عوامل وریشه های بیداری اسلامی در قرآن کریم (2)
نويسنده:محرم علی خلیلی
منبع : اختصاصي راسخون
منبع : اختصاصي راسخون
ب – 3 بیداری فرهنگی:
ب - 3-1- تعریف فرهنگ:
ب - 3 - 2- اقسام فرهنگ:
ب- 3 - 2- 1: فرهنگ مادی:
ب 3 -2-2: فرهنگ معنوی:
ب - 3 -3: ارتباط فرهنگ مادی ومعنوی:
ب - 3 – 4: ضرورت بیداری فرهنگی:
ب - 3 – 5: قرآن کریم و تعامل فرهنگی:
الف نگاه تساوی قرآن کریم به انسانها: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّکُمْ وَاحِدٌ- وَ إِنَّ أَبَاکُمْ وَاحِدٌ کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ- وَ لَیْسَ لِعَرَبِیٍّ عَلَی عَجَمِیٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَی» (63) بی تردید این پیام یکی از بالاترین و روشنترین برنامه ای است که اسلامی برای تعامل فرهنگی تئوریزه کرده است. علیرغم آنکه این نگره ای قرآنی - اسلامی، سبب مخالفت بسیاری از اقوام و ملیتهای – یهود و نصاری- و برخی طبقات اجتمای، آن زمان با پیامبر اسلام (ص) گردید، اما پیامبر گرامی اسلام به آنها وقعی ننهاد (64)
ب: پاک شمردن طعام اهل کتاب: (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُم) (65) جالب است که این آیه در زمانی نازل شده و حکم در موقع صادر شده است که اسلام کاملا بر محیط و وضعیت مسلط بوده است، یعنی در زمانی نبوده که اسلام بخواهد از موضع ضعف و ناتوانی سخن گوید.
ج: رفتار عادلانه: قرآن کریم دستورمی دهد به رفتار انسانی و مجاز شمردن معامله و داد و ستد با ایشان: « (لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین) (66)»
د: احترام به فرهنگ و مقدسات اهل کتاب: قرآن کریم از هرگونه مجادله و درگیریهای کلامی میکند و اهانت به مقدسات و فرهنگ آنها را حرام میداند «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون» (67) علاوه برآنکه آیات دیگر نیز در این باب وجود دارد، در روایات اسلامی تعامل فرهنگی مورد تأکید قرار گرفته است، و رفتار پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین نیز موید تام آنها بوده است. وجود آیات مبارکه فوق و سایر دساتیر دینی در این باب، اقدامات وگام های مثبت است که اسلام در مسیر ایجاد تعامل فرهنگی و ایجاد جامعه جهانی بدون تبعیض برداشته و میدارد.
ب - 3 – 6: تفاوتهای تهاجم فرهنگی با تعامل یا تبادل فرهنگی:
ویژگیها مهم این دو در این است که: تبادل و تعامل فرهنگی انتخابی است، تهاجم فرهنگی تحمیلی و در اختیار دشمن است. تبادل و تعامل فرهنگی برای کمال، رشد و توسعه فرهنگی کشورها است اما تهاجم در پی ریشه کن کردن یک فرهنگ است. تبادل فرهنگی انتقال جنبه های مثبت یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است اما تهاجم انتقال جنبه های منفی آن است. تبادل فرهنگی در هنگام قوت و روزگار توانایی یک ملت انجام میگیرد؛ ولی تهاجم در دوران ضعف یک ملت است. (68)
ب - 3-7 : آیات بیداری فرهنگی:
الف: یهود و نصارا: (وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم) (69)
هرچند وظیفه پیامبر اکرم (ص) هدایت و بیداری گری بوده است، اما برخی اقوام و ملیتهای در نهایت لجاجت و جهالت هستند که فقط سزاوار جهنم هستند و بس.
چندین چراغ دارد و بیراهه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش.
که در این حالت خداوند رسالت هدایت را از عهده رسولان خود برداشته است. زیرا؛ چنانکه قرآن کریم باز گو میکند؛ اگر این اقوام لجوج و متعصب نمیبود، بعد از آنکه قرآن را تلاوت کردند به خاطر امتیازات قرآن کریم نسبت به کتب سابق، و محتوایی بالای آن حتما ایمان می آرودند، اما لجاجت و تعصبشان مانع از آن شد که تسلیم پیامبر (ص) شده و ایمان بیاورند (الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون) (70)
ب: مفسدین: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم) (71)
فلسفه اطاعت نکردن از این طایفه، این است، که اطاعت و همراهی آنان بیداری انسان را به مخاطره میاندازد، نیروی عقل انسان را کمین کرده و گام به گام آن را شکار میکند، تا بتوانند انسان را اسیر کرده و به فساد و تباهی بکشاند، طبیعی است تا انسان بیدار و درحال تعقل وتفکر باشد، چنین مسیری را نخواهد پیمود. «اگر» شیطان «را به معنی وسیع کلمه، یعنی» هر موجود موذی و تبهکار و ویرانگر «تفسیر کنیم گستردگی این هشدار در تمام ابعاد زندگی روشن میشود.»
هرگز یک انسان پاکدامن و با ایمان را نمیشود یک مرتبه در آغوش فساد پرتاب کرد، بلکه گام به گام این راه را میسپرد:
گام اول معاشرت و دوستی با آلودگان است.
گام دوم شرکت در مجلس آنها.
گام سوم فکر گناه.
گام چهارم ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات.
گام پنجم انجام گناهان صغیره.
و بالآخره در گامهای بعد گرفتار بدترین کبائر میشود، درست به کسی میماند که زمان خویش به دست جنایتکاری سپرده او را گام به گام به سوی پرتگاه میبرد، تا سقوط کند و نابود گردد، آری این است «خطوات شیطان» (72)
ب - 3 – 7: تداوم لجاجت یهودیت و مسیحیت در دنیای مدرن:
برتری سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، و... غرب بر سایرکشور های جهانی (دست کم تا این زمان) انکار ناپذیر است. همین امر سبب شده است که عده از نخبگان اسلام، برای رهایی کشور های اسلامی از بن بست های کنونی، الگوی غربی ارائه نمایند و زمینه را به را استعمار و تسلط آنان فراهم نماید. هر چند رشد فرهنگ غربی، بعد از رنسانس، توأم با کاهش تعصبات مذهبی و قومی بوده است اما نسبت به دین مقدس اسلام و قرآن کریم، هیچ از تعصب و لجاجت آنها کاسته نشده است. موجهای اسلام هراسی و اسلام ستیزی که با بنیه های قوی مالی شکل میگیرد، این بیداری را برای ما پدید میآورد که غرب نسبت به اسلام و جوامع اسلامی نه منصف است و نه بیطرف.
هرچند این بحث از تخصص این جستار خارج است اما به عنوان نمونه موارد زیر را خاطر نشان و از اطاله آن پرهیز میشود:
ب - 3 – 1: دخالتهای سیاسی در کشور های اسلامی:
الف : دخالت مستقیم: استکبار جهانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود، روشهای زیر را بکار برد:
الف 1- تقسیم کشور های اسلامی به کشور های کوچک.
الف 3- دخالت در عزل و نصب مقامات دولتی: در این دکترین، کشور های استعماری در تلاش اند که چهره های حلقه به گوش خود را برای مردم معرفی و از طریق آراء مردمی آنها را بر اریکه قدرت بنشانند، و انتخاب آزادی مردمی را بد نام و و مغایر گزاره های بین المللی جلوه دهد، که عینیترین مصداق آن دولت منتخب ومردمی فلسطین است که به رسمیت نشناخت.
الف 3- ایجاد پایگاهای دایمی. چنانچه امروزه امریکا در بیش از 130 کشور جهان پایگاه دایمی دارد.
الف 4- تهاجمی نظامی به کشور های اسلامی. از مصادیق ملموس آن میتوان به اشغال مستقیم دو کشور افغانستان و عراق در سالهای 2001 و 2003 اشاره نمود.
ب دخالت غیر مستقیم: در زیر مجموعه این فقره امور زیر را میتوان نام برد:
ب 1: ایجاد تفرقه واختلاف میان مسلمانان. قرآن کریم نیز این مورد را از ویژگیهای استکبار میداند. که برای تجزیه کردن و گروه گروه کردن مردم در جهت تضعیف وبه استضعاف کشاندن آنان ودر نهایت سلطه برآنان ذکر مینماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدین» (75)
ب 2: مذهب تراشی وایجادگروه های ضد دینی: فرقه های رنگارنگ به اصطلاح مذهبی چون بابیگری، بهاییگری، قادیانی، (76) وهابیت و... چیز های جز تراوشات ذهنی سیاستمداران وگردانندگان استراتژی استعماری نیست.
ب 3: ایجاد حس ناسیونالیستی ونژاد پرستی میان ملتهای اسلامی. هرچند حس ناسیونالیستی یکی از ویژگی مهم استکبار جهانی است. زیرا آنها ذاتا خود را از نژاد ونسب برتر تصور واحساس میکنند. ازاین رو خود را برای اداره جهان در اولویت میبیند ودست کشور گشایی وسیاست های استعماری وامپریالیستی میزنند. اما این استراتژی برای ایجاد تفرقه وگسیختگی جوامع اسلامی ودر نهایت تسلط بر آنان نیز دنبال شده است، سیاست «تفرقه بنداز وحکومت کن» از برنامه های اصلی استعمار پیر بوده است.
ب 4: نا امن کردن کشور های اسلامی از طریق پرورش گروهکهای تروریستی.
ب 5: حمایت از اپوزیسیون.
ب - 3 – 2: دخالت فکری - فرهنگی:
ب: بی سواد نگهداشتن افراد جامعه اسلامی
ج: حفظ وابستگی علمی و تکنولوژی کشور های اسلامی
د: نشر مقالات و کتابهای ضد دینی
ه: سرگرم کردن جوانان به بازیهای بی خاصیت، بیش از نیاز
ب - 3 – 3: تخریب اعتقاد و اخلاق:
لذا برای تخریب و تضعیف اعتقاد جوامع اسلامی برنامه های ذیل را تدارک دیدند:
الف: ترویج فیلمهای ضد اخلاقی و ضد دینی
ب: ترویج بی حجابی و بی عفتی.
ج: اعتیاد و نشر مواد مخدر
د: ترویج مشروب خواری.
ه: تأسیس اماکن فحشاء
و: تأسیس مذاهب باطله (وهابیت، بهائیت و...)
ز: ایجاد شبهات در عقائد و معارف اسلامی. (مثلا مهدویت، معاد، مرجعیت و تقلید و... را زیر سوال میبرند)
ح: نشر تهمتها و دروغها بر ضد شخصیتهای دینی و مذهبی.
ت: ترویج و تبلیغ چهره خشن از اسلام. (مثلا پیشرفت اسلام با شمشیر بوده است، در قرآن کریم آیات جهاد وجود دارد، اسلام علیه زنان خشن و بی رحم هستند، و در نتیجه گروه طالبانت را تأسیس کردند که مصداق کامل خشونت است ...)
ب- 4: بیداری اجتماعی:
بیداری اسلامی، در صحنه های اجتماعی جوامع اسلامی نیز دارای مظاهر و نمودهای فراونی است. بیداری اجتماعی را شاید بتوان عصاره بیداری دینی، بیداری سیاسی و بیداری فرهنگی دانست، زیرا جلوه های حیات اجتماعی ریشه در باور های دینی و سیاسی و فرهنگی مردم دارد. مثلا به هر پیمانه ای که مردم به باورهای دینی ارزش قائل هستند به همان پیمانه آن را در زندگی فردی و اجتماعی تطبیق میکنند، که میتوان موارد زیر را نام برد:
ب -4: الف - شعائری دینی: میزان توجه مسلمانان به شعائر و سنتهای دین در عنعنات ملی، از قبیل اعیاد، جشنها، مراسم، نوع لباس پوشیدن، نشانه پایبندی مردم به بیداری اسلامی است.
ساختن مساجد و عبادت گاهها، حضور درنماز جمعه و جماعات، پوشیدن حجاب اسلام، تآسیس موسسات خیریهی اسلامی، صندوقهای مالی و بانکهای بدون ربا، قرائت و حفظ قرآن کریم، و... نشانه های بارز فراگیری ارزشهای بیداری اسلامی است (79)
ب -4: ب - توجه به تربیت اسلامی: گسترس مدارس اسلامی، کتب، ادبیات دینی: درقالب داستان، شعر، قصه های قرآنی، و رسانه های اسلامی در قالب: شبکه های ماهواره ای، تلویزیونی، رادیوی، نشریاتی، انترنتی، بازیهای رایانه ای اسلامی، در بین کشور های اسلامی نشان از شکل گیری روحیه بیداری اسلامی است.
ج - اصول بیداری درتفکر قرآنی:
ج – 1:پرسشگری:
نمونه های پرسشگری در آیات قرآن کریم:
الف سوال از انفاق: یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (84) انفاق و بخشش در تفکر اسلامی، به اجماع علما امر پسندیده و ممدوح است، اما اینکه چه چیزی را باید انفاق کرد؟ چه مقداری انفاق لازم است؟ و برای چه کسی باید انفاق کرد؟ بیداری و هوشیاری لازم را میطلبد. که قرآن کریم با تقویه روحیه پرسش گری، گره های کور این مسائل را گشوده است.
ب سوال از اهله: (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج) (85)
آیه مبارکه فوق بر این دلالت دارد که اساس و بنیان دین مقدس اسلام بر بیداری جامعه بوده است، و در پی استعمار و استحمار نبوده است، از این رو مقیاسهای برای تشخیص، معرفی میکند که در اختیار همگان است، و آموزش آن نیز نیازمند مربی خاص، هزینه، و بقیه تکالیف را ندارد. چنانچه در این آیه، هلال ماه را معرفی میکند که این مقیاس طبیعی و وسیلهای است که در اختیار همگان قرار دارد، با سواد و بی سواد، در زمان و در هر مکان قابل استفاده است. از طرف دیگر گذشت زمان نیز اثری بر آن نمیگذارد. اما به عکس مقیاسهای غیر طبیعی که ساخته و پرداخته بشری است، اولا در اختیار همه قرار نمیگیرد، و برفرضی قرار گیرد نیازمنده هزینه لازم، آموزش و صرف وقت است؛ لذا میبینیم اسلام مقیاس را گاهی وجب، گاهی گام و گاهی بند انگشتان و گاهی طول قامت و در مورد تعیین وقت، غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشید از نصف النهار و رؤیت ماه قرار داده است. درجای دیگر خداوند نجوم و ستارگان را وسیله هدایت و بیداری قرار داده است که باز هم در اختیار همگان است (وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون) (86)
ج سوال از ماه های حرام: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّه وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْل وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا (87) همان گونه که ازشان نزول و سیاق آیه مبارکه بر میآید موضوع پرسش و پاسخ جهاد بوده است. میفرماید (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ).دستور این است که (قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ).و این نکته نیز از سیاق آیه قابل استنباط است که قبل از نزول اسلام، شهر های حرام (رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) وجود داشته است، که حکم آن پرسیده میشود. که اسلام امضا میکند؛ و آنچه که کمال و جامعیت دین اسلام را میرساند این است که مبادا این فرصت، زمینه ای باشد برای فساد مفسدین، و یا سوء استفاده عده از این قانون، که حالا جنگ نیست کارهای ضد اخلاقی دیگری که ممکن است، مرتکب شوند، لذا اسلام تمام آنها را پیش بینی کرده و حکم هرکدام را بیان میکند؛ و میفرماید: (وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ).
و از طرف دیگر بیداری اسلامی تقاضای آن را نیز دارد که حالا با دشمنان جنگ نداریم، آنها را فراموش کنیم و به خواب غفلت فرور رویم، بلکه نسبت به تبلیغات انحرافی و شایعه پراگنی های که در این مدت ممکن است انجام دهند باید باشیم (وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا)؛ و ادامه فتنه های گری که دارند. بنابراین بیداری اسلامی این مسئله را خاطر نشان میکند که در تمام شرایط و زمینه و زمانه از دشمن غافل نبوده و محکم در برابر فتنه گری های آنها بایستید، و به وسوسههای آنها در زمینه ماه حرام و غیر آن اعتنا نکنید (88)
د سوال از خمر و میسر: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون (89) خمر در لغت به معنی ستر و پوشاندن است. راغب میگوید: اصل خمر به معنی پوشانیدن شیء است و با آنچه با آن چیزی را میپوشانند خمار گویند ولی در تعارف، خمار مخصوص شده با آنچه زن سر خود را با آن میپوشاند (90) اسلام منفعت که در شراب وجود را نفی نمیکند، اما چون مضرات آن بیشتر است، از منفعت آن دست برمی دارد، واین بیداری اسلامی که در میان خوب و خوبتر، خوبتر را انتخاب میکند؛ و همین طور سوال های دیگر را قرآن مطرح میکند، که پرداختن به هرکدام از وسع این رساله خارج است، به هر حال پاسخ هرکدام راهنمای خوب زندگی مردم قرار میگیرد، مثلا درباره ایتام سوال میشود (91) مسائل عادت ماهیانه زنها مطرح میشود (92) مسائلی کلی محرمات و محللات به بحث گرفته میشود (93) درباره روز قیامت سوال مطرح میشود (94) از انفال میپرسند (95) در باره روح سوال میکنند که مشکل مسئله جهان اسلام از صدر تاکنون بوده است (96) در باره وضعیت، جایگاه و نقش کوهها در زمین سوال میکنند (97) و بسیاری از مسائل دیگر که در قرآن بگونه ای پرسش و پاسخ مطرح شده است، بیداری لازم را ارائه میدهد، و کسانی که پاسخهای دریافت شده را سرلوحه کار خویش قرار میدهند به هدایت و نجات میرسند.
ج -2:جمع آوری اطلاعات:
ج – 3: ارزیابی اطلاعات:
ج -4: نتیجهگیری:
فصل دوم
عوامل و پیامد های بیداری در قران کریم
الف: عوامل بیداری:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
در تفکر قرآنی و اسلامی همه موجودات و آفریده های جهان به عنوان عامل بیداری معرفی شده است.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفتی کردگار
زیرا انسان با تعقل و تأمل در آفریده های جهان که نشانهها و آیات الهی هستند، میتواند فراتر از ظاهر و کارکردهای عادی و معمولی آنها، به حقایقی دست یابد که وی را به مسیر درست زندگی هدایت میکند. اما قبل از رسیدن به آن درجه ازبیداری، مقدمات چون، تفکر، تقوی، عبرت آموزی و... لازم است که تا پدیده های مادی را علامتی بداند که حقیقت جاوید ماورایی را نشانه رفته است.
الف علم و معرفت: اگر در آثار و اثرات که جهل در عقب ماندگی تودهها، بروز جنگها و کشتارها و انحرافات اخلاقی و جنسی داشته است توجه شود، نقش علم و معرفت از باب شناخت اضداد، چهره مینماید و نقش آن در آفرینش بیداری در جامعه ناگفته هویدا میشود؛ و کمترین اثر و ثمر آگاهی این است که از میان فتنهها و حوادث میتواند عبور کرده و به سر منزل مقصود برسد (99) از اینرو قرآن بین عالم وجاهل فرق قائل میشود (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون) (100) و مهمترین فلسفه رسالت انبیاء را تعلیم و آموزش مردم میداند: «کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون» (101)
ب تفکر: تفکر، تعقل و تدبر از واژگان است که در قرآن کریم بیش از سیصد بار استفاده شده است؛ و این دلیل بر اهمیت و نقش آن در رستگاری و نجات و هدایت انسان است. در تفکر اسلامی تفکر سبب پیدایش و افزایش بیداری میشود «الامام علی» ع: تفکّرک یفیدک الإستبصار، و یکسبک الإعتبار (102)
ج تقوی: تقوی وپرهیزگاری باعث بیداری اسلامی میشود، و نیروی درک و تمیز را در انسان تقویه میکند. قرآن کریم برای تقوی آثار متعددی ذکر کرده است که از مهمترین آنها بیداری و درک حقایق است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (103) در جای دیگر، آگاهی و معرفت را ثمره تقوی میداند که آنان بجای خود بیداری آفرین است «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه» (104) به نظر میرسد اهمیت واثر تقوی نسبت به سائر عوامل، بیشتر باشد، در یک نگاه آنار شیسم سیاسی حاکم در دنیا پیامد مستقیم بی تقوایی است. چنانچه آیت الله خامنه ای در باره سرنوشت صدام میگوید: دنیای سیاست جهانی، دنیایی بی تقوایی است. بی تقوایی موجب شده است که مستکبران عالم حتی به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعوم روسیاه چه آوردند؟ (105) از سوی دیگر، ممکن است برخی مواقع انسانهای بیدار نا متقی نیز گرفتار تطمیع وزر و زور دشمن و فتنه گران شود، اما در انسان متقی این احتمال کاهش پیدا میکند، و تقوی انسان را در فتنهها و حوادث حفظ میکند.
د عبرت آموزی:
ب: پیامد های بیداری در قرآن کریم:
ادامه دارد
/ع