دوم فروردين 1342، آميزه اي از شهامت و خشونت درباريان(2)
نويسنده: فاطمه صوفي آبادي
تحريم عيد نوروز، آغاز آشکار اتحاد مردم و روحانيون
عيد نوروز1342فرصت مناسبي براي مقابله با جنگ رواني و تبليغاتي رژيم بود. امام خميني در نشستي که با علماي قم داشت پيشنهاد تحريم عيد را مطرح کرد. علي رغم مخالفت هاي برخي علما و روحانيون به بهانه رسميت نداشتن عيد نوروز از سوي آنان و بي اعتنايي مردم به عزاي ملي و عمومي، امام توانست موافقت برخي مقامات روحاني را به اين پيشنهاد جلب کند و آنان را با خود همراه سازد. امام در ادامه با ارسال نامه هايي به علماي تهران و ساير شهرها از آنان خواست تا در اين مبارزه با ايشان همراه شوند.
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت ذي شرافت حضرات علماي و حجج اسلام- دامت برکاتهم
اعظم الله اجورکم. چنانچه اطلاع داريد دستگاه حاکمه مي خواهد با تمام کوشش به هدم احکام ضروريه اسلام قيام؛ و به دنبال آن مطالبي است که اسلام را به خطر مي اندازد؛ لذا اينجانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر(عج) جلوس مي کنم و به مردم اعلام خطر مي نمايم. مقتضي است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند تا ملت مسلمان از مصيبت هاي وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند. والسلام عليکم و رحمه الله وبرکاته
روح الله الموسوي الخميني(1)
ايشان به دنبال ارسال نامه براي مقامات روحاني، اعلاميه تاريخي و کوبنده خود را با عنوان «روحانيت امسال عيد ندارد» صادر کرد.
امام خميني در اين اعلاميه به صراحت اعلام کردند که نقشه دستگاه حاکمه نابودي اسلام است و موجوديت و بقاي رژيم مرهون از بين بردن اسلام و روحانيت است. در ضمن ايشان خطر امريکا و اسرائيل را براي مسلمين بازگو کرد و روشن ساخت که شعار «آزادي زنان» از سوي محمدرضا و رضاشاه پهلوي برنامه اي براي به فساد کشاندن آنان است.
سيدمحمدهادي ميلاني از مشهد و سيدکاظم شريعتمداري از قم همگام با امام عيد نوروز را عزا اعلام کردند. سيد محمد بهبهاني، محمدرضا تنکابني، محمدتقي آملي و شماري ديگر از علماي تهران نيز طي اعلاميه هاي رويه امام را در زمينه تحريم عيدنوروز پيش گرفتند. با وجود تلاش هاي گسترده ساواک به منظور بي اثر ساختن اعلاميه امام، ملت ايران از برگزاري مراسم عيد رسما خودداري ورزيد. چنانکه در برخي از کتاب ها آمده است:
استقبال مردم از تحريم عيد و مواضع روحانيون، هيات حاکمه را برآن داشت تا با قدرت نمايي و ايجاد جو رعب و وحشت مانع از تداوم نهضت شود. در مقابل حضرت امام (ره) مصمم بود بر ضد رژيم مبارزه کند و ضمن افشاگري ماهيت و سياست هاي ضد مردمي و ضد اسلامي آن، علما و مردم را براي مبارزه بسيج کند.
هم زماني عيد نوروز و سالگرد شهادت امام صادق(ع) و همچنين تحريم عيد فرصت مناسبي بود تا مردم و روحانيون با بهره گيري از اجتماعات درباره مشکلات و وضعيت جاري کشور روشنگري کنند.(2)
ادامه مخالفت هاي امام و همراهي روحانيون و مردم با ايشان باعث شد رژيم ديکتاتوري پهلوي احساس خطر کند و اقدامات خود را عليه مخالفان گسترش دهد.
يکي از عوامل موثر حمله به مدرسه فيضيه تيمسار حسن پاکروان(3) به شمار مي آيد. وي در اسفند سال 1339 به دنبال برکناري سپهبد تيمور بختيار به رياست ساواک انتخاب شد وتا سال 1343در اين سمت فعاليت مي کرد.
پاکروان در تاريخ 28اسفند ماه1341با ارسال دستورالعملي به کليه ساواک ها تصريح کرد از فعاليت هاي سو مخالفان در تاريخ دوم فروردين 1342پيشگيري کنند و اقداماتي به منظور مقابله با آنان انجام دهند.
با مطالعه اسناد ساواک چنين برداشت مي شود که ماموريت اصلي نيروهاي امنيتي اعزامي از تهران به قم ايجاد اغتشاش و اخلال در مراسم سوگواري منزل امام، مدرسه حجتيه و مدرسه فيضيه بوده است.
آشوب گران در منزل امام خميني(ره) و مدرسه حجتيه
وقايع و تحولات سال گذشته از جمله برخوردهاي شاه و مراجع، رفراندوم، مخالفت هاي مراجع، سفر شاه به قم و اظهارات توهين آميز وي، اعلاميه امام خميني در خصوص تحريم عيد نوروز و اعلام عزاي عمومي، باعث افزايش تعداد مسافران آن شهر شده بود.
کماندوهاي شاه و ماموران امنيتي زيادي هم با قيافه هاي خاص، بدون داشتن لباس رسمي به قم آمده بودند. قيافه هاي آنان نشان مي داد که براي شکل دادن به حادثه اي به قم آمده اند.(4)
يکي از مجالسي که رژيم قصد ايجاد بلوا و آشوب را در آن داشت، مجلس روضه منزل امام خميني بود. در روز دوم فروردين 1342(25شوال1382)عده کثيري در منزل امام اجتماع کرده بودند. ماموران نيز در پوشش مردم عادي در بين جمعيت حضور داشتند و آماده برهم زدن مجلس و جلوگيري از سخنراني هاي افشاگرانه بودند.
در خاطرات حجت الاسلام معاديخواه درباره وقايع آن مجلس چنين آمده است:
...حدود ساعت 9صبح بود که به انبوه جمعيتي پيوستم که در صحن آن خانه کوچک حضور داشتند. در آن لحظه مرحوم سيد صادق شمس، در حال مرثيه سرايي بود و شعرهايي را برگزيده بود که بيشتر رنگ و بوي حماسي داشت...پس از او نوبت به سيدمحمدآل طه رسيد که پيرامون تقيه و پنهان کاري مبارزه در عصر امام صادق(ع) سخن مي گفت. در اين ميان يکي از زائران تهراني از درون اتاقي در ضلع غربي اندروني شعاري را فرياد زد... بي درنگ از بلندگو اعلام شد که از هرگونه شعاري که در آن رنگ و بويي از تعلق به يکي از جريانهاي سياسي است، بپرهيزيد!(5)
اخلالگران که با نقشه قبلي و با قصد آشوب در مجلس حاضر بودند شروع به فرستادن صلوات و برهم زدن نظم مجلس کردند.
مسئول امور بيروني، فورا به حضور امام خميني شتافت و تشنج، ناآرامي و حرکتهاي مرموزانه در مجلس را به آگاهي ايشان رسانيد. امام بي درنگ به بيروني آمد و با استقبال گرم و پرشور مردمي که در آنجا ازدحام کرده بودند روبه رو شد و در کنار منبر- جايي که تقريبا همه شرکت کنندگان در آن مجلس بتوانند ايشان را ببينند- نشست. سخنگوي روحاني که در بالاي منبر بود سخنان خود را دنبال کرد و به بازگو کردن توطئه ها و نقشه هاي ضد اسلامي و غيرملي دولت ايران پرداخت، ليکن بار ديگر صداي صلوات نابجا و مرموزانه، سخنان او را قطع کرد! امام، آقاي شيخ صادق خلخالي را که آنجا بود، به حضور طلبيد و به او بطور سرگوشي سخن هايي گفت. نامبرده فورا پشت ميکروفن قرار گرفت و اعلام داشت: «توجه بفرماييد. حضرت آيت الله مي فرمايند: به افرادي که ماموريت اخلالگري و ايجاد هرج و مرج در اين مجلس را دارند، اتمام حجت مي کنم که اگر بار ديگر، حرکت سوء و ناشايسته اي که موجب اخلال در نظم و آرامش مجلس باشد از خود نشان دهند و خواسته باشند از رسيدن سخنان آقايان خطبا به گوش مردم جلوگيري کنند، فورا به طرف صحن مطهر حرکت مي کنم و در کنار مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(ع) سخناني را که لازم است به گوش مردم برسد، شخصا ايراد خواهم کرد»(6)
به دنبال برخورد قاطع امام توطئه ساواک خنثي شد وسخنرانان بدون مشکل و دخالت ماموران به بيان جنايت ها و خيانتهاي رژيم شاه پرداختند. امام نيز در بياناتي راجع به شکست نقشه هاي رژيم در زمينه آشوبگري در منزلشان چنين مي گويد:
سازمان امنيتي ها و کماندوها...منزل ما هم آمدند منتها من با يک ضربه مقابل نگذاشتم که آن کارهايي که مي خواهند بکنند. يک اجتماع بود آنجا، اوايل اين قضايا بود واجتماع بود و بعضي صحبت مي خواستند بکنند و خود من هم شايد صحبت کردم يا مي خواستم بکنم. به من گفتند که، ديدم خودم هم که يک صلوات هاي بي مورد(فرستاده) شد، من به يکي از رفقا گفتم که برو بگو اگر در اينجا يک شلوغي بکنيد من مي روم در صحن حضرت معصومه آنجا ميروم منبر و حرفهايم را آنجا مي زنم. اينها مامور نبودند يک همچنين کاري را که همچو عکس العملي دارد بکنند، نمي دانستند که بايد چه بکنند، ترک کردند.(7)
مجلس ديگري که اخلال گران در پوشش امام صادق(ع) عازم آنجا شدند، مجلس سوگواري منعقده در مدرسه حجتيه بود در آن مجلس نيزدر حين سخنراني واعظ، يکي از ماموران شروع به فرستادن صلوات کرد که با برخورد يکي از پهلوانان قم به نام ميري روبه رو شد. اخلال گران از تدابير اتخاذ شده از سوي بانيان مجلس غافلگير شدند از اجراي ماموريت خود صرف نظر کردند.
پي نوشت ها :
1- صحيفه امام، ج1،ص156
2- جواند منصوري، همان، ص554
3- پاکروان از واپسين ماه هاي نخست وزيري جعفر شريف امامي و تمامي دوران نخست وزيري علي اميني، اسدالله علم و حسنعلي منصور- قريب به چهارسال- رئيس ساواک بود. وي با ترور حسنعلي منصور بر کنار گرديد و در کابينه اميرعباس هويدا-7بهمن1343- وزير اطلاعات و جهانگردي شد.
4- خاطرات آيت الله طاهري خرم آبادي، به کوشش محمدرضا احمدي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي،1377، ج1، ص168
5- عبدالمجيد معاديخواه، جام شکسته، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، ص253، 254
6- سيدحميد روحاني، همان، ص366
7- صحيفه امام، ج4،ص166