در وصف خورشید(2)
اشعاری در وصف شهید آیت الله سعیدی
شاعر: اکبر بهداروند
سرود سرخ ناي انقلابي
امير لحظه هاي عشق و ايثار
شهيد سر زمين آفتابي
*
او مظهري از شجاعت و ايمان بود
از خويش گذشته عاشق جانان بود
وقتي كه شهيد شد تبسم مي كرد
آن كشته عشق بر سر پيمان بود
*******
شاعر: حميد سبزواري
بس كن سخن از سينه صد چاك شهيد
در هودج نور رفت تا بزم مليك
از دامن خاك پيكر پاك شهيد
*
در چشمه نور شستشو كرد شهيد
بر قبله انتخاب رو كرد شهيد
آن گاه نماز عشق را قامت بست
پس سجده به خاك كوي او كرد شهيد
*******
شاعر: نصرالله مرداني
بوي عطرتازه نان مي دهي
بوي دريا بوي ساحل بوي موج
بوي ابر و باد و باران مي دهي
بوي گلگون جامگان سربدار
بوي مردي بوي ايمان مي دهي
بوي عاشوراي خونين حسين
بوي گلزار شهيدان مي دهي
بوي باغ خرم گلدسته ها
بوي مسجد بوي قرآن مي دهي
بوي پايان زمان انتظار
بوي آن خورشيد پنهان مي دهي
*******
شاعر: شاعر: محمد پورجواد
تازه خورشيد
آن گاه كه شتك قطره هاي خونت
نام « خميني » را
بر ديواره سلول كليشه مي كرد
*
هنوز
آذرخش هاي روشنگري
قلب تيره شب را در ننورديده بود
و تو وصيت كردي
كه « مرده ات نخوانند
كه مستانه
قهقهه شهادت سروده اي »
تا مرغ حق را
رستن آموزي
*******
شاعر: عليرضا قزوه
گلواژه لبيك به لب ها حك بود
از وسعت گام ها زمين در شك بود
اي كاش درآن صبح ظفر مي ديدي
خورشيد به مشت عاشقان، كوچك بود
***
در عشق نمي توان زبان بازي كرد
مي بايد ايستاد، جانبازي كرد
از خون شهيد شرمتان باد، مگر
با حرمت لاله مي توان بازي كرد؟
***
خوشا آنان كه جانان مي شناسند
طريق عشق و ايمان مي شناسند
بسي گفتيم و گفتند از شهيدان
شهيدان را شهيدان مي شناسند
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 32