اين آمد و شدها و انشعاب ها همواره موجب قضاوت و داوري درباره کروبي شده است:
ـ کروبي خواهان رياست دائمي در همه جا هست.
ـ او حزب شخصي و فردي را مي پسندد.
ـ با او نمي توان کار تشکيلاتي دراز مدت انجام داد.
ـ کروبي براي خود تشکيلات را فدا مي کند.
با اين همه برخي معتقدند که کروبي به لحاظ شخصيت، بسيار احساسي و عاطفي است و تلاش مي کند اخلاق و انصاف را در همه عرصه ها به خصوص در سياست مراعات کند و نيز مخالفت صريح با افراطي گري و برخورداري از روحيه آزادي خواهي، حريتي از کروبي ساخته است که وقتي مي بيند نمي تواند در جايي اثرگذار باشد، ترجيح مي دهد به جاي ماندن و سکوت و تأييد آنچه که قبول ندارد، به کار جديدي اقدام نمايد که خود منشأ آن باشد. لذا آمد و شدهاي کروبي از جامعه روحانيت مبارز به مجمع روحانيون و سپس تشکيل حزب اعتماد ملي را بايد بر اين اساس داوري و قضاوت کرد.

آينده اعتماد ملي
 

با اين همه به نظر مي رسد افزون بر دلايل پيشگفته، چرايي تشکيل حزب اعتماد ملي توسط کروبي اين باشد که وي به تجربه دريافته است که در چارچوب محدود يک تشکل روحاني نمي توان کار حزبي کرد، چرا که تشکل هاي اصلي روحاني چون جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، اصولاً خود را در جايگاه حزبي هيچگاه ندانسته و همواره در جايگاه رهبري و پدري تشکل ها و احزاب سياسي نمايندگي کرده اند و بسياري از آنان با کار حزبي حرفه اي توسط روحانيون مخالف هستند. از سوي ديگر اگر چه تشکلي چون مجمع روحانيون مبارز از کميسيون ماده 10 قانون احزاب مجوز فعاليت سياسي به عنوان يک حزب سياسي دارد؛ اما واقعيت آن است که عملکرد اين تشکل که عمدتاً به ايام انتخابات برمي گردد، موسمي، مناسبتي و غالباً از ويژگي هاي گروه هاي ذي نفوذ است تا احزاب رسمي و شناسنامه دار، چرا که مجمع اصولاً فاقد کنگره، دفاتر استاني و عضو گيري است و عمدتاً حلقه اي از روحانيون را در بر مي گيرد که از ابتداي تشکيل تاکنون، رويش و زايشي در جغرافيا سياسي کشور نداشته است. اگر اين داوري را بپذيريم، بايد به کروبي به عنوان فردي روحاني که محاسن و معايب تشکل هاي سياسي را رسماً و شفاف مي خواهد از حوزه تشکل خاص روحاني خارج نمايد، تحسين کرد. چرا که او با اين اقدام، به روند کند تحزب سياسي در کشور شتاب بيشتري مي دهد و با قبول لوازم يک حزب تمام عيار به صحنه سياسي پاي مي گذارد. صحنه اي که مشارکت و رقابت، شکست و پيروزي، فراز و فرود را همواره يدک مي کشد.
اين زمان شناسي براي کروبي که به طور جدي قصد نامزدي براي انتخابات رياست جمهوري دوره دهم را دارد، بهترين فرصت بود. او با اين اقدام نيروهاي علاقه مند و همراه به کار سياسي و تشکيلاتي را جذب خود کرد و کسب قدرت از راهکارهاي قانوني را که از طريق انتخابات مي گذرد در دسترس خود قرار داد.
آن گونه که از برنامه ها و اهداف حزب اعتماد ملي مشخص است، تلاش براي باز کردن راه و هموار کردن مسير شرکت در انتخابات، مهم ترين سياست حزب اعتماد ملي است. نامه هاي کروبي به رئيس و نمايندگان مجلس خبرگان براي تغيير قانون انتخابات اين مجلس و محدود کردن صلاحيت نامزدها به نظر چند تن از فقها و مراجع حوزه هاي علميه به جاي نظارت استصوابي شوراي نگهبان، فراهم کردن زمينه حضور غير روحانيون و زنان در اين مجلس، تأکيدي بر استراتژي حزب اعتماد ملي براي راهيابي به مراکز قدرت انتخابي با کسب آراي مردم است.
با توجه به استراتژي حزب اعتماد ملي که فعاليت سياسي با هدف جلب افکار و آراي عمومي و اجراي برنامه هاي خود در صورت راهيابي به مراکز قدرت نظير شوراها، مجلس شوراي اسلامي، خبرگان و رياست جمهوري است، تاکتيک رسيدن به اين اهداف از طريق اعضاي حزب که عمداً نمايندگان سابق مجلس بوده و علاوه بر اشتهار در حوزه هاي انتخابيه خود، راه هاي جلب نظر مردم و کسب آراي آنان را مي شناسند، خواهد بود.(6)
همگي اعضاي شوراي مرکزي حزب اعتماد ملي در نخستين جلسه اي که تشکيل دادند، مهدي کروبي را به اتفاق آرا به سمت دبير کلي حزب برگزيدند. کروبي فعلاً در اين سمت در حزبش بدون رقيب است.(7) او در حال حاضر تنها فردي است که ارتباطات گسترده اي با مسئولين عالي رتبه نظام دارد؛ ارتباطات مردمي اش قوي تر از ديگران است؛ سابقه مبارزات قبل از انقلاب نيز باعث شده که به شخصيت محوري حزبش تبديل شود. کروبي اگر بتواند در خلال کار تشکيلاتي، سياسي در حزب اعتماد ملي، به گونه اي عمل کند که کادرهاي سياسي حزبي پرورش يابند، مي توان موفقيت او را به عنوان يک روحاني در کار سياسي حزبي به عنوان يک نمونه مورد ارزيابي قرار داد.
هر ايراني پنجاه هزار تومان، شعار انتخاباتي کروبي در جريان انتخابات رياست جمهوري دوره نهم بود که توانست آراي قابل ملاحظه اي را به سمت خود جلب کند.

مواضع اعتماد ملي
 

اساسنامه حزب اعتماد ملي در چهار فصل (کليات، ارکان و وظايف آن ها، منابع مالي و انحلال)، 38 ماده و 19 تبصره به تصويب هيأت مؤسس رسيده است. بسياري از موارد اساسنامه مشابه احزاب سياسي ديگر است با اين ملاحظه که چهار تفاوت را به طور وضوح در اساسنامه حزب مي توان مشاهده کرد:
اول. ماده 8 که هدف حزب را فعاليت سياسي، اجتماعي و فرهنگي به منظور سرعت بخشيدن به توسعه پايدار ملي، بسط عدالت و آزادي در نظام جمهوري اسلامي ايران و ارتقاي رفاه عمومي بر مبناي مرامنامه حزب مي داند.
دوم. در تعداد اعضاي شوراي مرکزي است. ماده 17 شوراي مرکزي حزب را مرکب از 55 عضو اصلي و 6 عضو علي البدل برمي شمارد.
سوم. آنچه که در تبصره دوم ماده 3 صريحاً از تشکيل شعب خارج از کشور و فعاليت برون مرزي سخن مي گويد.
چهارم. در ميان احزاب سياسي تنها تشکلي است که در تبصره 2 ماده 37 اعلام مي دارد که پس از انحلال، اموال حزب به تشخيص کنگره در اختيار موسسه نشر آثار امام خميني(ره) قرار مي گيرد.
حزب اعتماد ملي در بيانيه اعلام موجوديت (84/12/18) ريشه خود را از منظر تاريخي و آبشخور فکري در انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني(ره) در پانزده خرداد 1342 مي داند و تصريح مي کند: «حزب اعتماد ملي برايند جريان فکري خط امام است» که بزرگ ترين مشخصه آن از نظر حزب نتعامل با تحجر و واپس گرايي از دين داري و دفاع از انديشه اي مترقي و سازنده» مي داند. اين ادعا در حالي صورت مي گيرد که در بيانيه تفصيلي و مشروح کنگره دوم حزب در حالي که درباره همه امور داخلي و خارجي سخن گفته شده، به نظام جمهوري اسلامي، حضرت امام خميني، انقلاب اسلامي و ولايت فقيه و رهبري هيچ اشاره اي نشده است. و تنها يک بار از واژه «حاکميت» که نوعي مطالبه را نيز در پي دارد، استفاده شده است.
در اينجا اين مسأله مطرح مي شود؛ حزبي که آبشخور فکري خود را در انقلاب اسلامي و رهبري امام خميني(ره) مي داند، چه توجيهي درباره ديدگاه هاي امام(ره) دارد که »حفظ نظام جمهوري اسلامي» را «مهم ترين واجبات» مي دانست و «ولايت فقيه» را که تصور آن قابل «تصديق» و «مترقي ترين اصل قانون اساسي» برمي شمارد و همواره تأکيد داشت که «پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به اين مملکت آسيبي نرسد»، دارند؟
حزب اعتماد ملي قرائت رسمي از دين و ارزش هاي اسلامي توسط حاکميت را موجب زمينه هاي گرايش به لائيتسه و سکولاريسم مي داند. به راستي اين حاکميتي که اعتماد ملي از آن اين گونه سخن مي گويد، مگر حاکيتي بر پايه قانون اساسي و حکومت ديني نمي باشد؟ آيا حاکميت ديني زمينه هاي گريش به سکولاريسم را فراهم مي سازد يا موضع گيري اين گونه حزب اعتماد ملي؟ به خصوص در جايي از بيانيه اعلام موجوديت، خود را «جمهوري خواه» معرفي مي کند و از «مردم سالاري ديني» نيز سخني به ميان نمي آورد.
همچنين اين موضع حزب اعتماد ملي در بيانيه اعلام موجوديت چگونه قابل توجيه است که «ما با هيچ کشور و حکومت قانوني خصومت دائمي نداريم...»؟ آيا از نظر اعتماد ملي و دبير کل روحاني آن رژيم غاصب صهيونيستي [اسرائيل] قابل شناسايي و به رسميت شناختن است؟ تکليف مردم آواره و مظلوم فلسطين که از سرزمين هاي خود بيرون رانده شده اند چيست؟
به هر حال حزب اعتماد ملي بايد در عمل، وفاداري خود را در اعلان برائت از افراطي گري اصلاح طلبي اثبات کند و اين بزرگ ترين و مهم ترين مزيت نسبي اعتماد ملي در جريان چپ يا اصلاح طلب محسوب مي گردد.

پي نوشت ها :
 

1. مهدي کروبي سال 1316 هـ. ش در شهرستان اليگودرز در غرب ايران متولدشد. وي در سال هاي ابتداي دهه سي شمسي به حوزه علميه قم رفت و بعد از ده سال تحصيل در اين حوزه؛ تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشکده الهيات دانشگاه تهران شروع کرد. آقاي کروبي در سال 1358 و در مجلس اول شوراي اسلامي به نمايندگي از مردم اليگودرز وارد مجلس شد و در همان سال به فرمان حضرت امام(ره) بنياد شهيد را بنيان نهاد که تا سال 1371 هـ. ش. رياست آن را برعهده داشت. وي در دور دوم مجلس، نمايندگي مردم تهران را برعهده گرفت و بر کرسي نايب رئيسي مجلس تکيه زد. کروبي در دوره سوم مجلس شوراي اسلامي همراه با عده اي از همفکران خود همچون موسوي خوئيني ها و محمد خاتمي، تشکل سياسي «مجمع روحانيون مبارز» را بنياد گذاشت و در سال 1364 سرپرستي امور حجاج ايراني را برعهده گرفت و در شوراي بازنگري قانون اساسي نيز يکي از اعضاي آن بود. با پيروزي اصلاح طلبان در هفتمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران و انتخاب محمد خاتمي، بخت مهدي کروبي براي بازگشت به سياست باز شد. از پس از انتخابات سال 1378 شمسي، دوباره وارد مجلس شوراي اسلامي شد و اين بار، رياست مجلس ششم را به عهده گرفت. مهدي کروبي در انتخابات رياست جمهوري ايران در سال 1384 به رقابت با هاشمي رفسنجاني، احمدي نژاد، معين، قاليباف، لاريجاني و ديگران پرداخت. در نخستين دور انتخابات، از رده خارج شد. او نسبت به شماش آرا اعتراض داشت و در اقدامي اعتراضي، يک شبه از تمام منصب هاي حکومتي کنار رفت و از مجمع روحانيون مبارز نيز خارج شد تا مقدمات تشکيل يک حزب را فراهم کند.
2. اولين شماره روزنامه اعتماد ملي ارگان حزب اعتماد ملي با تيتر اول «مذاکرات هسته اي در بن بست» در روز شنبه 1384/11/1 هـ. ش. منتشر شد. اين روزنامه در سرمقاله خود مباني و اصول حزب اعتماد ملي و روزنامه اعتماد ملي را اعتمادسازي، دفاع از جمهوري اسلامي، حرکت در چارچوب منافع ملي، تداوم مشي اصلاح طلبي، تقويت مباني جمهوريت، دفاع از جامعه مدني، تأکيد بر آزادي دسترسي به اطلاعات، تحزب و تأکيد بر صلح و دوستي عنوان کرده است. صاحب امتياز اين روزنامه، مهدي کروبي است و محمد جواد حق شناس نيز مدير مسئولي آن را برعهده دارد.
3. مهدي کروبي تلويزيون را از ارکان حزب خود نمي داند، ولي با اينحال از مسئولان کشور مي خواهد اجازه دهند يکي، دو ماه اين شبکه کار خود را آغاز کند: «بگذاريد فعاليت هاي اين شبکه آغاز شود، اگر برنامه هاي آن بهتر و مفيدتر از صدا و سيما نبود، حاضرم مرا در ملاء عام شلاق بزنيد. مطمئن باشيد در آن صورت خود، فعاليت هاي آن را متوقف کنم». کروبي با بيان اين که«ما که نمي خواهيم کار قاچاق انجام دهيم و تلويزيون ساز و رقص راه بيندازيم» درباره برنامه هاي هنري و موسيقي اين شبکه مي گويد: «قطعاً فعاليت هاي هنري و موسيقي اين شبکه در حد همين برنامه هاي جمهوري اسلامي خواهد بود». وي همچنين معتقد است: «که اگر طبق قانون از فعاليت هاي شبکه صبا ممانعت شود، مي پذيريم؛ اما در هيچ جاي قانون آن چه آقايان مطرح مي کنند، نيامده است». وي در رابطه با فعاليت شبکه ماهواره اي صبا مي گويد: «تا آنجا پيش خواهد رفت، که قانون اجازه داده است البته، نظام جمهوري اسلامي و اسلام و منافع ملي، خطوط قرمز اين شبکه را تشکيل خواهند داد.» براي توضيح بيشتر در اين زمينه ر.ک: اظهارات مهدي کروبي دبير کل حزب اعتماد ملي در مراسم افتتاح دفتر مرکزي اين حزب در تهران، خبرگزاري ايسنا، 1384/10/7.
4. برخي از تحليلگران، انتقاد آقاي کروبي از اصلاح طلبان افراطي و به خصوص سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشارکت را به دلخوري هاي شخصي وي از سران آن دو گروه در دوران حيات مجلس ششم و به خصوص انتخابات رياست جمهوري دوره نهم نسبت مي دهند.
در مجلس ششم، دو گروه فوق علاقه چنداني به نشستن کروبي بر کرسي رياست مجلس نداشتند و در مجموع با اکراه به اين مسأله تن دادند. در انتخابات رياست جمهوري نهم نيز جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب حاضر به حمايت از نامزدي کروبي نشدند و مصطفي معين وزير علوم دولت محمد خاتمي را به عنوان کانديداي خاص خود معرفي کردند. همچنين يکي از دلايلي که سبب شد گروه هاي اصلاح طلب و حتي مجمع روحانيون مبارز به رهبري شخص کروبي حاضر به حمايت از نامزدي وي در انتخابات رياست جمهوري نشوند، باور قاطعانه به رأي اندک کروبي در سطح جامعه بود. اما در ميان ناباوري نخبگان سياسي، کروبي در انتخابات رياست جمهوري نهم، بالاتر از معين و تقريباً همطراز محمود احمدي نژاد قرار گرفت.
با اين همه، فاصله گرفتن کروبي از اصلاح طلبان را نمي توان يکسره به حساب دلخوري هاي شخصي گذاشت و به نظر مي رسد تفاوت خط مشي سياسي وي با گروه هايي مانند سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشارکت، در اين زمينه مؤثر باشد. کروبي بر اين باور است که «قهر» از نظام سياسي در هيچ شرايطي مفيد نيست و اصلاح طلبان بايد با پذيرش همه محدوديت ها، به هر ميزاني که ممکن باشد، در نهادهاي انتخابي سهيم شوند و تلاش کنند تا از طريق رايزني با مقام هاي ارشد نظام و نشان دادن نرمش در برابر آن ها، به بهبود اوضاع در حد توان خود کمک کنند.
در مقابل، گروه هايي مانند سازمان مجاهدين انقلاب و جبهه مشارکت، براي «چانه زني» با جناح مقابل و يا سران نظام، بر استفاده از شيوه هاي مسالمت آميز اعتراضي تأکيد مي کنند.
شايد مهم تر از اين، کروبي پي برده است که ساير گروه هاي اصلاح طلب افراطي به خاطر عملکرد منفي، شانسي براي حضور در حيات سياسي ايران اسلامي ندارند و بنابراين او تلاش کرده است تا دير نشده سرنوشت حزب خود را از آنان جدا کند. براي توضيح بيشتر درباره اختلاف کروبي با اصلاح طلبان افراطي ر.ک: مصاحبه کروبي با خبرگزاري فارس، 1386/6/9. همچنين اعتماد ملي در بيانيه اعلام موجوديت خود صريحاً نسبت به افراطي گري در جريان اصلاحات اعلام مي کند: «... افراط گرايان واقع در منظومه اصلاح طلبان با طرح اصلاحات ساختاري و عدم شناخت واقعيت هاي موجود داخلي و بين المللي و عدم برقراري ارتباط مستقيم و متوازن بين دو مؤلفه مهم ناهداف» و «امکانات» و بي توجهي به اين مهم که تحقق اهداف در بستر توانايي ها شکل مي گيرد با ديدگاهي غيرواقعي و تجديدنظر طلبانه را با افزايش انتظارات رو به رو ساختند که در نهايت به دليل عدم دستيابي به اين هدف غير واقع بينانه، يأس، سرخوردگي، بي تفاوتي و حاشيه گزيني و انزواي سياسي خيل کثيري از مردم را دامنگير گرديد...» براي مطالعه بيشتر ر.ک: اعلام موجوديت حزب اعتماد ملي 84/12/18 سايت حزب اعتماد ملي.
5. مهدي کروبي (دبير کل حزب)، 2. رسول منتجب نيا (قائم مقام حزب)، 3. محمدرضا خباز 4. اسماعيل گرامي مقدم 5. جواد اطاعت 6. الياس حضرتي 7. ابوالفضل شکوري 8. اسماعيل دوستي 9. سيد ابراهيم اميني 10. ربيع الله کمري 11. اقبال محمدي 12. محمد رضا اسماعيلي 13. محمد جليليان 14. مهرانگيز مروتي 15. نجمه گودرزي 16. رحمت الله خسروي 17. سيد رضا نوروززاده 18. علي اکبر عسگري 19. محمد ولي کاکايي 20. حسن کريميان 21. محمدجواد حق شناس 22. سيد محمد حائري 23. سيد کامل تقوي نژاد 24. فاطمه رحمتي 25. علي اصغر کشاورز مقدم 26. رضا انصاري 27. محمد قمي 28. محمد رئوف قادري 29. سيد مهدي موسوي 30. محمد صادق جوادي حصار 31. کامران احمديان 32. محمدرضا نوري شاهرودي 33. سيد مهدي جوادي 34. اعظم سقطي 35. سعدالله نصيري قيداري 36. مسعود سلطاني فر 37. ولي رعيت 38. سيد رحيم ابوالحسني 39. حميدرضا کارگر 40. محمود رئوفي 41. فريدون اللهياري 42.احد جمالي 43. يوسف بسنجيده 44. محمد علي افشاني 45. سيد حسين معصومي 46. مهدي رسول پناه 47. محمدرضا ناصري شوهان 48. محمدباقر ذاکري 49. يغمور قلي زاده 50. مجيد نصيرپور 51. غلامرضا عبدالوند 52. کرم بشارت 53. غلامرضا اسلامي بيدگلي 54. سعيد قندهاري 55. بدرالسادات مير موسوي. (روزنامه اعتماد ملي، شماره 767، 28 مهر 1387،ص 3.)
6. کروبي در خصوص تفاوت هاي حزب اعتماد ملي با ديگر احزاب کشور مي گويد: «اين حزب در حالي تشکيل شده که نوع جمعيت آن در قدرت نيستند اما همه جزو مسئلان قبل کشور هستند که تفاهم و صميميت و همکاري بين آن ها بسيار خوب و ريشه دار است و از ميدان نبرد درآمده اند. حتي الامکان مواظب هستيم که اين حزب فاميلي نشود، تا آنجا که من مانع از اصرار دوستان براي حضور فرزندم در اين حزب شدم. و ضمن آنکه تشکيلاتي عمل مي کنيم اما فضاسازي هم نمي کنيم که مانع نقد خودمان شويم.» باي مطالعه بيشتر ر.ک: کنفرانس خبري کروبي در شيراز در حاشيه گشايش دهمين دفتر منطقه اي حزب اعتماد ملي، روزنامه اعتماد ملي، 1385/5/15.
7. با پايان يافتن مهلت 2 ساله دبير کلي مهدي کروبي در حزب اعتماد ملي، شوراي مرکزي اين حزب در مورخه 1387/3/21 و براي دومين بار از زمان تشکيل حزب در جلسه اي دبير کلي او را بر اساس مفاد اساسنامه حزب، باي دو سال ديگر تمديد کردند. خبرگزاري فارس، 1387/3/21.

دارابی، علی؛ (1388) جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط