هم گرايي و واگرايي در انديشه ي سياسي اماميه و حنابله در بغداد دوره آل بويه (6)
استاديار جامعه ي المصطفي العالميه /استاديار دانشگاه اصفهان
3.هم گرايي حنابله و اماميه
علي رغم تندروي هاي زياد اين دو فرقه بر ضد هم، تمايل به همزيستي و هم گرايي عده اي نيز در اين ميان آشکار است؛ مثلاً ــ همچنان که آمد ــ در سال 437 ق اتحاد يهوديان و شيعيان تغيير کرد و شيعيان و حنابله همدست شده، به يهوديان حمله کردند و خانه هاي آنها را تخريب کرده، کنيسه هايشان را در آتش سوزاندند(اين کثير، 1408ق ، ج12، ص54).
همچنين در سال 442ق ميان اهل سنت و شيعه اتفاق و اتحاد برقرار شد وحتي اهل کرخ بر صحابه رحمت فرستادند و در مساجد آنان نماز گزاردند و همه با هم براي زيارت مشاهده مشرفه خارج شدند و با دوستي و صميميت با هم برخورد کردند که در هيچ دوره اي اينگونه نبودند(ذهبي، 1984م، ج3، ص201). اين موارد نمونه هايي از هم گرايي ميان اين دو فرقه بزرگ در بغداد بوده است. به نظر مي رسد اگر در تعامل ميان فرقه هاي اين دوره بيش از آنچه عوام و برخي تندروها نقش داشتند، به عالمان و انديشمندان دو گروه اجازه گفتگو و همفکري داده مي شد، وضعيت مسلمانان و شيعيان در بغداد بسيار بهتر مي شد و موقعيت مذهبي اماميه تثبيت مي گرديد.
البته خلافت و حاکمان نيز تلاش هايي به منظور هم گرايي بين آنان و جلوگيري از بروز تنش انجام مي دادند؛ مثلاً در سال 393ق استاد هرمز(عميد الجيوش) به دليل وقوع فتنه بزرگ در بغداد و فعاليت زياد عياران و اختلاف شيعه و سني، برگزاري مراسم مذهبي از سوي شيعيان و سنيان را ممنوع اعلام نمود و از جمله برگزاري مراسم عزا بر حسين(ع) در روز عاشورا توسط شيعيان را منع کرد؛ همچنين جاهلان سني باب بصره و باب شعير را از برگزاري مراسم عزاداري بر مصعب بن زبير هشت روز بعد از عاشورا، منع نمود و شيخ مفيد، فقيه بزرگ اماميه را تبعيد کرد. با اين اقدامات اوضاع تا حدودي آرام گشت(ابن کثير، 1408ق، ج11، ص332/ابن اثير، 1415ق، ج8، ص26).
4.تعامل يا تقابل اماميه و حنابله
5.عوامل تقابل
1ــ 5.رفتاري
و بدعت ها به خدا پناه مي بريم و سنت و پيروان آن را دوست داريم نه بدعت و تأويلها را»(ذهبي، 1413ق، ج20، ص44ــ 45).
1ــ1ــ 5.رفتارهاي فردي(نخبگان متعصب): برخي برخوردها از سوي پيروان يک فرقه، تحت تأثير تصميم گيري هاي احساسي و زود هنگام است که به طور معمول پيامدهاي ناگوار و دراز مدتي براي آن فرقه به همراه دارد؛ براي نمونه ابوسعد سرخسي، يکي از دانشمندان حنفي بود که در مدرسه کرخ تدريس مي کرد و در سال 402ق که ميان حنابله و ناصبي ها(احتمالاً منظور او از شيعيان بوده است؛ زيرا آنان صحابه را سب مي کردند) فتنه و درگيري رخ داد، مخالفان حنبلي(ناصبي ها) وارد مدرسه ابو سعد شدند و وي را کشتند و با آتش سوزاندند(ابوالوفاء قرشي، ج2، ص274). اينگونه رخدادها در بغداد فراوان بوده و سبب تشديد تعصب هاي فرقه اي شده است.
در دوره آل بويه نيز مي توان به برخوردها و رفتارهاي دو فرد ديگر اشاره داشت که بسياري از چالش هاي آن دوره، برخاسته از تصميم هاي آنان بود: نخست معزالدوله بويه اي بود که با تأکيد بر انجام مراسم عزاداري و جشن همراه با شعارهايي بر اساس باورهاي منتسب به شيعه، در فراهم آمدن آشوب و درگيري بين حنابله و اماميه نقش مهمي داشت؛ دوم، ابويعلي ابن فراء بود که از رهبران مشهور و بزرگ حنبلي شمرده مي شد. او با نگارش مطالبي درباره ي انديشه هاي حنبلي مذهبان و برخي مسايل ديگر، از جمله افرادي بود که عامل بروز تنش شمرده مي شود(ابن اثير، 1415ق، ج8، ص378).
2ــ1ــ 5.رفتارهاي گروهي: برخي باورها در ميان اين دو فرقه، به عنوان يک اصل مسلم و قطعي شمرده مي شد و پيروان نيز بر انجام آن اصرار زيادي داشتند، از جمله برگزاري مراسم عزاداري روز عاشورا براي امام سوم اماميه، امام حسين(ع) و در مقابل برگزاري مراسم عزاداري در روز 18 محرم براي قتل مصعب بن زبير از سوي حنابله است.(همان، ص10)؛ همچنين برگزاري مراسم جشن روز غدير به عنوان روز انتخاب علي(ع) از سوي اماميه و جشن روز هشتم پس از غدير به مناسبت پناه بردن پيامبر(ع) و ابوبکر به غار از سوي حنابله، شاهد مناسبي در زمينه تقابل برخاسته از رفتارهاي گروهي اين دو فرقه شمرده مي شود.
5 ــ2.انديشه اي
1ــ 2ــ 5.انديشه هاي سياسي و اجتماعي: در اين جا ممکن است بتوان مسايل مختلفي براي عنوان بالا در نظر گرفت، اما با توجه به بررسي انجام شده در اين نوشتار، برخي موارد از مهمترين گزينه هايي است که بايسته ي ذکر مي باشد؛ بدين روي دو محور اساسي در اين قسمت مطرح مي گردد: نخست ديدگاه هر کدام از دو فرقه درباره ي جايگاه سياسي و اجتماعي خليفه و امام مورد توجه است؛ مثلاً اختلاف جدي آنان درباره ي رتبه و موقعيت خلفاي چهار گانه و ويژگي هاي آنان از مباحث بسيار مهم و اثر بخش در تعامل يا تقابل اماميه و حنابله بوده است و بسياري از درگيري ها و تنش هاي آنان بر پشتوانه فکري اين مسئله استوار است.
بين مذاهب و به ويژه رابطه ي حنابله و اماميه داشته است. يکي از مسايل اختلاف برانگيز ميان اين دو گروه، سب و لعن صحابه بوده است که برخاسته از جايگاه ياران پيامبر(ص) نزد آنان است، حنابله آنان و گفتار و کردارشان را داراي قداست و اعتبار قلمداد کرده، اماميه آنان را غاصب خلافت از دست علي(ع) مي دانند، و اينکه انگيزه هاي ديني پيشين آنان، در اين زمينه نقش داشته است؛ در نتيجه اين مورد از مهمترين عوامل بحران زا در بغداد دوره آل بويه بوده است.
2ــ2ــ 5.انديشه هاي ديني و مذهبي: مردم عمدتاً نسبت به انديشه هاي ديني و مذهبي حساسيت بسياري دارند. گرچه انديشه هاي سياسي ــ اجتماعي نيز تعصب و باور پرتواني داشته اند، اما در زمينه ي دين و مذهب، اين تعصب بسيار فزونتر بوده، در اين دوره ي مورد بحث و به ويژه ميان اين دو فرقه خاص، اين حساسيت چند برابر مي شود. به نظر مي رسد يکي از اساسي ترين عوامل ديني و مذهبي، ديدگاه کلامي آنان نسبت به توحيد، نبوت و امامت مي باشد. تبيين و تفسيري که اين گروه از اين سه مسئله داشتند، بسيار متفاوت و بحث برانگيز بوده است؛ مثلاً مسئله عصمت و علم پيامبر(ص) و امام(ع) و بحث رؤيت و جسم بودن خدا، از مباحث مهمي است که تفاوت ديدگاه آنان را بر اساس انديشه هاي کلامي متمايز حنابله و اماميه نشان مي دهد؛ به ويژه که هر دوي آنان بر انديشه هاي خود تعصب زيادي داشتند و عملکرد آنان نيز بر گرفته از همين تعصب بوده و سبب شده است پيروان اين دو مذهب، مصلحت انديشي را به فراموشي سپرده، به ظاهر مسايل توجه کنند؛ بر اين اساس به نظر مي رسد اختلاف ديدگاه کلامي از زير بنايي ترين محورهاي اثر بخش در فراهم آوردن زمينه ي تقابل بين اين دو فرقه بوده است.
با توجه به مباحث کلي درباره ي تقابل اماميه و حنابله مناسب است نگاهي اجمالي به جدول درگيري ها و تقابل بين آنان صورت گيرد؛ از اين رو جدول زير، براي ارائه استنادات و شواهد طراحي شده است؛ گر چه اين موارد براي نمونه ذکر شده اند و استقصاي کامل صورت نگرفته است.
منبع: نشريه شيعه شناسي، شماره 26.