عفاف در حبس(4)
تا آخرين نفس
در افغانستان، رضاشاه را محتاط تر مي کرد. (2)
سرتيپ بيگلري در اين باره مي گويد: «ترديد نيست که اجراي اين منظور با مشکلاتي مواجه مي شد چه بسا که دستجات و طبقات و مردم دور از مرکز مايل نبودند که لباس و کلاه آباء و اجدادي خود را کنار بگذارند و چنانچه از راه تشويق و برقراري مجالس جشن و نطق و بيان، اجراي منظور نمي شود از راه فشار عمل مي شد و مجبور مي کردند که لباس متحد الشکل بپوشند و براي اينکه عمل مزبور صورت قانوني داشته باشد و مأمورين دولت بتوانند مردم را وادار به اجراي قانون کنند، لايحه اي در مجلس به تصويب رسيد و لباس متحدالشکل رسميت يافت.» (3)
در خصوص اصفهان هم يک شهر مذهبي و سنتي بود، اين نگراني وجود داشت که چگونه ممکن است زنانشان به سادگي و بدون هيچ برنامه اي کشف حجاب نمايند؟ به همين جهت بعد از مدتي کانون بانوان در اصفهان به وسيله خانم صديقه دولت آبادي (يک زن بهايي) شعبه اي داير مي کند تا به تدريج با برگزاري مجالسي در مذمت حجاب و مدح بي حجابي و فوايد آن، نسبت به عملي نمودن طرح اقدام گردد. (4)
پي نوشت ها :
1. الوان ساتن، رضاشاه کبير يا ايران نو ص 376
2. حکايت کشف حجاب ج 2 ص 61
3. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 12، به نقل از کتاب رضاشاه کبير را بهتر بشناسيم، سرتيپ بيگلري، صفحه 344
4. کشف حجاب، مهدي صلاح، ص 159
گوهرشاد در خون
پس از محاصره منزل آيت الله قمي در تهران، مأمورين شهرباني درصدد دستگيري دوستان ايشان از جمله شيخ محمد تقي بهلول که براي پيگيري اوضاع و جويا شدن از احوال شيخ قمي به مشهد و در نتيجه حرم امام رضا (عليه السلام) آمده بود، برآمدند؛ که با مداخله زائران و خدام در اطاقي در صحن کهنه زنداني شدند و به شهرباني نرفتند، با گذشت زمان مردم در صحن جمع شده و به مأمورين حمله کرده و ايشان را آزاد کردند، ايشان به مسجد گوهرشاد رفته و در آنجا به مبارزه خود ادامه دادند، با اينکه چندين بار شهرباني وارد عمل شد و حکم تفرق مردم را داد و با مردم به صورت تن به تن درگير شد، ولي نتيجه اي نگرفت تا اينکه به درخواست استاندار، فرمانده لشگر مأموريت را به هنگ پياده داد و آنها اطراف حرم و مسجد را محاصره کرده و تعداد زيادي از زوار (دوهزار نفر) را به قتل رساندند. (3)
پي نوشت ها :
1. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 86 و نيز رک: صديق، يادگار عمر، ج 2 ص 305
2. همان، ج 2، ص 86 و 87 و 103 تا 108
3. برگرفته از حکايت کشف حجاب، ج 1، ص 101 - 110
به جرم عفاف
و نتيجتاً بسياري از بانوان که نمي خواستند به هيچ وجه بدون حجاب خارج نشوند، تصميم به ماندن در خانه گرفتند و عده اي رفت و آمدهاي خود را فقط در شبها انجام مي دادند و خانه هايي اجباراً اقدام به ساختن حمام نمودند. (2)
کساني که امکانات بيشتري داشتند فرار را برقرار ترجيح دادند و ترک ديار کردند. متروکه هاي شهر لنگه و قشم شاهد گويايي است. (3)
پي نوشت ها :
1. حکايت کشف حجاب، ج 1، ص 28 و 29 و 30 و نيز رک: محمدرضا پهلوي، مأموريت براي وطنم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
2. همان، ج 1، ص 28 و نيز رک: حجاب و کشف حجاب در ايران، فاطمه استاد ملک؛ تاريخچه حجاب در ايران، ص 197 و 198.
3. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 152، به نقل از احکام حجاب در قرآن، استاد امين احين اصلاحي، ص 5
قهقهه ابليس
برگزاري جشنها و مجالس بود که در آن از موزيک و رقص استفاده مي شد براي متمدن شدن و براي نهضت آزادي نسوان و به در آمدن آنها از چادر سياه و معاشرت و همسان شدن با زنان غربي و غرب زدگان، حتي در مجالس رقص، پايکوبي، خوشگذراني و به خصوص رفاقت دختران با پسران به عنوان شاخص پيشرفته بودن معروف شد. (2)
حکومت به طور کلي در اجراي سياستهاي فرهنگي در ابتدا از طريق تبليغات و جشن مردم را تشويق و بعد از مواجهه با عدم رضايت آنان، خشونت و زور به کار مي گرفت. (3)
در خرداد 1307 زنان افغان همراه امان اله هنگام حضور در ميهماني ها حجاب را رعايت نمي کردند و در مسير بازگشت به افغانستان نيز با لباس و کلاه اروپايي از شهرهاي ايران عبور مي کردند. (4)
البته تا اين زمان هنوز شرکت مختلط زنان و مردان در ميهماني ها باب نشده بود و در ميهماني هيأت افغان نيز خانمها در مجالس مردان حاضر نشده بودند، ولي از اين زمان به بعد به تدريج در ميان خانواده هاي دربار و اشراف چنين اختلاطي صورت گرفت، که اين موضوع پس از رسميت يافتن بي حجابي نيز از مهمترين شيوه هاي تشويق خانواده ها به شمار مي رفت. اين شيوه در ميان نظاميان و کارمندان دولت زودتر از سايرين عملي گرديد. کلوپهايي چون کلوپ ايران متعلق به تيمور تاش، وزير دربار، از مراکز مهم اين اختلاط بودند. (5) روزنامه ها و مجلات مرتبا از جشنها و ميهماني هايي که البته به زور تشکيل مي گرديد و در آن زنان بي حجاب به همراه شوهرانشان شرکت مي کردند، عکس و تفسير مي نوشتند. از مدارس مختلف و شاگردهاي ممتاز در هر مدرسه، عکس برداري و در روزنامه ها چاپ مي گرديد. هدف اصلي نشان دادن شاگردهاي ممتاز در هر مدرسه، عکس برداري و در روزنامه ها چاپ مي گرديد. هدف اصلي نشان دادن تصوير زنان بي حجاب و در واقع تشويق و ترغيب ديگران به اين کار بود. (6)
در فروردين ماه 1314 در شيراز مجلس جشني در مدرسه شاپور (شعاعيه) برگزار شد. دختران دبستان مهرآئين (در حضور ميهمانان مرد)به صف ايستاده و لايحه و سرود خوانده، به ورزش و ژيمناستيک مشغول شدند. به طوري که گفته شده دو تن از روحانيون شيراز، محمدعلي حکيم و ميرزا صدرالدين محلاتي، در اعتراض به اين اقدام، مجلس مذکور را ترک گفتند و پس از آن سيد حسام الدين فال اسيري، از روحانيون سرشناس شيراز ، در يک سخنراني به اين اقدام اعتراض نمود که به دنبال آن دستگير و تبعيد شد. (7)
همزمان با جشن شيراز در دبيرستان فردوسي مشهد نيز جشني با حضور رضا شاه برگزار شد که در مراسم استقبال از شاه دختران بي حجاب شرکت داشتند. اما پس از اظهار نگراني علما و مردم به ويژه اظهار انزجار آيت الله قمي، شاه خود را بي اطلاع از برنامه قلمداد کرد و شخصا رئيس شهرباني مشهد را مورد ضرب و شتم قرار داد. (8)
پي نوشت ها :
1. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، 173
2. همان، 185
3. حکايت کشف حجاب، ج 2، ص 58
4. همان، ص 60 و نيز رک: فصلنامه تخصصي تاريخ معاصر ايران سال اول شماره دوم تابستان 76، ص 74)
5. همان
6. حکايت کشف حجاب، ج 1، ص 26 و نيز رک: حجاب و کشف حجاب در ايران، فاطمه استاد ملک؛ تاريخچه حجاب در ايران، ص 198 و 199
7. همان، ج 2، ص 68 و 85 با اندکي تصرف
8. همان، ج 2، ص 86 و نيز رک: چهره اي پر فروغ از مشعلداران اسلام و فقاهت و انقلاب، يادواره آيت الله العظمي شيرازي، تهران، مؤسسه تحقيقاتي و انتشاراتي امام اميرالمؤمنين 1364 - ص 72
بهائيت بابي به جهنم
قره العين نه تنها بي حجاب در مجامع ظاهر مي شد و براي مردم تبليغ مرام بهائيت مي کرد بلکه بدون هيچ ترس و واهمه اي عقايد سخيف بابيان در مورد مرام اشتراک جنسي را شرح و توصيف مي کرد و به حضار بشارت مي داد! که نه تنها از اين پس زنان مي توانند آزاد و رها در اجتماع حضور يابند بلکه يک زن مي تواند با چند مرد زندگي زناشويي داشته باشد. (3)صديقه دولت آبادي، خواهر يحيي دولت آبادي، مشروطه خواه بابي ازلي معروف (نويسنده ي کتاب حيات يحيي) در سوربن درس خواند و زماني که به سال 1306 ش به ايران بازگشت، رسما بي حجاب در خيابان هاي تهران ظاهر شد. وي آنچنان در اين باره اصرار داشت که حتي در وقت مرگ، در وصيت نامه اش نوشت: زناني را که با حجاب بر مزارم بيايند، نخواهم بخشيد. (4) صديقه دولت آبادي در سال 1413 ش کانوني به نام کانون بانوان را تأسيس کرد. (5)
پي نوشت ها :
1. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 71
2. حکايت کشف حجاب ج 1 ص 32
3. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد، ص 78
4. داستان حجاب، ص 29
5. تغيير لباس و کشف حجاب به روايت اسناد.