عوامل وریشه های بیداری اسلامی در قرآن کریم (2)

بیداری فرهنگی، اساسی‌ترین نقش را در جنبش‌های عظیم اصلاحی و انقلابی به عهده داشته است زیرا زیر بنای هر حرکت سیاسی و اجتماعی بذرهای فکری و فرهنگی است که در قلب و اندیشه دانشمندان و توده‌ها کاشته شده است....
پنجشنبه، 11 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل وریشه های بیداری اسلامی در قرآن کریم (2)

عوامل وریشه های بیداری اسلامی در قرآن کریم (2)
عوامل وریشه های بیداری اسلامی در قرآن کریم (2)


 

نويسنده:محرم علی خلیلی
منبع : اختصاصي راسخون



 

ب – 3 بیداری فرهنگی:
 

بیداری فرهنگی، اساسی‌ترین نقش را در جنبش‌های عظیم اصلاحی و انقلابی به عهده داشته است زیرا زیر بنای هر حرکت سیاسی و اجتماعی بذرهای فکری و فرهنگی است که در قلب و اندیشه دانشمندان و توده‌ها کاشته شده است. با توجه به گستره و پرجانبه بودن فرهنگ در حیات سیاسی، اجتماعی، دینی و... که در تعریف و شناخت فرهنگ مطرح خواهد شد، ضرورت بیداری فرهنگی ناگفته هویدا می‌شود.

ب - 3-1- تعریف فرهنگ:
 

برای فرهنگ تعاریفی متعددی ارائه شده است که شاید متجاوز از دویست تا باشد؛ از جمله: کلیه‌ی دستاوردهای مادی و معنوی هر جامعه، اعم از دانش، هنر، اخلاقیات، قواعد، آداب و رسوم، عبادات و دیگر قابلیت‌های اکتسابی، که از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد. مجموعه‌ی باورها، بینش‌ها، ارزش‌ها، آداب و سنن، اخلاق و اندیشه‌های پذیرفته شده و حاکم بر یک جامعه. مجموعه‌ی پیچیده‌ای که در برگیرنده‌ی دانستنی‌ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی که به وسیله‌ی انسان، به عنوان عضو جامعه، کسب شده است (53) فرهنگ مجموعه‌ای از آگاهی‌ها (شناخت‌ها) و رفتارهای فنی، اقتصادی، آیینی (شعایر)، مذهبی، اجتماعی و غیره است که جامعه‌ی انسانی معینی را مشخص می‌کند (54)

ب - 3 - 2- اقسام فرهنگ:
 

فرهنگ، همان طوری که تعاریف متعدد دارد، اقسام متعدد نیز دارد، اما آنچه که جستار حاضر می‌تواند ارتباط داشته باشد، دو قسم مادی و معنوی آن است.

ب- 3 - 2- 1: فرهنگ مادی:
 

فرهنگ مادی عبارت است از تمامی آنچه که عینی و ملموس است؛ مانند آثار هنری، دستاورد های صنعتی، بناهای تاریخی، خط، موسیقی و ...(55)

ب 3 -2-2: فرهنگ معنوی:
 

فرهنگ معنوی یا غیر مادی نیز عبارت است از عقاید و رسوم، علوم و معارف، ارزش‌ها و اندیشه‌ها، اخلاقیات، دانستنی‌ها و... (56)

ب - 3 -3: ارتباط فرهنگ مادی ومعنوی:
 

فرهنگ مادی معمولاً تحت تأثیر فرهنگ معنوی رشد می‌کند؛ زیرا نوع نگرش به هستی و جهان، و ارزش‌های حاکم بر جوامع، در ساخت ابزار جدید برای امور زندگی و رفاه اجتماعی به انسان جهت می‌دهد؛ برای مثال، طرز نگرش، نوع ارتباطات و معاشرتِ انسان‌ها، آنان را به ساختاری خاص در معماری سوق می‌دهد، و یا نوع نگرش زنان به حقوقشان، آنان را در انتخاب نوع لباس یا رفتار رهنمون می‌سازد (57) از طرف دیگر فرهنگ مادی نیز در فرهنگ معنوی تأثیر می‌گذارد. برای مثال، وارد شدن و جای گرفتن یک تکنولوژی جدید که در شمار فرهنگ مادی است، بالطبع ارزش‌های جدیدی را با خود خواهد آورد و ارزش‌هایی را نیز متزلزل خواهد ساخت (58)

ب - 3 – 4: ضرورت بیداری فرهنگی:
 

باتوجه به گستردگی و پرجانبه بودن فرهنگ، زمینه تسخیر، استثمار، به یغمابردن، تحریف ... آن در زمینه‌ها و زمانه های مختلف وجود دارد، باتوجه به مقیاس گستردگی آن در ابعاد مختلف زندگی، نقش و اثر آن در زندگی و به ویژه روابط اجتماعی نیز ناگفته پیداست. چنانچه در این باره خاطر نشان گردیده است: «در میان شیوه های استعماری و سلطه گری، آنچه از همه خطرناک‌تر و در عین حال مخفی‌تر می‌باشد، سلطه فرهنگی است. خطری که در این زمینه جبهه اسلامی ما را تهدید می‌کند، به خاطرگستردگی جبهه تهاجم، پیچیدگی آن و صدماتی است که از نظر معنوی به روح او وارد می‌کند و افکار و عقاید و ارزش‌ها را در درون وی به نابودی می‌کشد و حیات معنوی‌اش را مختل می‌سازد» (59) در صورت وابستگی فرهنگی؛ استقلال سیاسی و اقتصادی معنایی ندارد. چنانچه امام خمینی می‌فرماید: ما از حصر اقتصادی نمی‌ترسیم. ما از دخالت نظامی نمی‌ترسیم، آن چیزی که ما را می‌ترساند وابستگی فرهنگی است. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‌گیرد و ساده اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آن‌ها امکان پذیراست... بی جهت و من باب اتفاق نیست که هدف اصلی استعمار گران که در رأس تمام اهداف آنان است، هجوم به فرهنگ جوامع زیر سلطه است. (60) و نیز فرمود: «اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و بالاخره در آن مستهلک می‌شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد. استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگی آن نشأت می‌گیرد.»(61) از اینجا بیداری فرهنگی ضرورت، دقت و جدیت خود را پیدا می‌کند که تهاجم و سلطه فرهنگی به صورت ملموس نیست تا واکنش سریع و دفعی نشان داد: «تهاجم فرهنگی برخلاف شیوه های تهاجم نظامی و اقتصادی، یک جریان کاملا ملموس نیست که بتوان در برابر آن واکنش دفعی نشان داد، بلکه دارای طبیعت پیچیده ای است که از تلاش‌ها و تجربه های فراوان دشمنان اسلام، طی مدت‌های طولانی سود جسته و با آن‌ها عجین شده است. به همین جهت این شیوه، خطرناک‌ترین نوع هجوم است.»(62) اسلام علیرغم آنکه با تفکر فرا فرهنگی، فرا قومی و فرا ملیتی پا به عرصه گیتی گذاشت، اما برخی فرهنگ‌ها را شایسته پیروی و حتی تعامل نمی‌داند. از اینرو تفکیک فرهنگ‌های شایست و ناشایست از یک سو، حفظ فرهنگ ناب و اصیل اسلامی که مورد تحریف و یا تسخیر قرار نگیرد از سوی دیگر نیازمند بیداری اسلامی است.

ب - 3 – 5: قرآن کریم و تعامل فرهنگی:
 

دین مقدس اسلام، پیام جهانی و نجات بخش خویش را با ندای چون «یا ایهاالناس» «یابنی آدم» که شامل همه انسان، بدون تعلقات جغرافیایی، نژادی، اقتصادی، فرهنگی، و... می‌شود، آغازکرد. از اینرو همواره قرآن کریم بجای تهاجم فرهنگی تعامل تبادل فرهنگی را پیشنهاد می‌کند؛ و آیات متعدد دارد که دلالت بر تبادل و تعامل فرهنگی می‌کند.
الف نگاه تساوی قرآن کریم به انسان‌ها: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّکُمْ وَاحِدٌ- وَ إِنَّ أَبَاکُمْ وَاحِدٌ کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ- وَ لَیْسَ لِعَرَبِیٍّ عَلَی عَجَمِیٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَی» (63) بی تردید این پیام یکی از بالاترین و روشن‌ترین برنامه ای است که اسلامی برای تعامل فرهنگی تئوریزه کرده است. علیرغم آنکه این نگره ای قرآنی - اسلامی، سبب مخالفت بسیاری از اقوام و ملیت‌های – یهود و نصاری- و برخی طبقات اجتمای، آن زمان با پیامبر اسلام (ص) گردید، اما پیامبر گرامی اسلام به آن‌ها وقعی ننهاد (64)
ب: پاک شمردن طعام اهل کتاب: (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ طَعامُ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ حِلٌّ لَکُمْ وَ طَعامُکُمْ حِلٌّ لَهُم) (65) جالب است که این آیه در زمانی نازل شده و حکم در موقع صادر شده است که اسلام کاملا بر محیط و وضعیت مسلط بوده است، یعنی در زمانی نبوده که اسلام بخواهد از موضع ضعف و ناتوانی سخن گوید.
ج: رفتار عادلانه: قرآن کریم دستورمی دهد به رفتار انسانی و مجاز شمردن معامله و داد و ستد با ایشان: « (لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین) (66)»
د: احترام به فرهنگ و مقدسات اهل کتاب: قرآن کریم از هرگونه مجادله و درگیری‌های کلامی می‌کند و اهانت به مقدسات و فرهنگ آن‌ها را حرام می‌داند «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون» (67) علاوه برآنکه آیات دیگر نیز در این باب وجود دارد، در روایات اسلامی تعامل فرهنگی مورد تأکید قرار گرفته است، و رفتار پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین نیز موید تام آن‌ها بوده است. وجود آیات مبارکه فوق و سایر دساتیر دینی در این باب، اقدامات وگام های مثبت است که اسلام در مسیر ایجاد تعامل فرهنگی و ایجاد جامعه جهانی بدون تبعیض برداشته و می‌دارد.
ب - 3 – 6: تفاوت‌های تهاجم فرهنگی با تعامل یا تبادل فرهنگی:
ویژگی‌ها مهم این دو در این است که: تبادل و تعامل فرهنگی انتخابی است، تهاجم فرهنگی تحمیلی و در اختیار دشمن است. تبادل و تعامل فرهنگی برای کمال، رشد و توسعه فرهنگی کشورها است اما تهاجم در پی ریشه کن کردن یک فرهنگ است. تبادل فرهنگی انتقال جنبه های مثبت یک فرهنگ به فرهنگ دیگر است اما تهاجم انتقال جنبه های منفی آن است. تبادل فرهنگی در هنگام قوت و روزگار توانایی یک ملت انجام می‌گیرد؛ ولی تهاجم در دوران ضعف یک ملت است. (68)

ب - 3-7 : آیات بیداری فرهنگی:
 

علیرغم توصیه و تشویق قرآن کریم بر ترویج و گسترش تعامل فرهنگی، اقوام و ملیت‌های را نام می‌برد که نباید با آن‌ها تعامل فرهنگی داشت، و این هیج منافات با ترویج تفکر تعامل فرهنگی ندارد، زیرا علاوه برآنکه حکم را بیان می‌کند دلیل آن را نیز باز گو می‌کند:
الف: یهود و نصارا: (وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم) (69)
هرچند وظیفه پیامبر اکرم (ص) هدایت و بیداری گری بوده است، اما برخی اقوام و ملیت‌های در نهایت لجاجت و جهالت هستند که فقط سزاوار جهنم هستند و بس.
چندین چراغ دارد و بیراهه می‌رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش.
که در این حالت خداوند رسالت هدایت را از عهده رسولان خود برداشته است. زیرا؛ چنانکه قرآن کریم باز گو می‌کند؛ اگر این اقوام لجوج و متعصب نمی‌بود، بعد از آنکه قرآن را تلاوت کردند به خاطر امتیازات قرآن کریم نسبت به کتب سابق، و محتوایی بالای آن حتما ایمان می آرودند، اما لجاجت و تعصبشان مانع از آن شد که تسلیم پیامبر (ص) شده و ایمان بیاورند (الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولئِکَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُون) (70)
ب: مفسدین: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم) (71)
فلسفه اطاعت نکردن از این طایفه، این است، که اطاعت و همراهی آنان بیداری انسان را به مخاطره می‌اندازد، نیروی عقل انسان را کمین کرده و گام به گام آن را شکار می‌کند، تا بتوانند انسان را اسیر کرده و به فساد و تباهی بکشاند، طبیعی است تا انسان بیدار و درحال تعقل وتفکر باشد، چنین مسیری را نخواهد پیمود. «اگر» شیطان «را به معنی وسیع کلمه، یعنی» هر موجود موذی و تبهکار و ویرانگر «تفسیر کنیم گستردگی این هشدار در تمام ابعاد زندگی روشن می‌شود.»
هرگز یک انسان پاکدامن و با ایمان را نمی‌شود یک مرتبه در آغوش فساد پرتاب کرد، بلکه گام به گام این راه را می‌سپرد:
گام اول معاشرت و دوستی با آلودگان است.
گام دوم شرکت در مجلس آن‌ها.
گام سوم فکر گناه.
گام چهارم ارتکاب مصادیق مشکوک و شبهات.
گام پنجم انجام گناهان صغیره.
و بالآخره در گامهای بعد گرفتار بدترین کبائر می‌شود، درست به کسی می‌ماند که زمان خویش به دست جنایتکاری سپرده او را گام به گام به سوی پرتگاه می‌برد، تا سقوط کند و نابود گردد، آری این است «خطوات شیطان» (72)

ب - 3 – 7: تداوم لجاجت یهودیت و مسیحیت در دنیای مدرن:
 

خداوند تبارک و تعالی، لجاجت اقوام یهود و مسیح را مقطعی نمی‌داند، در آیه مبارکه «لن ترضی... » با کلمه «لن» بیان کرده است که برای نفی ابدی می‌آید؛ و این روحیه در تداوم تاریخ برای این دو قوم باقی مانده است. بحران آفرینی‌های کشورهای غربی درممالک اسلامی در این راستا صورت می‌گیرد. امام خمینی (ره) فرمود: «در نهاد و سرشت امریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- موج می‌زند» (73) وکشور های اسلامی نباید فریب هم پیمانی و دوستی آن‌ها رابخورند زیرا «ابرقدرت‌ها آن لحظه‌ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمی‌ترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می‌کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد. آنان منافع خود را ملاک قرار داده‌اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می‌گویند» (74)
برتری سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، و... غرب بر سایرکشور های جهانی (دست کم تا این زمان) انکار ناپذیر است. همین امر سبب شده است که عده از نخبگان اسلام، برای رهایی کشور های اسلامی از بن بست های کنونی، الگوی غربی ارائه نمایند و زمینه را به را استعمار و تسلط آنان فراهم نماید. هر چند رشد فرهنگ غربی، بعد از رنسانس، توأم با کاهش تعصبات مذهبی و قومی بوده است اما نسبت به دین مقدس اسلام و قرآن کریم، هیچ از تعصب و لجاجت آن‌ها کاسته نشده است. موج‌های اسلام هراسی و اسلام ستیزی که با بنیه های قوی مالی شکل می‌گیرد، این بیداری را برای ما پدید می‌آورد که غرب نسبت به اسلام و جوامع اسلامی نه منصف است و نه بیطرف.
هرچند این بحث از تخصص این جستار خارج است اما به عنوان نمونه موارد زیر را خاطر نشان و از اطاله آن پرهیز می‌شود:

ب - 3 – 1: دخالت‌های سیاسی در کشور های اسلامی:
 

این فقره را شامل دو نوع دخالت می‌شود، دخالت مستقیم و غیر مستقیم:
الف : دخالت مستقیم: استکبار جهانی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود، روش‌های زیر را بکار برد:

الف 1- تقسیم کشور های اسلامی به کشور های کوچک.
 

الف 2- حکمرانی در کشور های اسلامی، پس از سلطه پیدا کردن کشور های استعماری بر کشور های اسلامی خود در رأس آن قرار گرفته، و به چپاول ثروت آن‌ها می‌پردازند؛ مثل دوران حکومت انگلیس بر هندوستان در اواخر قرن 16 و اوایل قرن 17.
الف 3- دخالت در عزل و نصب مقامات دولتی: در این دکترین، کشور های استعماری در تلاش اند که چهره های حلقه به گوش خود را برای مردم معرفی و از طریق آراء مردمی آن‌ها را بر اریکه قدرت بنشانند، و انتخاب آزادی مردمی را بد نام و و مغایر گزاره های بین المللی جلوه دهد، که عینی‌ترین مصداق آن دولت منتخب ومردمی فلسطین است که به رسمیت نشناخت.
الف 3- ایجاد پایگاهای دایمی. چنانچه امروزه امریکا در بیش از 130 کشور جهان پایگاه دایمی دارد.
الف 4- تهاجمی نظامی به کشور های اسلامی. از مصادیق ملموس آن می‌توان به اشغال مستقیم دو کشور افغانستان و عراق در سال‌های 2001 و 2003 اشاره نمود.
ب دخالت غیر مستقیم: در زیر مجموعه این فقره امور زیر را می‌توان نام برد:
ب 1: ایجاد تفرقه واختلاف میان مسلمانان. قرآن کریم نیز این مورد را از ویژگی‌های استکبار می‌داند. که برای تجزیه کردن و گروه گروه کردن مردم در جهت تضعیف وبه استضعاف کشاندن آنان ودر نهایت سلطه برآنان ذکر می‌نماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدین» (75)
ب 2: مذهب تراشی وایجادگروه های ضد دینی: فرقه های رنگارنگ به اصطلاح مذهبی چون بابیگری، بهاییگری، قادیانی، (76) وهابیت و... چیز های جز تراوشات ذهنی سیاستمداران وگردانندگان استراتژی استعماری نیست.
ب 3: ایجاد حس ناسیونالیستی ونژاد پرستی میان ملت‌های اسلامی. هرچند حس ناسیونالیستی یکی از ویژگی مهم استکبار جهانی است. زیرا آن‌ها ذاتا خود را از نژاد ونسب برتر تصور واحساس می‌کنند. ازاین رو خود را برای اداره جهان در اولویت می‌بیند ودست کشور گشایی وسیاست های استعماری وامپریالیستی می‌زنند. اما این استراتژی برای ایجاد تفرقه وگسیختگی جوامع اسلامی ودر نهایت تسلط بر آنان نیز دنبال شده است، سیاست «تفرقه بنداز وحکومت کن» از برنامه های اصلی استعمار پیر بوده است.
ب 4: نا امن کردن کشور های اسلامی از طریق پرورش گروهک‌های تروریستی.
ب 5: حمایت از اپوزیسیون.

ب - 3 – 2: دخالت فکری - فرهنگی:
 

الف: پیش گیری از پیشرفت علمی مسلمانان.
ب: بی سواد نگهداشتن افراد جامعه اسلامی
ج: حفظ وابستگی علمی و تکنولوژی کشور های اسلامی
د: نشر مقالات و کتاب‌های ضد دینی
ه: سرگرم کردن جوانان به بازی‌های بی خاصیت، بیش از نیاز

ب - 3 – 3: تخریب اعتقاد و اخلاق:
 

استکبار جهانی و جریان استعمار کشور های اسلامی، به این نتیجه می‌رسد که مهم‌ترین مانع بقاء و تداوم سلطه آنان بر کشور های اسلامی و یا پیشرفت آن‌ها در جهان اسلام مسائل اعتقادی است که ریشه در «قرآن کریم» دارد. «چنانچه وزیر خارجه انگلستان رسما اعلان نمود که با وجود اعتقاد به قرآن بقای استعمار بریتانیا درکشور های اسلامی غیر ممکن است.»(77) ملتی که شهاد برای آن‌ها ارزش باشد، قطعا زیر یوغ استکبار نخواهد رفت. از این رو تلاش کردن که تا بین مردم و عقائدشان فاصله انداخته و یا مسائل اعتقادی و دینی را کم رنگ جلوه دهد. کتاب لرد کرومر که درسال 1908 میلادی منتشر گردید، چهره عریان و آشکار این حمله به شمار می‌رود. در آن ادعا شده که اسلام مرده و یا در آستانه‌ی مرگ قرار دارد و نمی‌توان با اصلاحات آن را احیا کرد زیرا مرگ در ذات و جوهر آن که مبتنی بر عقب ماندگی زن و تحجر شریعت اسلامی است، نهفته است و بنابراین جهان اسلام باید برای همراهی و همگامی با پیشرفت جوامع، مدرنیسم بدون اسلام را پذیرا گردد. (78)
لذا برای تخریب و تضعیف اعتقاد جوامع اسلامی برنامه های ذیل را تدارک دیدند:
الف: ترویج فیلم‌های ضد اخلاقی و ضد دینی
ب: ترویج بی حجابی و بی عفتی.
ج: اعتیاد و نشر مواد مخدر
د: ترویج مشروب خواری.
ه: تأسیس اماکن فحشاء
و: تأسیس مذاهب باطله (وهابیت، بهائیت و...)
ز: ایجاد شبهات در عقائد و معارف اسلامی. (مثلا مهدویت، معاد، مرجعیت و تقلید و... را زیر سوال می‌برند)
ح: نشر تهمت‌ها و دروغ‌ها بر ضد شخصیت‌های دینی و مذهبی.
ت: ترویج و تبلیغ چهره خشن از اسلام. (مثلا پیشرفت اسلام با شمشیر بوده است، در قرآن کریم آیات جهاد وجود دارد، اسلام علیه زنان خشن و بی رحم هستند، و در نتیجه گروه طالبانت را تأسیس کردند که مصداق کامل خشونت است ...)
ب- 4: بیداری اجتماعی:
بیداری اسلامی، در صحنه های اجتماعی جوامع اسلامی نیز دارای مظاهر و نمودهای فراونی است. بیداری اجتماعی را شاید بتوان عصاره بیداری دینی، بیداری سیاسی و بیداری فرهنگی دانست، زیرا جلوه های حیات اجتماعی ریشه در باور های دینی و سیاسی و فرهنگی مردم دارد. مثلا به هر پیمانه ای که مردم به باورهای دینی ارزش قائل هستند به همان پیمانه آن را در زندگی فردی و اجتماعی تطبیق می‌کنند، که می‌توان موارد زیر را نام برد:
ب -4: الف - شعائری دینی: میزان توجه مسلمانان به شعائر و سنت‌های دین در عنعنات ملی، از قبیل اعیاد، جشن‌ها، مراسم، نوع لباس پوشیدن، نشانه پایبندی مردم به بیداری اسلامی است.
ساختن مساجد و عبادت گاه‌ها، حضور درنماز جمعه و جماعات، پوشیدن حجاب اسلام، تآسیس موسسات خیریه‌ی اسلامی، صندوق‌های مالی و بانک‌های بدون ربا، قرائت و حفظ قرآن کریم، و... نشانه های بارز فراگیری ارزش‌های بیداری اسلامی است (79)
ب -4: ب - توجه به تربیت اسلامی: گسترس مدارس اسلامی، کتب، ادبیات دینی: درقالب داستان، شعر، قصه های قرآنی، و رسانه های اسلامی در قالب: شبکه های ماهواره ای، تلویزیونی، رادیوی، نشریاتی، انترنتی، بازی‌های رایانه ای اسلامی، در بین کشور های اسلامی نشان از شکل گیری روحیه بیداری اسلامی است.

ج - اصول بیداری درتفکر قرآنی:
 

ج – 1:پرسشگری:
 

پرسیدن سوالات مناسب از خود و دیگران برای فهمیدن دقیق‌تر مطلب یا مسئله مطرح شده، یکی از مهم‌ترین اصول بیداری و معرفت در تفکر اسلامی است. امام صادق (ع) می‌فرماید: «ألا إنّ مفتاح العلم السّؤال» 80) قرآن کریم در برخی موارد با صراحت تمام دستور می‌دهد که مسائلی را که نمی‌دانید از آگاهان و اهل ذکر سوال کنید! (ْ(فْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونن) (1) این تفکر در مکتب و مذهب تشیع به خوبی تقویه شده و از آغاز امامت و ولایت حضرت علیی () به آن دعوت شده استت (َیُّهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِیی) (2) و قرآن کریم نیز جلوه های از پرسش و پاسخ در صدر اسلام را باز گو می‌کند که بیانگر تشویق و تقویه روحیه ای پرسشگری و در نهایت بیداری است. کس وکسانی بودند که می‌آمدند از پیامبر گرامی اسلام (ص) در موضوعات و موارد متعدد سوال می‌کردند و پیامبر اسلامم () با اخلاق و ویژگی‌های رفتاری منحصر به فردی که داشت، علاوه برآنکه پاسخ آن‌ها را می‌داد، به ادامه این امر تشویق و ترغیب می‌کرد.. َالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِلْمُم َزَائِنُ وَ مِفْتَاحُهُ السُّؤَالُ فَاسْأَلُوا یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجَرُ فِیهِ أَرْبَعَةٌ السَّائِلُ وَ الْمُعَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ (83)
نمونه های پرسشگری در آیات قرآن کریم:
الف سوال از انفاق: یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (84) انفاق و بخشش در تفکر اسلامی، به اجماع علما امر پسندیده و ممدوح است، اما اینکه چه چیزی را باید انفاق کرد؟ چه مقداری انفاق لازم است؟ و برای چه کسی باید انفاق کرد؟ بیداری و هوشیاری لازم را می‌طلبد. که قرآن کریم با تقویه روحیه پرسش گری، گره های کور این مسائل را گشوده است.
ب سوال از اهله: (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَج) (85)
آیه مبارکه فوق بر این دلالت دارد که اساس و بنیان دین مقدس اسلام بر بیداری جامعه بوده است، و در پی استعمار و استحمار نبوده است، از این رو مقیاس‌های برای تشخیص، معرفی می‌کند که در اختیار همگان است، و آموزش آن نیز نیازمند مربی خاص، هزینه، و بقیه تکالیف را ندارد. چنانچه در این آیه، هلال ماه را معرفی می‌کند که این مقیاس طبیعی و وسیله‌ای است که در اختیار همگان قرار دارد، با سواد و بی سواد، در زمان و در هر مکان قابل استفاده است. از طرف دیگر گذشت زمان نیز اثری بر آن نمی‌گذارد. اما به عکس مقیاسهای غیر طبیعی که ساخته و پرداخته بشری است، اولا در اختیار همه قرار نمی‌گیرد، و برفرضی قرار گیرد نیازمنده هزینه لازم، آموزش و صرف وقت است؛ لذا می‌بینیم اسلام مقیاس را گاهی وجب، گاهی گام و گاهی بند انگشتان و گاهی طول قامت و در مورد تعیین وقت، غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشید از نصف النهار و رؤیت ماه قرار داده است. درجای دیگر خداوند نجوم و ستارگان را وسیله هدایت و بیداری قرار داده است که باز هم در اختیار همگان است (وَ هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُون) (86)
ج سوال از ماه های حرام: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ کَبیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّه وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْل وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا (87) همان گونه که ازشان نزول و سیاق آیه مبارکه بر می‌آید موضوع پرسش و پاسخ جهاد بوده است. می‌فرماید (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ).دستور این است که (قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ).و این نکته نیز از سیاق آیه قابل استنباط است که قبل از نزول اسلام، شهر های حرام (رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم) وجود داشته است، که حکم آن پرسیده می‌شود. که اسلام امضا می‌کند؛ و آنچه که کمال و جامعیت دین اسلام را می‌رساند این است که مبادا این فرصت، زمینه ای باشد برای فساد مفسدین، و یا سوء استفاده عده از این قانون، که حالا جنگ نیست کارهای ضد اخلاقی دیگری که ممکن است، مرتکب شوند، لذا اسلام تمام آن‌ها را پیش بینی کرده و حکم هرکدام را بیان می‌کند؛ و می‌فرماید: (وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ).
و از طرف دیگر بیداری اسلامی تقاضای آن را نیز دارد که حالا با دشمنان جنگ نداریم، آن‌ها را فراموش کنیم و به خواب غفلت فرور رویم، بلکه نسبت به تبلیغات انحرافی و شایعه پراگنی های که در این مدت ممکن است انجام دهند باید باشیم (وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّی یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا)؛ و ادامه فتنه های گری که دارند. بنابراین بیداری اسلامی این مسئله را خاطر نشان می‌کند که در تمام شرایط و زمینه و زمانه از دشمن غافل نبوده و محکم در برابر فتنه گری های آن‌ها بایستید، و به وسوسه‌های آن‌ها در زمینه ماه حرام و غیر آن اعتنا نکنید (88)
د سوال از خمر و میسر: یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُون (89) خمر در لغت به معنی ستر و پوشاندن است. راغب می‌گوید: اصل خمر به معنی پوشانیدن شی‌ء است و با آنچه با آن چیزی را می‌پوشانند خمار گویند ولی در تعارف، خمار مخصوص شده با آنچه زن سر خود را با آن می‌پوشاند (90) اسلام منفعت که در شراب وجود را نفی نمی‌کند، اما چون مضرات آن بیشتر است، از منفعت آن دست برمی دارد، واین بیداری اسلامی که در میان خوب و خوب‌تر، خوب‌تر را انتخاب می‌کند؛ و همین طور سوال های دیگر را قرآن مطرح می‌کند، که پرداختن به هرکدام از وسع این رساله خارج است، به هر حال پاسخ هرکدام راهنمای خوب زندگی مردم قرار می‌گیرد، مثلا درباره ایتام سوال می‌شود (91) مسائل عادت ماهیانه زن‌ها مطرح می‌شود (92) مسائلی کلی محرمات و محللات به بحث گرفته می‌شود (93) درباره روز قیامت سوال مطرح می‌شود (94) از انفال می‌پرسند (95) در باره روح سوال می‌کنند که مشکل مسئله جهان اسلام از صدر تاکنون بوده است (96) در باره وضعیت، جایگاه و نقش کوه‌ها در زمین سوال می‌کنند (97) و بسیاری از مسائل دیگر که در قرآن بگونه ای پرسش و پاسخ مطرح شده است، بیداری لازم را ارائه می‌دهد، و کسانی که پاسخ‌های دریافت شده را سرلوحه کار خویش قرار می‌دهند به هدایت و نجات می‌رسند.

ج -2:جمع آوری اطلاعات:
 

روحیه پرسشگری و تشویق و تقویه آن باعث افزایش اطلاعات می‌شود. اینکه در موارد مختلف از پیامبر گرامی اسلام سوال کردند و پیامبر نیز جواب آن‌ها را داد، بی تردید به اطلاعاتشان افزوده شده و خواسته ناخواسته ذهن انسان از حال غفلت، سکوت و انجماد بیرون می‌آید.

ج – 3: ارزیابی اطلاعات:
 

پس از آنکه ذهن انسان در اثر پرسشگری به اطلاعات دست یافت، این جرئت را به خود می‌دهد که آن‌ها را ارزیابی کرده و در نهایت ارزش گذاری کند.

ج -4: نتیجه‌گیری:
 

ذهن بیدار و بصیر در میان موضوعاتی متعدد، موضوعی که بارم ارزشی آن بالاتر است را انتخاب می‌کند. (یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه) 98
فصل دوم

عوامل و پیامد های بیداری در قران کریم
 

الف: عوامل بیداری:
 

از نظر قرآن، بیداری، نیاز اساسی بشر است و خداوند برای این که انسان به این حالت دست یابد، همه شرایط و بسترهای لازم را فراهم آورده است.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری.
در تفکر قرآنی و اسلامی همه موجودات و آفریده های جهان به عنوان عامل بیداری معرفی شده است.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقش دفتری است معرفتی کردگار
زیرا انسان با تعقل و تأمل در آفریده های جهان که نشانه‌ها و آیات الهی هستند، می‌تواند فراتر از ظاهر و کارکردهای عادی و معمولی آن‌ها، به حقایقی دست یابد که وی را به مسیر درست زندگی هدایت می‌کند. اما قبل از رسیدن به آن درجه ازبیداری، مقدمات چون، تفکر، تقوی، عبرت آموزی و... لازم است که تا پدیده های مادی را علامتی بداند که حقیقت جاوید ماورایی را نشانه رفته است.
الف علم و معرفت: اگر در آثار و اثرات که جهل در عقب ماندگی توده‌ها، بروز جنگ‌ها و کشتارها و انحرافات اخلاقی و جنسی داشته است توجه شود، نقش علم و معرفت از باب شناخت اضداد، چهره می‌نماید و نقش آن در آفرینش بیداری در جامعه ناگفته هویدا می‌شود؛ و کمترین اثر و ثمر آگاهی این است که از میان فتنه‌ها و حوادث می‌تواند عبور کرده و به سر منزل مقصود برسد (99) از اینرو قرآن بین عالم وجاهل فرق قائل می‌شود (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُون) (100) و مهم‌ترین فلسفه رسالت انبیاء را تعلیم و آموزش مردم می‌داند: «کَما أَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُون» (101)
ب تفکر: تفکر، تعقل و تدبر از واژگان است که در قرآن کریم بیش از سیصد بار استفاده شده است؛ و این دلیل بر اهمیت و نقش آن در رستگاری و نجات و هدایت انسان است. در تفکر اسلامی تفکر سبب پیدایش و افزایش بیداری می‌شود «الامام علی» ع: تفکّرک یفیدک الإستبصار، و یکسبک الإعتبار (102)
ج تقوی: تقوی وپرهیزگاری باعث بیداری اسلامی می‌شود، و نیروی درک و تمیز را در انسان تقویه می‌کند. قرآن کریم برای تقوی آثار متعددی ذکر کرده است که از مهم‌ترین آن‌ها بیداری و درک حقایق است «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا» (103) در جای دیگر، آگاهی و معرفت را ثمره تقوی می‌داند که آنان بجای خود بیداری آفرین است «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه» (104) به نظر می‌رسد اهمیت واثر تقوی نسبت به سائر عوامل، بیشتر باشد، در یک نگاه آنار شیسم سیاسی حاکم در دنیا پیامد مستقیم بی تقوایی است. چنانچه آیت الله خامنه ای در باره سرنوشت صدام می‌گوید: دنیای سیاست جهانی، دنیایی بی تقوایی است. بی تقوایی موجب شده است که مستکبران عالم حتی به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعوم روسیاه چه آوردند؟ (105) از سوی دیگر، ممکن است برخی مواقع انسان‌های بیدار نا متقی نیز گرفتار تطمیع وزر و زور دشمن و فتنه گران شود، اما در انسان متقی این احتمال کاهش پیدا می‌کند، و تقوی انسان را در فتنه‌ها و حوادث حفظ می‌کند.

د عبرت آموزی:
 

منظور ازعبرت، این است که حوادث مشابه را با هم دیگر مقایسه کنید. هرچند انسان‌ها در زمینه و زمانه های مختلف زندگی می‌کنند، اما از نظر سنت‌های تاریخی حاکم بر رفتار و اعمال اجتماعی، سیاسی، و... می‌توانند شباهت‌های زیادی داشته باشند، که ضرورت بیداری مطرح می‌شود. از این رو قرآن کریم در آیات متعدد، عبرت آموزی از سرنوشت و سرگذشت پیشینیان به عنوان یکی از عوامل بیداری، مطرح می‌کند. آیات 137 از سوره آل عمران، 26 سوره نساء، 11 سوره انعام، 74 سوره ا عراف، 109 سوره یوسف، 36 سوره نحل، 46 سوره حج، 69 سوره نمل، 9 و 42 سوره روم، 44 سوره فاطر، 44 نور، 26 نازعات، و 82 سوره غافر، وآیه 10 سوره محمد (ص) انسان‌ها را به عبرت آموزی دعوت می‌کند. خداوند بسیاری از عوامل بیدرای را مثل تفکر، تعقل و... با تعبیرات چون «لعل» بیان می‌کند. اما عبرت آموزی را به خاطر اهمیت آن، از واژه های دستوری استفاده می‌کند «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار» (106) ونمونه های از تاریخ را بازگو می‌کند اما جز انسان‌های بیدار وبابصیرت را عبرت آموز نمی‌داند.

 

ب: پیامد های بیداری در قرآن کریم:
 

بهر رو، برهه های مختلف تاریخ، ادیان متعدد را تجربه کرده است، اعم از اینکه ادیان توحیدی بوده یا خرافه پرستی. هرچند بسیاری از انسان‌ها در خرافه پرستی های زمان خویش ماندند (وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُون) (107) اما بی تردید کسانی که متصف به بصیرت و بیداری بوده‌اند، از درون تمام اوهام و خرافه پرستی ها توانسته اند طریق هدایت را بپیمایند، چنانچه مومنین و یاران اولیه پیامبر اسلام چنین بودند؛ و قرآن نیز به عنوان بیدارگر دینی، همواره انسان‌ها را به تعقل، تدبر، بصیرت و بیداری لازم فرا خوانده است، که بتواند از میان، خدایان، معابد، فرمان روایان ... آنچه و آنکسی که شایستگی و قدرت هدایت و نجات بشر را دارد انتخاب کند، زیرا قرآن کریم وجود خدایان متعدد را درعالم نفی می‌کند (برهان تمانع) (لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا) (108) موجودات غیر خداوند، اعم از هرگونه بت پرستی وموجودات ساخته وپرداخته خود انسان را پاین تر از شأن انسان دانسته است، زیرا همه آن‌ها برای انسان خلق شده است (هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا) (109) و آن‌ها را مسخر انسان گردانیده است (وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً) (110) بلکه مقام ومنزلت انسان بگونه ی است که با بندگی و عبودیت در پیشگاه خداوند یکتا به عزت وکمال می‌رسد. (أَنْ لا تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّه) (111) و (مَنْ کانَ یُریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه)، (112) رسیدن به چنین مقامی، بیداری دینی وبصیرت لازم را می‌طلبد که زنجیر زور وزر و تطمیع را گسسته به بندگی خدای یکتا می‌رساند. بنابراین پیامد های بیداری از نظر قرآن کریم، هدایت، نجات و عزت انسان است.
ادامه دارد



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط