عفاف در حبس (2)
تبليغ برهنگي
يک سلسله مقالات به نظم و نثر در جرايد منتشر گرديد و در آنها از نقاب و حجاب زنان انتقاد به عمل آمد. (3)
سرتوپ پارچه ها همراه با عکس هاي زنان اروپايي و کذايي بود کم کم با وارد کردن نعلبکي هايي که در دو طرف سر نعلبکي عکس زن لخت بود مردم را مأنوس مي کردند. (4)
در واقع وظيفه از بين بردن حيا و عفت عمومي به عهده مطبوعات گذارده شده بود، روزنامه ها اقدام به درج مطالبي با سر فصلهاي زير کردند:
1. چاپ تصاوير زنان بدون حجاب و نيمه برهنه براي تبليغ جوراب و لباسهاي زير زنانه.
2. درج گزارشهايي از ورود زنان هنر پيشه کشور ترکيه به ايران با عکس و توضيحات.
3. تبليغ براي جلب سياحان خارجي و اهميت اقتصادي و فرهنگي آن.
4. گزارش و عکس از رژه ي دختران بي حجاب در مقابل رضاشاه در کشور ترکيه.
5. مقالات متعدد از نويسندگان داخلي و خارجي درباره عشق، جواني و تحصيلات عاليه دختران.
6. تبليغات وسيع در مورد ورود مستشرقين خارجي درباره عشق، جواني و تحصيلات عاليه دختران.
7. گزارش و عکس از ورود سياحان فرانسوي، آمريکايي و... به همراه همسرانشان به ايران.
8. گزارش و عکس از جشنهاي ورزشي در ميادين بزرگ شهر با حضور دختران بي حجاب.
9. گزارش و عکس از جشنهاي مختلف در مدارس دخترانه و هنرنمايي دانش آموزان دختر در نواختن موسيقي و ورزش.
10. مقالات مختلف در وصف ورزش دختران و ارج نهادن به آنها و تحقير خانمهاي خانه دار.
11. شرح و تصوير زنان اروپايي و چگونگي رفتار آنان با همسرانشان و تمجيد از آداب زناشويي آنها.
12. چاپ و عکس و گزارش از کارکنان دولت و معلمين کودکستانها و مدارس به همراه زنان بي حجاب.
13. عکس دانش آموزان دبيرستاني که رتبه اول را کسب کرده اند به صورت بي حجاب.
14. تفصيل و بررسي مسابقات ورزشي خانمها در کشورهاي اروپايي و غير اروپايي با چاپ تصاوير.
15. تبليغ شنا در کنار دريا و درج عکس زنان خارجي با لباس شنا.
16. جشن پيشاهنگان دختر در مدارس و غير آن با گزارش و عکس.
17. گزارشهايي از برگزاري سخنرانيها در کانون بانوان و چاپ عکسهاي خانمهاي بي حجاب شرکت کننده در آن.
18. مقالات و بحث و فحص راجع به آزادي زنان کشورهاي مصر و ترکيه.
19. آخرين مدهاي آراي مو در اروپا و چاپ عکسهاي آن. (5)
روزنامه ها و مجلات مرتباً از جشنها و ميهمانيهايي که البته به زور تشکيل مي گرديد و در آن زنان بي حجاب به همراه شوهرانشان شرکت مي کردند، عکس و تفسير مي نوشتند. از مدارس مختلف و شاگردهاي ممتاز در هر مدرسه، عکس برداري و در روزنامه ها چاپ مي گرديد. هدف اصلي نشان دادن تصوير زنان بي حجاب و در واقع تشويق و ترغيب ديگران به اين کار بود و اسفبارتر از همه، معرفي زنان هنرپيشه خارجي به عنوان سمبل زنان آزاد و به صورتي احترام انگيز و قابل ملاحظه، با لباس هايي که از نظر بيشتر زنان ايراني، عجيب و غريب مي نمود، بود. (6) روزنامه تايمز بغداد فوايد بي حجاب شدن زنان ايران را براي مردم ايران توضيح مي دهد و در خصوص کشف حجاب مي نويسد:
در ايران در شهرها هر کس محتاج به داشتن اندروني و بيروني است. و اين مسئله داشتن اندروني و بيروني براي زنها و مردها از نقطه نظر بنايي و مخارج خانوادگي باعث مخارج گزاف مي باشد. برداشتن حجاب همه اين موانع را مرتفع مي سازد! و بين مردها و زنها بيشتر حس دوستي ايجاد گشته و اين قسمت مشرق زمين بيشتر در جاده ترقي مغرب زمين خواهد افتاد. (7)
تمام اين اقدامات، شعار دست اندرکاران تبليغ و ترويج البسه وطني در استفاده از منسوجات و مصنوعات ساخت وطن است تا بدين وسيله دو هدف را دنبال کنند، اول اينکه فکر و ذهن ملت را آماده تغييرات بعدي که تبديل لباس ملي به لباس غربي است بکنند، دوم اينکه دولت و مسئولين و وزراء را افرادي وطن پرست، استقلال طلب و مخالف مذاهب بيگانه نشان دهند و کسب وجاهت کرده، ملت را رام و مطيع خود گردانند. (8)
روشنفکران و متجددين هنگام مواجهه با مشکلات اقتصادي سياسي و اجتماعي ايران، تنها راه و يا سهل ترين راه را اقتباس از کشورهاي اروپايي مي دانستند. در اين تبليغات طوري وانمود مي شد که تجدد مآبي مانع و سدي در مقابل دين نيست. (مثلا روزنامه حبل المتين در مقاله اي امام علي (عليه السلام) را رئيس المتجددين ناميد.) (9) اين رويه منافقانه، ناشي از بيم و هراس گويندگان، از واکنش مردم بود، چرا که پايبندي مردم به اعتقادات ديني و شعاير اسلامي، شديد و غير قابل کنترل بود. (10)
در کنار تبليغات نشريات در تهران و برخي از شهرهاي بزرگ که گاه از حجاب به عنوان "کفن سياه" ياد مي کردند، با استفاده از ابزارهايي چون تئاتر و سينما، اقدام هايي براي رفع حجاب به عمل آمد. (11)
پي نوشت ها :
1. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد.
2. حکايت کشف حجاب ج 1 ص 27 و نيز ر. ک: حجاب و کشف حجاب در ايران، فاطمه استاد ملک.
3. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 67 و نيز ر. ک: تاريخچه حجاب در ايران، ص 194؛ حکمت، علي اصغر، سي خاطره، ص 91.
4. حکايت کشف حجاب ج 1 ص 98 و 99.
5. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 100 و 101 و 101.
6. حکايت کشف حجاب ج 1 ص 26 و نيز ر. ک: حجاب و کشف حجاب در ايران، فاطمه استاد ملک؛ تاريخچه حجاب در ايران، ص 198 و 199.
7. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 252.
8. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 4.
9. حبل المتين سال 35 شماره 40 و 41 - 1306/8/9 - ص 18)
10. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 58 و 59.
11. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 81 و 82.
بسترهاي آلوده
1. حضور مأموران قدرتهاي استکباري بخصوص انگلستان و شوروي در کسوتهاي بازرگانان و مشاوران و کارشناسان و مأموران سفارت و جهانگرد و...
2. دعوت و تشويق شاهان و وزراء و درباريان براي سفر به کشورهاي غربي بخصوص انگلستان و مرعوب و مجذوب نمودن آنان در اين سفرها.
3. بازگشت عناصر فرنگ رفته با کوله باري از فرهنگ مبتذل غرب و آداب و رسوم آنان (نظير ميرزا ملکم خان و تقي زاده که اعتقاد داشتند براي متمدن شدن و رسيدن به پيشرفت هاي غرب بايد از فرق سر تا نوک پا غربي شد. (1)
براي زمينه سازي کشف حجاب اقدامات زير صورت گرفت:
1. آزادي اقليت هاي مذهبي در پوشيدن لباس. (2)
2. ورود هيأتي از سوي جامعه ملل در سال 1310 براي جلوگيري از آنچه که تجاوز به حقوق زن در شرق، خوانده مي شد. در اين سال به دستور رضاخان گفته شد که: زنان بايد در برداشتن حجاب خود آزاد باشند. (3)
3. برگزاري کنگره اتحاد زنان شرق در سال 1311 هـ . ش. با اجازه رضا شاه و به رياست، شمس پهلوي در تهران با حضور نمايندگان 10 کشور. در اين کنگره از زنان بي حجاب کشورهاي ديگر نيز دعوت شده بود و در آن از بي حجابي به عنوان مظهري از تمدن ياد کردند. (4)
4. استفاده از مراکز تعليم و تربيت و ايجاد مدارس آموزشي به سبک اروپا. (5) و...
به اين ترتيب با پشت سر گذاشتن بحرانهاي سالهاي 1307 تا 1309 و استقرار ديکتاتوري و جو اختناق و نيز تحديد نفوذ و قدرت روحانيون پس از سرکوبي عده اي از بزرگان آنان، برنامه هاي اسلام ستيزانه شدت گرفت. مطبوعات هم به تمسخر حجاب زنان پرداختند و مقالات و شعرهاي بسياري چاپ کردند. (6)
پي نوشت ها :
1. حکايت کشف حجاب ج 1 ص 5.
2. همان، ج 2، ص 62
3. همان، ج 2، ص 62 و 63.
4. همان، ج 2، ص 64.
5. کشف حجاب، زمينه ها ، پيامدها و واکنش ها، مهدي صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي، ص 117.
6. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 63.
تمدن اجباري
اجبار و خشونت در بدو امر از کارمندان و مأمورين دولتي آغاز شد. مقامات عالي رتبه با خطر اخراج مواجه بودند مگر آنکه همسرانشان را در مجالس بي حجابي مي بردند و مستخدمين دون پايه دولت با خطر جرايم نقدي، مگر آنکه زنانشان را بدون حجاب در حال عبور از خيابانهاي اصلي شهر ظاهر سازند. (2)
شاه به ورزاء و نمايندگان مجلس اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند و قدم اول کشف حجاب از زنان وزراء و معاونان، وکلا و مسئولان کشور آغاز شد. (3)
در يکي از اسناد و نامه هاي دولتي آن زمان آمده است:
«... مأمورين و مستخدمين دولت بايد عموما در پيشرفت اين امر سرمشق براي سايرين بوده و حتي الامکان پيشقدم در اين نهضت (کشف حجاب) باشند. بنابراين اعضا و اجزاي دولت در کليه ي نقاط کشور موظف هستند در تمام مجالس و محافل اعم از خصوصي و عمومي که دعوت مي شوند حتما با خانمهاي خود بدون چادر حاضر شوند... هر يک از مأمورين و مستخدمين که با خانم در مهماني ها و مجالس حاضر نشوند و معتذر به عذر موجهي گردد يا اينکه پس از رفتن به مجالس دعوت مجدداً خانمش چادر استعمال نمايد فوراً بايد او را معلق نمود و مراتب را به وزارت داخله اطلاع داد.» (4)
برخي از رجال سرشناس هم نظير مستوفي الممالک و مخبر السلطنه و صدر الاشراف، با اين طرح همراهي نمي کردند. به دنبال دستور شاه به وزرا مبني بر برپايي جشن با حضور خانم هاي خود ابتدا در وزارت جنگ اين امر انجام شد که خود رضاشاه نيز در اين جشن شرکت کرد و زنهاي افسران خواسته يا ناخواسته در اين جشن حاضر شدند. سپس ساير وزراء نيز مجبور به اين کار گرديدند و حتي فردي چون صدرالاشراف (محسن صدر، معاون وزارت دادگستري که فردي معمم بود) که برحسب موقعيت و سابقه طلبگي داراي روحيه مذهبي بود و تا مدتي نيز اين اقدام را با توافق شاه به تعويق انداخته بود، سرانجام تن به برگزاري چنين جشني داد و به دنبال برگزاري جشن وزارت عدليه در کلوپ ايران و پذيرايي زن و دخترانش از مدعوين بود که همسرش مريض شد و يک سال بعد درگذشت. (5)
در سالهاي 1307 و 1308 که از سوي ملکه، منع چادر نماز و ترويج دکلته مي شد، همسر رئيس الوزراي وقت (مخبرالسلطنه هدايت)، به سبب استفاده از چادر نماز مورد ايراد قرار گرفت و از رفتن به دربار خودداري نمود. (6)
افسري جرياني را براي مرحوم آيت الله سيد محمد تقي خوانساري نقل مي کرد و مي گفت: همه ما ناچاريم در اين مجالس شرکت کنيم. در اين مجالس اگر کسي درجه پائين تر و زن زيبا داشته باشد هيچ اختياري از زنش ندارد و زندگيش مختل و متلاشي مي شود و زنش در اختيار افراد مافوق قرار مي گيرد. آيا جايز است که...؟ آقا فرمودند: استعفاء بده و استغفار کن. افسر گفت: در اين شرايط استعفاء خطر جاني دارد. (7)
پي نوشت ها :
1. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 79 و 80 و نيز ر. ک: وسيله العفايف يا طومار عفت - رشت - فردوس - 1345 ق - ص 193 تاريخ انتشار کتاب: در پايان آن 25 ذي القعده 1346 (ارديبهشت 1307) درج شده است.
2. همان، ج 2، ص 75 و نيز ر ک: 144. Abagamia,op.vit.p
3. همان، ج 2، ص 68.
4. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 131، به نقل از خشونت و فرهنگ، سازمان اسناد ملي ايران، صفحات 16، 15
5. حکايت کشف حجاب، ج 2 ص 70 و نيز رک: خاطرات صدر الاشراف، ص 306 و 307
6. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 59 و نيز ر ک: خاطرات و خطرات ص 519
7. حکايت کشف حجاب، ج 1 ص 133.