ضرورت تناسب بين امکانات و افزايش جمعيت
بنظر مي رسد که قضاوت و اظهار نظر درست و علمي در خصوص مقوله جمعيت بدون توجه به شاخص هاي توسعه امکان پذير نيست، چرا که افزايش جمعيت، بدون تناسب با امکانات موجود باعث توقف و يا کند شدن حرکت در مسير رشد تکاملي يک فرد يا جامعه خواهد شد، بالاخص آنکه بر اساس نظريه ي مالتوس رشد جمعيت داراي تصاعد هندسي و رشد بسياري از نيازهاي اوليه مانند مواد غذايي و ... داراي تصاعد عددي است.
آموزش، اشتغال، ازدواج و تغذيه ي مناسب و بهره گيري از توانمندي زنان از جمله مواردي هستند که همواره سياستگزاران و برنامه ريزان يک جامعه را به چالش مي کشاند و لزوم هماهنگ بودن برنامه هاي تنظيم خانواده و نرخ رشد جمعيت با امکانات بالفعل و بالقوه براي حال و آينده را بيش از پيش مسجل مي نمايد. اين وضعيت با توجه به گذر اپيدميويولژيک و تغيير ترکيب سني جمعيت بيش از پيش اهميت مي يابد، بنحوي که يکي از دغدغه هاي جوامع انساني بالاخص در کشورهاي در حال توسعه، رسيدن به شاخص سالمندي ايمن است. بديهي است که در حال حاضر افزايش طول عمر با کيفيت، ملاک توسعه است و نه فقط افزايش قدر مطلق سن افراد، از طرف ديگر تغيير الگوي بيماريها از بيماريهاي واگيردار به بيماريهاي غير واگير و نيز شيوع اختلالات خلقي و افسردگيها که مستقيماً تحت تأثير ترکيب سني جمعيت است بايد به دقت مدنظر قرار گيرد. نکته ي قابل تأمل در مورد بيماريهاي غير واگير آن است که اولاً تقريباً تمامي آنها ناشي از تغيير شيوه ي زندگي و تغذيه ي ناصحيح است که عموماً از کشورهاي غربي وارد شده و ثانياً ترس ناشي از سرايت بيماريهاي واگيردار که کشورهاي توسعه يافته را مجبور به کمک به ساير کشورها براي مهار و کنترل آنها مي نمايد در مورد بيماريهاي غير واگير وجود ندارد. بنابراين کشورهاي در حال توسعه نبايد چندان اميدي به مساعدت هاي فکري و مادي کشورهاي پيشرفته داشته باشند و از اين رو کارشان سخت تر خواهد بود.
بطور خلاصه مي توان گفت که هر دوره از دوران رشد انسان اعم از زندگي جنيني، نوزادي تا جواني و سالمندي اهميت خاص خود را داشته و مقتضيات ويژه ي خود را مي طلبد تنها مورد آن است که گاه و بيگاه بدليل بحراني شدن مشکلات يکي از اين اقشار، توجه ي بيشتر دولتمردان به آن گروه معطوف مي گردد، در صورتي که اين موضوع به آن معني نيست که سيار گروههاي سني مشکل خاصي ندارند، به عنوان مثال گاهي مشکلات سالمندان پررنگ تر مطرح مي گردد و گاهي اشتغال و ازدواج جوانان و گاه موضوع ديگر، به همين دليل است که علماي جامعه شناس اذعان مي کنند که جوان بودن يک جامعه هم مي تواند بعنوان يک تهديد مطرح باشد و هم بعنوان يک فرصت و اين موضوع کاملاً بستگي به ميزان آمادگي آن جامعه براي پاسخگويي به نيازهاي واقعي آنان دارد. به اميد روزي که با استفاده ي بهينه از توانمنديها و امکانات و استعدادهاي سرشار ميهن اسلامي شاهد رشد طبيعي، بهنگام و شکوفايي خلاقيت هاي آحاد جامعه باشيم.
منبع: نشريه پيام پزشک، شماره 60.
آموزش، اشتغال، ازدواج و تغذيه ي مناسب و بهره گيري از توانمندي زنان از جمله مواردي هستند که همواره سياستگزاران و برنامه ريزان يک جامعه را به چالش مي کشاند و لزوم هماهنگ بودن برنامه هاي تنظيم خانواده و نرخ رشد جمعيت با امکانات بالفعل و بالقوه براي حال و آينده را بيش از پيش مسجل مي نمايد. اين وضعيت با توجه به گذر اپيدميويولژيک و تغيير ترکيب سني جمعيت بيش از پيش اهميت مي يابد، بنحوي که يکي از دغدغه هاي جوامع انساني بالاخص در کشورهاي در حال توسعه، رسيدن به شاخص سالمندي ايمن است. بديهي است که در حال حاضر افزايش طول عمر با کيفيت، ملاک توسعه است و نه فقط افزايش قدر مطلق سن افراد، از طرف ديگر تغيير الگوي بيماريها از بيماريهاي واگيردار به بيماريهاي غير واگير و نيز شيوع اختلالات خلقي و افسردگيها که مستقيماً تحت تأثير ترکيب سني جمعيت است بايد به دقت مدنظر قرار گيرد. نکته ي قابل تأمل در مورد بيماريهاي غير واگير آن است که اولاً تقريباً تمامي آنها ناشي از تغيير شيوه ي زندگي و تغذيه ي ناصحيح است که عموماً از کشورهاي غربي وارد شده و ثانياً ترس ناشي از سرايت بيماريهاي واگيردار که کشورهاي توسعه يافته را مجبور به کمک به ساير کشورها براي مهار و کنترل آنها مي نمايد در مورد بيماريهاي غير واگير وجود ندارد. بنابراين کشورهاي در حال توسعه نبايد چندان اميدي به مساعدت هاي فکري و مادي کشورهاي پيشرفته داشته باشند و از اين رو کارشان سخت تر خواهد بود.
بطور خلاصه مي توان گفت که هر دوره از دوران رشد انسان اعم از زندگي جنيني، نوزادي تا جواني و سالمندي اهميت خاص خود را داشته و مقتضيات ويژه ي خود را مي طلبد تنها مورد آن است که گاه و بيگاه بدليل بحراني شدن مشکلات يکي از اين اقشار، توجه ي بيشتر دولتمردان به آن گروه معطوف مي گردد، در صورتي که اين موضوع به آن معني نيست که سيار گروههاي سني مشکل خاصي ندارند، به عنوان مثال گاهي مشکلات سالمندان پررنگ تر مطرح مي گردد و گاهي اشتغال و ازدواج جوانان و گاه موضوع ديگر، به همين دليل است که علماي جامعه شناس اذعان مي کنند که جوان بودن يک جامعه هم مي تواند بعنوان يک تهديد مطرح باشد و هم بعنوان يک فرصت و اين موضوع کاملاً بستگي به ميزان آمادگي آن جامعه براي پاسخگويي به نيازهاي واقعي آنان دارد. به اميد روزي که با استفاده ي بهينه از توانمنديها و امکانات و استعدادهاي سرشار ميهن اسلامي شاهد رشد طبيعي، بهنگام و شکوفايي خلاقيت هاي آحاد جامعه باشيم.
منبع: نشريه پيام پزشک، شماره 60.