عفاف در حبس (1)
داستان غم انگيز کشف حجاب در ايران
نفوذنامرئي
کورزن سياستمدار مکار انگليسي که در آن زمان نايب السلطنه هندوستان بود و منطقه را تحت کنترل داشت، در کتاب خود مي نويسد: «اينجانب نيک باور دارم که نجات ايران بدون پيش آمد طغيان تعصب آميز امکان پذير نيست و اگر در اين کار زياده شتاب شود ممکن است انجام منظور را دچار تعويق گرداند. لرد کورزن در قسمتهاي ديگري از کتاب خود مي نويسد: «ديگر ايران يک دوست آسيايي نيست بلکه مهره شطرنج در سياست جهاني است. (3)... ايرانيان که مردمي نيک ممتازند و در سرزميني که از روزگاران بسيار دراز فرمانروا بوده زبان و دين و عادات و شخصيت مخصوص به خود داشته اند، دليلي ندارد استقلال خويش را از دست بدهند و به فرمان دولتي بيگانه گردن نهند. (4) و مي افزايد: افراد عادي آسيا حکومت بد آسيايي را آسان به فرمانروايي اروپايي ترجيح مي دهند. ايرانيان مردماني شکاک اند، اصلاح ايران هم در ظرف ده سال ميسر نخواهد شد ولي اگر پزشک صبر داشته باشد بيمار قابل علاج است مشروط بر اينکه طبيب رقيب حدود شمالي (روسيه) نسخه او را پاره نکند.» (5)
نفرت از استعمار انگليس در ميان ملل مشرق زمين بالاخص ايران به قدري بود که سياستمداران آن ديگر مداخله مستقيم را صلاح ندانسته اند. (6) مستر چرچيل که در آن موقع وزير مستعمرات بود، پيشنهاد کرد که دولت انگلستان در امور ملل شرق و مخصوصا ايران مستقيما دخالت نکند ولي بوسيله عمال بومي با نقاب وطن پرستي و حکومت ملي مقاصد خود را انجام دهد و اين سياست را که به نام «سياست نفوذ نامرئي» (invisible Penetration) معروف است اجرا نمايد. (7) در ايران مظهر اين سياست نامرئي را شاه بود. بلوشر در سفرنامه خود چنين مي گويد: «اينکه آيا فقط پوشش سر (و تن) تغيير کرده و يا در داخل جمجمه نيز به همان ترتيب دگرگونيهايي حادث شده بود امري بود که ذهن مرا بسيار به خود مشغول مي داشت.» (8)
همفر جاسوس انگليس در کشورهاي اسلامي مي گويد: «بايد بين فرزندان و پدران از نظر عقيده و فکر و سليقه جدايي انداخت تا بدين ترتيب به دامن تربيت ما بيايند تا آنان را از افکار اسلامي و علماي اسلام جدا کنيم.» (9) وقتي مردم فرهنگ غير را پذيرفتند، آماده تغيير کل به آن فرهنگ بيگانه مي شوند و فرهنگ ديگر يعني جهان بيني ديگر و جهان بيني ديگر، اعمال و رفتار و اخلاق ديگري را ايجاد مي کند. (10) در نتيجه چنين افرادي با احزاب و سازمانهاي اسلامي مخالفت ورزيده در صدد استقرار حاکميت سازمانها و احزابي خواهند بود که وابسته به نظامات و مکاتب وارداتي بيگانه باشند. و همچنين به ايده سکولاريسم و تفکيک دين و سياست معتقد بوده و با مشارکت روحانيون در کارهاي مملکتي مخالفت ورزيده، در واقع به ستون پنجمي براي استعمار در قلب جامعه اسلامي بدل خواهند شد. (11)
پي نوشت ها :
1. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 36
2. همان، ص 34
3. همان، ص چهل و پنج
4. همان، ص چهل، سخنان کورزن، ايران و قضيه ايران، جرج. ن. کورزن، ج 2، ص 638 تا 755.
5. همان، ص چهل و يک، سخنان کورزن، ايران و قضيه ايران، جرج. ن. کورزن، ج 2، ص 638 تا 755
6. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 45.
7. همان، ص 46.
8. همان، ص 30.
9. همان، ص 86.
10. همان، ص 30.
11. همان، ص 87.
خشت اول
ناصرالدين شاه در سال 1266 ش به روسيه سفر مي کند و ضمن ديدار از نقاط تماشايي مسکو به تئاتر کارولين مي رود. لباس بالرينهاي اين تئاتر توجه ناصر الدين شاه را جلب مي کند. در برگشت به ايران دستور مي دهد زنان حرم، اين مدل لباس جديد را که براي او بسيار تازگي داشت بپوشند. زنان نيز به اين دستور عمل کرده و دامنهاي خود را کوتاه کردند ولي در پايان سلطنتش زنان به اين مد بي توجهي نشان دادند ولي همين عمل موجب تغييراتي در لباس زنان جامعه شد. (2)
با وجود اين، تا زمان کشف حجاب و شروع تغييرات پر دامنه مدرنيسم رضا شاهي، يک نمونه نيز يافت نمي شود که تصوير زنان ايراني و حتي بانوان درباري را سر برهنه و بي حجاب نشان دهد. (3)
پي نوشت ها :
1. واقعه کشف حجاب (اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان) به اهتمام مرتضي جعفري، صغري اسماعيل زاده و معصومه فرشچي فناشر سازمان مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1373 چاپ دوم، قم، گفتار اول، ص نوزده.
2. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 32 و 33.
3. واقعه کشف حجاب (اسناد منتشر نشده از واقعه کشف حجاب در عصر رضاخان) به اهتمام مرتضي جعفري، صغري اسماعيل زاده و معصومه فرشچي فناشر سازمان مدارک فرهنگي انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي، 1373 چاپ دوم، قم، گفتار اول، ص نوزده.
خان قلدر
(رضاخان براساس آموزشي که از طريق انگليسيها به او داده شده بود که اگر بتواند لباس مردم به طور اعم و لباس روحانيت به طور اخص را تغيير داده و آنها را به اين تغيير خو دهد، تحولات عمده اي در چگونگي روابط مردم با روحانيت و روحانيت با دين و سياست و مردم ايجاد کرده است و به تدريج موفق خواهد شد، تمام تشکيلات منسجم روحانيت را به نابودي بکشاند. (2)
پي نوشت ها :
1. حکايت کشف حجاب ج 1 ص 7 و 8؛ و نيز براي مطالعه ماجراي سفر به ترکيه ر. ک: کتاب تاريخ حجاب در ايران فصل دوم ص 188.
2. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 30.
شيوه هاي تجدد
1. وضع قوانين غير شرعي و تجديد سازمان عدليه (تضعيف قوانين شرعي و حمله به ساختار حقوق اسلامي و وضع قوانين عرفي از سال 1307 ش آغاز شد).
2. متحدالشکل کردن لباس و رواج پوشاک اروپايي (تغيير لباس و رواج کلاه پهلوي و سپس کلاه شاپو، گام ديگري بود که رضاخان براي ترويج فرهنگ غرب برداشت و از جمله حوادثي که در مخالفت با آن روي داد، فاجعه مسجد گوهرشاد بود. (1) نتايج مهم متحدالشکل کردن لباس عبارتند از:
الف) از بين رفتن ملاکهاي مذهبي در زندگي اجتماعي، چرا که لباس و پوشش هر قوم نشانگر اعتقاد مذهبي آنها است و مسلمانان از تشبه به کفار منع شده اند ولي با اين طرح نگرش مذهبي نسبت به کفار رنگ مي باخت.
ب) اين طرح مقدمه اي بود براي عادي سازي کشف حجاب؛ چرا که با تغيير شکل ظاهري مردان، غرور و غيرت آنان لطمه ديده و راه تغيير پوشش زنان آماده تر مي گشت. صدرالاشراف مي گويد: "طبع مردم نه فقط از تغيير صورت بلکه از عمليات شرعي که مي گفتند مشتبه به اروپايي ها و نصاري است، متنفر بود." (2)
تغيير پوشش يک روند چند مرحله اي داشت. کلاه پهلوي شباهت زيادي به کلاه کپي فرانسه داشت و رابط ميان کلاههاي قديمي و جديد (شاپو) بود. (در نظيمه ها هم کاسکت انگليسي رواج يافت.) مرحله اول طرح تغيير پوشش از سال 1308 شروع و تا 1309 نسبتا عملي شد.
3. کشف حجاب از بانوان در ابتداي سيطره رضاخان با زور و سر نيزه و ديکتاتوري تا حدودي و بيشتر در سطح طبقه مرفه جامعه پياده شد ولي به هر حال، «خو» دادن مردم به آن و پذيرفتن تدريجي آن از طرف مردم موجب ايجاد نوعي تفکر و بينش خاص در خصوص فرهنگ و عقيده گرديد. (3)
فراهم آوردن زمينه هاي آن از طريق تشکيل مجامع و کانونهاي مختلف، پذيرش آموزگاران بي حجاب در مهرماه 1313، تأسيس کانون بانوان تحت نظارت شمس پهلوي در خرداد 1314، (قبل از اينها، جمعيت نسوان وطن خواه که توسط محترم اسکندري در سال 1302 و با کمک هاي محرمانه دولت تشکيل شده بود. اين جمعيت به چاپ مجله و اجراي نمايش و برگزاري جلسات سخنراني مي پرداخت.) در 17 تير 1305 "جمعيت تمدن نسوان" در صدد برآمد به بهانه ترويج معارف و بسط افکار و تهذيب اخلاق و ترقي زنان؛ تئاتري با عنوان "تمدن نسوان" به معرض نمايش بگذارد که مورد اعتراض شديد علما قرار گرفت.
در 22 ارديبهشت سال 1314 جمعيت ديگري نيز تشکيل شد که رسماً به وسيله وزارت معارف وقت اداره مي شد و بعداً نام کانون بانوان بر آن نهادند. اهميت فعاليت کانون بانوان هنگامي مشخص مي شود که بدانيم فقط 8 ماه پس از تاريخ تأسيس آن يعني در 17 دي 1314 فرمان کشف حجاب صادر شد. پس از آن هم کانون بانوان ادامه فعاليت داد و از 1316 به انتشار روزنامه زبان زنان پرداخت. (4)
در سال 1309 علاوه بر جلسات کوچک در داخل ايران و کشورهاي مسلمان، اولين کنگره زنان شرق با شرکت زنان شرقي با حضور زناني از ايران، ترکيه، افغانستان، مصر، ژاپن، هند، چين، سوريه، لبنان، حجاز، نجد، جاوه و غيره در شهر دمشق پايتخت سوريه تشکيل گرديد و قرار شد دو سال بعد اين کنگره در ايران برگزار گردد. (5)
- ايجاد سازمان آموزشي به شيوه نوين (از ويژگي هاي سازمان آموزشي جديد تشکيل فرهنگستان زبان فارسي، تأسيس سازمان پرورش افکار، تغيير تقويم هجري، تشويق روحيه ناسيوناليستي در کشور و تجليل افراطي از تمدن باستاني ايران بود.) (6)
- استفاده از مراکز تعليم و تربيت و ايجاد مدارس آموزشي به سبک اروپا از ديگر عوامل زمينه ساز کشف حجاب بود. (7)
- از ديگر روشهاي استعمار براي زمينه سازي و اجراي کشف حجاب مي توان به موارد زير که توسط رضاخان انجام شود اشاره کرد، ترويج دکلته و منع چادر از سوي ملکه مادر. (8)
- حضور خانواده سلطنتي با وضع زننده در قم در نوروز 1307 (9) (البته اين حضور بي سر و صدا نبود.)
- مسافرت امان اله خان امير افغان به همراه همسرش ثريا و هيأت همراهش که همگي کشف حجاب کرده بودند، به ايران در خرداد 1307 زنان افغان همراه امام اله هنگام حضور در ميهماني ها حجاب را رعايت نمي کردند و در مسير بازگشت به افغانستان نيز با لباس و کلاه اروپايي از شهرهاي ايران عبور مي کردند. (10)
پي نوشت ها :
1. ر. ک: حکايت کشف حجاب ج 2 ص 98.
2. حکايت کشف حجاب، ج 2 ص 51؛ و نيز ر. ک: خاطرات صدر الاشراف ص 291 و 292.
3. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 87.
4. برگرفته از حکايت کشف حجاب ج 2 ص 68 و 101.
5. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، صص 80 و 81.
6. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 97.
7. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 66 و نيز ر. ک: خاطرات و خطرات ص 516.
8. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد - مرکز بررسي اسناد تاريخي ص 73.
9. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 60 و نيز ر. ک: خاطرات سردار اسعد بختياري ص 218 به بعد.
10. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 60 و نيز ر. ک: فصلنامه تخصصي تاريخ معاصر ايران سال اول شماره دوم تابستان 76 ص 74.