آموزش شوهرداري
از قديم و نديم گفته اند که ازدواج شتري است که در خانه ي همه مي خوابد، پس خانم محترم اگر ازدواج کرده ايد که تاکنون فهميده ايد و اگر ازدواج نکرده ايد، در آينده خواهيد فهميد که زندگي در زير يک سقف فراز و نشيب هايي دارد که براي عبور خوشايند از آنها نياز به آموزش به چشم مي خورد و يکي از اين دستورالعمل ها، آموزش شوهرداري است با خواندن مطالب زير مي توانيد محيطي شاد و صميمي در زندگي تان فراهم کنيد از تنش هاي بي مورد بپرهيزيد.
1-گاهي براي شوهرت مادري کن
انسان در مواقع گرفتاري و بيماري احتياج به پرستار و غمخوار دارد.دلش مي خواهد کسي با وي همدردي کند و با دلداري و تقويت روحي، اعصابش را آرامش ببخشد.
مردها همان کودکان سابق هستند که بزرگ شده اند، هنوز هم احتياج به نوازش و محبت هاي مادرانه دارند، مرد وقتي با زني پيمان زناشويي بست انتظار دارد که در مواقع گرفتاري و بيماري درست مانند يک مادر مهربان از وي پرستاري و دلجويي کند. در هنگام ناخوشي و بيماري همسرت ، نوازش و دلسوزي هاي تو دردهايش را تسکين مي دهد و در بهبودش کمک مي کند. اين کار موجب مي شود که او به زندگي دلگرم شود. نسبت به تو علاقه ي بيشتري پيدا کند و اگر مريض شدي همين عمل را نسبت به تو انجام دهد.
2- راز نگهدار باش
معمولاً خانم ها ميل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاع شوند. مي خواهند از وضع کسب، مقدار درآمد و موجودي، اسرار کسب و کار و تصميمات آينده اش باخبر شوند و بطور خلاصه از شوهرشان انتظار دارند که تمام اسرارش را در اختيار آنها بگذارد و چيزي را پنهان نکند.
برعکس بيشتر مردها هم حاضر نيستند تمام اسرارشان را در اختيار همسرشان قراردهند و همين موضوع گاهي سبب دلخوري و حتي بدبيني مي شود.
خانم شکايت مي کند که شوهرم به من اعتماد ندارد. اسرارش را از من مخفي مي کند و با من يکرنگ و صريح نيست.
البته مردها هم بي ميل نيستند که اسرار و رموز زندگي شان را در اختيار همسرشان قرار دهند. ليکن عذرشان اين است که زن ها راز نگهدار نيست. اگر زن ميل داشته باشد که شوهرش کاملاً با او يکرنگ بوده و چيزي را از او مخفي نکند. بايد به قدري راز نگهدار و با احتياط باشد که بدون اجازه ي شوهرش براي هيچ کس و در هيچ حال چيزي را نقل نکند، حتي براي خويشان و دوستان صميمي خودش، در راز نگهداري اين مقدار کافي نيست که اسرار همسرتان را به ديگري بگوييد و سفارش کنيد به کسي نگويد، زيرا او هم بطور حتم دوستاني دارد و ممکن است اسرار شما را در اختيار آنها قرار دهد و سفارش کند به کسي نگويند. بنابراين شخص عاقل اسرارش را به احدي نمي گويد.
3- مديريت او را بپذير
هر مؤسسه، اداره، کارخانه،کارگاه و بالأخره هر تشکيلات اجتماعي احتياج به يک مدير مسؤول دارد. گرچه بايد بين افراد آن مؤسسه تعاون و همکاري وجود داشته باشد. ولي به هر حال بدون مدير،آن مؤسسه به خوبي اداره نخواهد شد. اداره ي يک منزل يقيناً از اداره ي هر مؤسسه يي دشوارتر و با ارزش تر است و احتياج بيشتري به مدير و مديريت دارد. در اين جهت ترديدي نيست که بايد در بين اعضاي يک خانواده تفاهم کامل، تعاون و همکاري وجود داشته باشد، ولي وجود يک سرپرست عاقل و با تدبير هم ضرورت دارد. هر خانه يي که يک مدير با تدبير نداشته باشد، بطور حتم اوضاع منظم و رضايت بخشي نخواهد داشت. سرپرستي خانه يا بايد به عهده ي مرد باشد و زن از او اطاعت کند، يا به عهده ي زن باشد و مرد فرمانبرداري کند، که بنابر دلايل بسيار منطقي و محکم خداوند حکيم اين مسؤوليت بزرگ را بر دوش مرد نهاده است. بنابراين صلاح اعضاي خانواده در اين است که مرد را به عنوان بزرگ و سرپرست خانواده بشناسند و با نظر و صلاحديد او دست به هر کاري بزنند. اين موضوع به آن معنا نيست که مقام زن کوچک شمرده شود، بلکه حفظ نظم و انضباط منزل چنين اقتضايي دارد. اگر خانم ها احساسات خام و تعصب هاي بي جا را کنار بگذارند، وجدان خودشان نيز به اين موضوع صحه مي گذارد. البته اين مطلب را هم نبايد از نظر دور داشت که گرفتاري هاي زندگي و مشاغل روزانه ي مرد، غالباً اجازه نمي دهد که در تمام امور خانواده دخالت کند و در واقع مي توان گفت که قسمت عمده ي کارها عملاً در اختيار کدبانوي خانه است و اکثريت قريب به اتفاق کارها بر طبق ميل و اراده ي او انجام مي گيرد، ولي به هر حال حق حاکميت و سرپرستي مرد بايد محترم شمرده شود. اگر مرد در جايي اظهار عقيده و دخالت کرد ولو در امور جزيي خانه داري، نبايد در مقابل پيشنهادش استقامت به خرج داد و حق حاکميت او را مورد انکار قرار داد. با اين کار به شخصيت مرد لطمه وارد شده، از زندگي دلسرد و به همسرش کم علاقه مي شود و چون شخصيتي جريحه دار شده، ممکن است درصدد تلافي و انتقام برآيد و حتي در مقابل خواسته هاي بجا و معقول همسرش سرسختي نشان دهد.
خانم گرامي!
شوهرت را به عنوان بزرگ و سرپرست خانواده بپذير، با نظر و مشورت وي کارها را انجام بده . از دستوراتش تخلف نکن. اگر در کاري دخالت کرد در مقابلش سرسختي نشان نده. ولو اينکه از اموري باشد که تو بهتر ازآن اطلاع داري، شوهرت را عملاً يک فرد مسلوب الاختيار قرار نده و بگذار گاهي در کارها دخالت کند. موضوع رياست او را عملاً به فرزندانت نشان بده. به آنها تذکر بده در کارها از پدرشان اجازه بگيرند و از فرمانش تخلف نکنند. بايد از کودکي آنها را به اين رفتار عادت بدهي تا حرف شنو، فرمانبردار و با ادب بار بيايند و احترام تو و شوهرت محفوظ بماند.
4- در سختي ها سازگار باش!
چرخ روزگار بر طبق دلخواه نمي چرخد و زندگي هزاران نشيب و فراز دارد. ممکن است انسان به بيماري سختي مبتلا شود، ممکن است بيکار و خانه نشين شود، ممکن است مال و ثروتش را از دست داده و تهيدست شود، و صدها مورد از اين حوادث که براي همه کس امکان دارد که به وقوع بپيوندد. زن و شوهري که دست بيعت به هم داده و پيمان زناشويي امضا مي کنند، بايد در همه حال يار و غمخوار همديگر باشند،آنها بايد در خوشي و ناخوشي بيماري و سلامتي و وسعت و تنگدستي دست يکديگر را رها نکنند.
منبع: هفت روز زندگي شماره(90)
1-گاهي براي شوهرت مادري کن
انسان در مواقع گرفتاري و بيماري احتياج به پرستار و غمخوار دارد.دلش مي خواهد کسي با وي همدردي کند و با دلداري و تقويت روحي، اعصابش را آرامش ببخشد.
مردها همان کودکان سابق هستند که بزرگ شده اند، هنوز هم احتياج به نوازش و محبت هاي مادرانه دارند، مرد وقتي با زني پيمان زناشويي بست انتظار دارد که در مواقع گرفتاري و بيماري درست مانند يک مادر مهربان از وي پرستاري و دلجويي کند. در هنگام ناخوشي و بيماري همسرت ، نوازش و دلسوزي هاي تو دردهايش را تسکين مي دهد و در بهبودش کمک مي کند. اين کار موجب مي شود که او به زندگي دلگرم شود. نسبت به تو علاقه ي بيشتري پيدا کند و اگر مريض شدي همين عمل را نسبت به تو انجام دهد.
2- راز نگهدار باش
معمولاً خانم ها ميل دارند از اسرار و رموز شوهرشان با اطلاع شوند. مي خواهند از وضع کسب، مقدار درآمد و موجودي، اسرار کسب و کار و تصميمات آينده اش باخبر شوند و بطور خلاصه از شوهرشان انتظار دارند که تمام اسرارش را در اختيار آنها بگذارد و چيزي را پنهان نکند.
برعکس بيشتر مردها هم حاضر نيستند تمام اسرارشان را در اختيار همسرشان قراردهند و همين موضوع گاهي سبب دلخوري و حتي بدبيني مي شود.
خانم شکايت مي کند که شوهرم به من اعتماد ندارد. اسرارش را از من مخفي مي کند و با من يکرنگ و صريح نيست.
البته مردها هم بي ميل نيستند که اسرار و رموز زندگي شان را در اختيار همسرشان قرار دهند. ليکن عذرشان اين است که زن ها راز نگهدار نيست. اگر زن ميل داشته باشد که شوهرش کاملاً با او يکرنگ بوده و چيزي را از او مخفي نکند. بايد به قدري راز نگهدار و با احتياط باشد که بدون اجازه ي شوهرش براي هيچ کس و در هيچ حال چيزي را نقل نکند، حتي براي خويشان و دوستان صميمي خودش، در راز نگهداري اين مقدار کافي نيست که اسرار همسرتان را به ديگري بگوييد و سفارش کنيد به کسي نگويد، زيرا او هم بطور حتم دوستاني دارد و ممکن است اسرار شما را در اختيار آنها قرار دهد و سفارش کند به کسي نگويند. بنابراين شخص عاقل اسرارش را به احدي نمي گويد.
3- مديريت او را بپذير
هر مؤسسه، اداره، کارخانه،کارگاه و بالأخره هر تشکيلات اجتماعي احتياج به يک مدير مسؤول دارد. گرچه بايد بين افراد آن مؤسسه تعاون و همکاري وجود داشته باشد. ولي به هر حال بدون مدير،آن مؤسسه به خوبي اداره نخواهد شد. اداره ي يک منزل يقيناً از اداره ي هر مؤسسه يي دشوارتر و با ارزش تر است و احتياج بيشتري به مدير و مديريت دارد. در اين جهت ترديدي نيست که بايد در بين اعضاي يک خانواده تفاهم کامل، تعاون و همکاري وجود داشته باشد، ولي وجود يک سرپرست عاقل و با تدبير هم ضرورت دارد. هر خانه يي که يک مدير با تدبير نداشته باشد، بطور حتم اوضاع منظم و رضايت بخشي نخواهد داشت. سرپرستي خانه يا بايد به عهده ي مرد باشد و زن از او اطاعت کند، يا به عهده ي زن باشد و مرد فرمانبرداري کند، که بنابر دلايل بسيار منطقي و محکم خداوند حکيم اين مسؤوليت بزرگ را بر دوش مرد نهاده است. بنابراين صلاح اعضاي خانواده در اين است که مرد را به عنوان بزرگ و سرپرست خانواده بشناسند و با نظر و صلاحديد او دست به هر کاري بزنند. اين موضوع به آن معنا نيست که مقام زن کوچک شمرده شود، بلکه حفظ نظم و انضباط منزل چنين اقتضايي دارد. اگر خانم ها احساسات خام و تعصب هاي بي جا را کنار بگذارند، وجدان خودشان نيز به اين موضوع صحه مي گذارد. البته اين مطلب را هم نبايد از نظر دور داشت که گرفتاري هاي زندگي و مشاغل روزانه ي مرد، غالباً اجازه نمي دهد که در تمام امور خانواده دخالت کند و در واقع مي توان گفت که قسمت عمده ي کارها عملاً در اختيار کدبانوي خانه است و اکثريت قريب به اتفاق کارها بر طبق ميل و اراده ي او انجام مي گيرد، ولي به هر حال حق حاکميت و سرپرستي مرد بايد محترم شمرده شود. اگر مرد در جايي اظهار عقيده و دخالت کرد ولو در امور جزيي خانه داري، نبايد در مقابل پيشنهادش استقامت به خرج داد و حق حاکميت او را مورد انکار قرار داد. با اين کار به شخصيت مرد لطمه وارد شده، از زندگي دلسرد و به همسرش کم علاقه مي شود و چون شخصيتي جريحه دار شده، ممکن است درصدد تلافي و انتقام برآيد و حتي در مقابل خواسته هاي بجا و معقول همسرش سرسختي نشان دهد.
خانم گرامي!
شوهرت را به عنوان بزرگ و سرپرست خانواده بپذير، با نظر و مشورت وي کارها را انجام بده . از دستوراتش تخلف نکن. اگر در کاري دخالت کرد در مقابلش سرسختي نشان نده. ولو اينکه از اموري باشد که تو بهتر ازآن اطلاع داري، شوهرت را عملاً يک فرد مسلوب الاختيار قرار نده و بگذار گاهي در کارها دخالت کند. موضوع رياست او را عملاً به فرزندانت نشان بده. به آنها تذکر بده در کارها از پدرشان اجازه بگيرند و از فرمانش تخلف نکنند. بايد از کودکي آنها را به اين رفتار عادت بدهي تا حرف شنو، فرمانبردار و با ادب بار بيايند و احترام تو و شوهرت محفوظ بماند.
4- در سختي ها سازگار باش!
چرخ روزگار بر طبق دلخواه نمي چرخد و زندگي هزاران نشيب و فراز دارد. ممکن است انسان به بيماري سختي مبتلا شود، ممکن است بيکار و خانه نشين شود، ممکن است مال و ثروتش را از دست داده و تهيدست شود، و صدها مورد از اين حوادث که براي همه کس امکان دارد که به وقوع بپيوندد. زن و شوهري که دست بيعت به هم داده و پيمان زناشويي امضا مي کنند، بايد در همه حال يار و غمخوار همديگر باشند،آنها بايد در خوشي و ناخوشي بيماري و سلامتي و وسعت و تنگدستي دست يکديگر را رها نکنند.
خانم محترم!
منبع: هفت روز زندگي شماره(90)