مردي به جاي مرد
نويسنده: محس پويا
مروري بر ماجراي انتخاب دومين رهبر انقلاب اسلامي
امام در بستر
در روز پاياني عمر امام(ره) وقتي که ايشان زير دستگاه تنفس مصنوعي بودند، در جماران، آقايان خامنه اي، هاشمي رفسنجاني، ابراهيم اميني، خلخالي، مشکيني و... که از سران نظام و مجلس خبرگان بودند، جلسه اي تشکيل دادند تا درباره آينده صحبتي کنند. در اين جلسه دو ديدگاه مطرح شد؛ رهبري فرد و رهبري شورايي. اتفاق نظر بيشتر روي رهبري شورايي بود اما نکته اينجا بود که در کميسيون ولايت فقيه، شورايي بودن رد شده بود. تماس ها برقرار شد؛ از همه اعضاي خبرگان خواسته شد که به يک جلسه فوق العاده بيايند.
اتفاقي که گريزي از آن نبود افتاد. خبر فوت امام (ره) را حاج احمد آقا به مسوولان رساند. ولوله اي ميان بزرگان افتاد. همه دل هايشان شکسته بود.
قائم مقامي که رهبر نشد
قرار بر اين شد که اين خبر علني نشود، ولي زمزمه هاي اعضاي خبرگان، زمينه سازي مطبوعات و نزديکان آقاي منتظري باعث شد که اين خبر صورت رسمي و علني بگيرد و بعد از آن نهادي به وجود بيايد به نام «قائم مقام رهبري» که بسياري از تصميمات در آن گرفته شود. اين روند ادامه داشت تا موضوع صورت ديگري به خود گرفت و بعضي از مسائل، به خصوص دخالت ديگران در تصميمات آقاي منتظري باعث شد امام در نامه اي عملاً ايشان را از قائم مقامي عزل کنند.
در اين بين دو نفر از معتمدان دفتر امام (ره) (قربان علي دري نجف آبادي و عبدالله نوري) براي مذاکره و تغيير فضاي ايجاد شده به قم رفتند و نتيجه مذاکرات اين دو با آيت الله منتظري، شد نامه استعفاي ايشان.
شرط مرجعيت چه شد
البته امام (ره) در جواب نامه اي که آقاي مشکيني درباره اين شرط پرسيده بود، جواب داده بودند: « ما که نمي توانيم نظام اسلامي مان را بدون سرپرست رها کنيم. بايد فردي را انتخاب کنيم که از حيثيت اسلامي مان در جهان سياست و نيرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بوده و اصرار داشتم که شرط مرجعيت لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر کشور کفايت مي کند.»
دو جبهه تشکيل شد؛ عده اي از اعضاي خبرگان به نظر امام(ره) به عنوان حکم حکومتي استناد مي کردند و عده اي ديگر با اين استدلال که نظر امام (ره)، نبايد ملاک عمل مجلس قرار بگيرد، بر اصل مرجعيت تاکيد داشتند.
بعضي آيت الله گلپايگاني را براي رهبري معرفي کردند و به مرجعيت ايشان تاکيد کردند و چون ايشان با توجه به ضعف جسماني ممکن بود نتوانند به خوبي از عهده امور بربيايند، آقاي خامنه اي را به عنوان جانشين معرفي کردند. عده اي هم از شوراي رهبري دفاع مي کردند که در اين باره سه پيشنهاد با ترکيب هاي مختلف ذکر شد:
ترکيب اول: « آيت الله خامنه اي، آيت الله مشکيني و آيت الله موسوي اردبيلي.»
ترکيب دوم:« آيت الله خامنه اي، آيت الله مشکيني، آيت الله موسوي اردبيلي، آقاي هاشمي رفسنجاني و سيد احمد خميني.»
ترکيب سوم: « آيت الله خامنه اي، آيت الله مشکيني، آيت الله موسوي اردبيلي، آيت الله فاضل لنکراني و آيت الله جوادي آملي.»
اما بعد از کش و قوس هاي فراوان بالاخره رأي گيري صورت گرفت و بر اين اساس، 45 نفر به رهبري فرد و بيست و چند نفر به شوراي رهبري رأي دادند؛ نکته جالب اينجا بود که رئيس جمهور وقت- آقاي خامنه اي- يکي از مخفالفان رهبري فرد بود.
رهبر انتخاب شد
مخالفت خود آقاي خامنه اي که از سر احساس مسئوليت و تواضع بود؛ در نظر اعضاي مجلس تأثيري نداشت. مثلاً آقاي آذري در جلسه گفتند: «نه خير، قطعاً شما از پس اين کار برمي آييد و بايد اين پيشنهاد را قبول کنيد.»
آقاي خامنه اي به آقاي آذري جواب دادند: « آقاي آذري! اگر من به عنوان رهبر انتخاب شوم، آيا شما حاضريد تمام حرف ها و دستورات مرا گوش کنيد؟»
آقاي آذري هم در جواب گفتند: « بله من به عنوان وظيفه شرعي بر خود واجب مي دانم که هرچه شما دستور مي دهيد، عمل کنم.» و به اين ترتيب آقاي خامنه اي به عنوان کانديداي اصلي رهبري معرفي شدند اما بعد از آن بحث اصلي راجع به اين بود که آيت الله خامنه اي اهليت رهبري دارند يا نه؟
نقل قول هاي سرنوشت ساز
ماجراي اين جلسه در مجلس خبرگان توسط حاضران تاييد شد. آقاي هاشمي هم در جلسه خبرگان رهبري درباره اين موضوع گفتند: « در جلسه اي که تنهايي خدمت امام (ره) رسيدم مطالب خود را با صراحت بيشتر بيان کردم و گفتم:« آقا با وضعيت به وجود آمده درباره رهبري چه کنيم؟ ما که کسي را نداريم؟ امام (ره) فرمودند: با وجود آقاي خامنه اي چرا اين قدر ترديد به خود راه مي دهيد؟»
آقاي هاشمي همچنين آيت الله اردبيلي را هم به عنوان شاهد مي گيرد و آقاي اردبيلي هم خاطره اي از طرف سيد احمد خميني ذکر مي کند؛ او مي گويد: « گويا يک وقتي که آقاي خامنه اي رئيس جمهور بودند به يک سفر خارجي رفته بودند که تصاوير آن هم از تلويزيون پخش مي شد، در اين حين حاج احمد آقا مي گويند: ايشان (آقاي خامنه اي) براي رياست جمهوري صلاحيت دارند. حضرت امام هم در پاسخ مي فرمايند: «براي رهبري هم صلاحيت دارند.»
اين نقل قول ها به همه ترديدها پايان داد. سرانجام در راي گيري نهايي در مجلس 80/9 درصد حاضران در مجلس که شامل 72 درصد کل اعضا بودند به رهبري آقاي خامنه اي رأي دادند و ايشان رهبر شدند.
جلسات فقهي
آيت الله خامنه اي در اين باره فرمودند که همه فقها منصوب به امام (ره) باشند. اين جلسات برگزار شد و افرادي مانند حضرات آيات خزعلي، محمدي گيلاني، مهدوي کني، امامي کاشاني، يزدي و... در اين جلسات حضور داشتند که بعدها اين مجموعه مباحث به صورت مقالات و جزواتي توسط آيت الله هاشمي شاهرودي و آيت الله محمد مؤمن جمع آوري شد.
آيت الله محمد مؤمن درباره وجهه علمي آيت الله خامنه اي مي گويد: « من با آيت الله خامنه اي ارتباط داشتم اما چون در مورد مسائل فقهي، علمي و اسلامي نبود در پي برگزاري اين جلسات فهميدم که ايشان از نظر علمي- اجتهادي بسيار توانمند هستند.»
همراهي رهبر
آيت الله گلپايگاني: «از خداوند متعال مسألت دارم که تأييدات خود را در منصب حساس رهبري جمهوري اسلامي مستدام بر شما بدارد.»
آيت الله اراکي: « انتخاب شايسته حضرتعالي مايه دلگرمي و اميدواري ملت قهرمان ايران است.»
آيت الله بهاءالديني: « از همان زمان، رهبري را در آقاي خامنه اي مي ديدم؛ چرا که ايشان ذخيره الهي براي بعد از امام (ره) بوده است. بايد او را در اهدافش ياري کنيم.»
آيت الله ميرزا هاشم آملي:« انتخاب شايسته شما از سوي مجلس خبرگان موجب اميد و آرامش شد؛ چرا که شما شخصيتي متفکر، عارف به اسلام و صاحب درايت و تدبير هستيد.»
آيت الله سيد کاظم حائري: « آنچه براي من خيلي مشخص بود، مسأله اخلاص ايشان است که ايشان جز خدا چيزي را در نظر ندارند. اخلاص ايشان خيلي روشن است براي من.»
آيت الله يوسف صانعي:« آيت الله خامنه اي، نه تنها مجتهد مسلم است بلکه فقيه جامع الشرايط و واجب التباع هم هست.»
آيت الله مهدوي کني:« اين الهامي بود از الهامات الهي و هدايتي از هدايت معنوي روح حضرت امام(ره).»
آيت الله هاشمي رفسنجاني:« تمام مناصبي که آيت الله خامنه اي قبول کردند با اصرار فراوان ديگران بوده و در قلب اين مرد، غير از اطاعت خداوند و خدمت و اداي فريضه الهي، چيز ديگري وجود ندارد.»
و اينها تنها گوشه هايي از تاييدات آيات عظام هستند.
منبع: نشريه همشهري قرآن (آيه) شماره2