در دامن بيگانه(3)

گرچه از چند ماه پيش از روز اعلام تأسيس جمهوري کردستان، منطقه توسط حزب دموکرات به رياست قاضي محمد اداره مي شد اما با دريافت سلاح ها و آموزش افراد و اعضاي حزب دموکرات به وسيله افسران روسي، قاضي محمد موقع را جهت اعلام تأسيس جمهوري کردستان مناسب ديد و در 22ژانويه 1946/ دوم بهمن 1324 در گردهمايي بزرگي در شهر مهاباد تشکيل جمهوري خودمختار کردستان را اعلام داشت. وي در ميان هلهله و شادي جمعيت از مردم کرد که رهبري را
يکشنبه، 27 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
در دامن بيگانه(3)

در دامن بيگانه(3)
در دامن بيگانه(3)


 






 

اعلام تأسيس جمهوري کردستان
 

گرچه از چند ماه پيش از روز اعلام تأسيس جمهوري کردستان، منطقه توسط حزب دموکرات به رياست قاضي محمد اداره مي شد اما با دريافت سلاح ها و آموزش افراد و اعضاي حزب دموکرات به وسيله افسران روسي، قاضي محمد موقع را جهت اعلام تأسيس جمهوري کردستان مناسب ديد و در 22ژانويه 1946/ دوم بهمن 1324 در گردهمايي بزرگي در شهر مهاباد تشکيل جمهوري خودمختار کردستان را اعلام داشت. وي در ميان هلهله و شادي جمعيت از مردم کرد که رهبري را به دست او داده بودند قدرداني نمود و تشکر ويژه اي از کمک هاي مادي و معنوي روس ها ابزار داشت. سپس عباي بلند خود را در آورد و لباس نظامي روسي را بر تن کرد. اما به خاطر حفظ زعامت و رهبري مذهبي همچنان عمامه سفيد خود را بر سر نگه داشت و کلاه نظامي نگذاشت، لباس نظامي روسي به عنوان لباس نظامي منطقه تعيين گرديد و بيشتر سران و مسئولان، آن را پوشيدند. غني بلوريان که در مراسم تأسيس جمهوري کردستان حضور داشت در خاطراتش مي گويد:
روز دوم بهمن 1325 مهاباد هواي مطبوع و زيبايي داشت. مردم زيادي در ميدان چهار چراغ تجمع کرده بودند، پيشمرگان مسلح مرکز ميدان چهار چراغ را محاصره کرده بودند، يک فيلمبردار روس مشغول فيلمبرداري بود... قبل از اينکه قاضي محمد به پشت تريبون برود به اعضاي کميته مرکزي اعلام کرد: برويد قرآن، نقشه کردستان بزرگ و پرچم کردستان را بياوريد... قاضي محمد روپوش قرآن و پرچم و نقشه کردستان را کنار زد و مراسم رسمي سوگند را به جاي آورد و فرمود: «من به خدا، به کلام عظيم خدا، به ميهن، به شرافت ملت کرد، به پرچم مقدس کردستان قسم ياد مي کنم که تا آخرين نفس زندگي ام و تا آخرين قطره خونم با جان و مال در راه حفظ استقلال و برافراشتن پرچم کردستان تلاش کنم و نسبت به جمهوري کردستان و اتحاد کرد و آذربايجان، مطيع و وفادار باشم.» سپس... پرچم سه رنگ کردستان [ رنگ قرمز بالا، سفيد وسط و سبز در پايين] بر سر در و پنجره خانه ها و مغازه ها و پشت بام هاي شهر به اهتزاز در آمده بود... پيشوا قاضي محمد در سخنانش از ارتش سرخ شوروي تشکر کرد که شرايط را براي کردها مساعد نمودند تا بتوانند اساسي را براي آينده خود پي ريزي نمايند.... (1)
ترکيب دولت جمهوري کردستان عبارت بود از: قاضي محمد، رئيس جمهور، 46ساله، حاجي بابا شيخ، نخست وزير، 65 ساله. محمد حسين سيف قاضي، معاون رئيس جمهور و وزير جنگ، 43ساله، پسرعموي قاضي محمد.دمناف کريمي، وزير فرهنگ، 25 ساله. محمد امين معيني، وزير داخله (کشور). سيد محمد ايوبيان، وزير بهداري، 30 ساله. عبدالرحمن ايلخاني زاده، وزير امور خارجه، 35 ساله. اسماعيل آقا ايلخاني زاده، وزير راه، 35 ساله. احمد الهي، وزير اقتصاد، 40 ساله. خليل خسروي، وزير کار. کريم احمدين، وزير پست و تلگراف و تلفن، 40ساله. مصطفي داوودي، وزير تجارت، 55 ساله. ملاحسين مجدي، وزير دادگستري. محمود ولي زاده وزير کشاورزي، 23 ساله. صديق حيدري، وزير تبليغات.(2)
حقوق ماهانه قاضي محمد از سوي حکومت، 700تومان معادل 175 دلار و حقوق ماهانه وزراء 280 تومان معادل 65 دلار تعيين گرديد. از کردستان بزرگ و خارج از مرزها هيچ نماينده اي در کابينه وجود نداشت. (3) با وجود اين اهداف اصلي جمهوري خود خوانده کردستان، فراهم کردن زمينه ايجاد کردستان بزرگ بود. پيمان موسوم به «سه مرز» بر همين مبنا امضا شده بود. همچنين در سرود ملي حکومت جدي نيز آشکارا شعار تشکيل کردستان بزرگ ديده مي شود و آلات و ابزار موزيک نظامي براي ترتيب رژه توسط روس ها به مهاباد ارسال گرديد. با کمک همين آلات، سرود ملي حکومت نواخته شد. عبدالرحمن شرفکندي موسوم به «هه ژار»، اشعار سرود را آماده کرده بود. در ابتداي سرود، تعريف و توصيف و احترام فراواني براي مام ميهن، پرچم کردستان و پيشوا قاضي محمد وجود داشت اما در دو بيت بعدي جاه طلبي و توسعه طلبي حکومت و نگاه به تشکيل کردستان بزرگ به خوبي ديده مي شد. اين دو بيت چنين بود:
نه فتم ثه وي ژيانه
له سرت و کرمانشانه
بابا گور گور زاني
له موسيلش داهه مانه
يعني: نفت را که مايه حيات است مي خواهم که در سرت (منطقه اي در ترکيه) و کرمانشاه يافت مي شود. باباگورگور خبر داد که در موصل هم آن را داريم! (4)
حکومت جمهوري خود خوانده کردستان براي کمک به ايجاد کردستان بزرگ اقدام به ارسال سلاح و جنگ افزار به کردهاي عراق مي نمود. دکتر نصرت جهانشاهلو معاون سيد جعفر پيشه وري رئيس حکومت فرقه دموکرات آذربايجان، در خاطرات خود بيان مي دارد که بيشتر جنگ افزارهاي دريافتي حکومت قاضي محمد از روس ها توسط دلالان به کردهاي عراق فروخته مي شد. (5) بعيد نيست که ارسال سلاح به کردهاي عراق و احتمالاً کردهاي ترکيه با دستور روس ها صورت مي گرفت.
اندکي بعد از اعلام تشکيل جمهوري کردستان، مقامات بلند پايه روس در تبريز از قاضي محمد و جمعي از اعضاي کابينه اش خواستند به تبريز بروند. در تبريز آنها از طرف ميرزا ابراهيموف وزير فرهنگ آذربايجان (شوروي) و ژنرال قلي اوف که هر دو از باکو آمده بودند به دليل ايجاد و اعلام حکومت مستقل مورد مؤاخذه قرار گرفتند؛ سخنگوي هيئت کرد در پاسخ به اين سؤال که چه کسي به آنها اجازه اين کار را داده است گفت:
اعلام جمهوري خواست مردم کرد بود نه خواست شخصي ما؛آيا بايد در مقابل درخواست مردم مي ايستاديم؟ اگر مي گوييد کردها ملت ضعيف و محتاجي هستند که بايد حتماً به يک قدرت خارجي متکي باشند چرا ما نبايد بار ديگر به قدرت مرکزي ايران متکي گرديم؟
روس ها از هيئت کرد خواستند 24 ساعت صبر و تحمل کنند تا دستور مقتضي از باکو ارسال گردد. پاسخ باکو چنين بود: کردها مي توانند حکومت مستقل داشته باشند. (6)
در مورد محدوده جمهوري کردستان، قاضي محمد در تاريخ 1325/4/30طي مصاحبه با خبرنگار روزنامه رهبر ارگان حزب توده گفت: «نهضت ما شهرهاي باکو، شاهپور،خوي، رضاييه (اروميه)، اشنويه، سلدوز (نقده)، سقز و سردشت را با حدود 700 هزار نفر در بر مي گيرد.»
خبرنگار پرسيد: خبرنگار فرانسوي از قول شما مخابره نموده که گفته ايد «هر وقت بخواهيم کرمانشاه را نيز به دست خواهيم آورد» آيا اين خبر صحت دارد؟ قاضي محمد پاسخ داد: «مقصود من از بيان اين جمله تسلط غاصبانه و امپراليستي بر کرمانشاه نبوده بلکه هدف اصلي من آزاد کردن بخش ديگري از سرزمين ايران است.» (7)
غني بلوريان در مورد محدوده جغرافيايي که نيروهاي قاضي محمد به عنوان جمهوري کردستان در دست داشتند و وضع فرهنگي و اجتماعي آن مي گويد:
مهاباد و اطرافيانش تا نزديکي شهر سردشت- خود سردشت تحت اشغال انگليسي ها بود- بوکان تا نزديکي سقز، شهر نقده و اطراف آن، اشنويه و اطرافش و مناطق کردنشين سلمان [سلماس] تا نزديکي منطقه عشيره جلالي ها محدوده جمهوري کردستان بود. اين جمهوري استان هاي ايلام، کرمانشاه و شهر سنندج را در بر نمي گرفت. اين بخش ها تحت سلطه انگليس بودند و مثل سابق در حوزه قدرت حکومت ايران باقي مانده بودند... مهاباد حدود 20 هزار نفر سکنه داشت. براي اين تعداد تنها يک مدرسه متوسط و يک مدرسه آمادگي و تنها يک مدرسه دخترانه وجود داشت که آن هم تا کلاس ششم ابتدايي بود. شهر مهاباد بيش از انگشتان دو دست ديپلمه نداشت. هيچ کدام از معلمان مدرسه بيش از ديپلم سواد نداشتند و اکثر آنها نيز از آذربايجان (ايران) آمده بودند... آگاهي سياسي در کردستان خيلي پايين بود. تجربه تشکيلاتي و سازماني وجود نداشت و حتي تجربه مديريتي در امور اداري نيز خيلي ضعيف بود... در روستاها مدرسه وجود نداشت. بيشتر مناطق کردستان منطقه دامداري بود که آن هم به شيوه اي بسيار عقب افتاده اداره مي شد... آنچه را رهبران کرد در جمهوري کردستان انجام دادند از شخصيت خودشان و بخشي در اثر راهنمايي روس ها بود. اگر تأکيد روس ها نبود عمر جمهوري کردستان خيلي کمتر مي بود. (8)
بعد از بازگشت هيئت کرد به مهاباد، قاضي محمد و وزير جنگش سيف قاضي تلاش زيادي را براي ايجاد ارتش نوين کردستان آغاز کردند. آنها ابتدا توانستند ارتش را با 70 افسر و 1200 سرباز (پيشمرگ) سامان دهند. سروان صلاح الدين کاظموف افسر روس در امر آموزش ارتش همکاري گسترده اي با حکومت داشت که در آن ارتش به درجه سرهنگي رسيد. تعليمات شامل چگونگي استفاده از تفنگ، مسلسل، نارنجک و رانندگي با کاميون و خودروي جيپ بود. شصت نفر از جوانان مستعد کرد با توجه به قول باقروف در ديدار با هيئت کرد، به دانشکده افسري باکو اعزام شدند تا دوره افسري را طي کنند. هنوز دوره آموزشي آنان تمام نشده بود که عمر حکومت قاضي محمد به پايان رسيد و آنان بعد از شکست جمهوري کردستان توانستند به مهاباد بازگردند که در ادامه توضيح داده خواهد شد.
روزنامه کردستان، نام چهار ژنرال ارتش کردستان را چنين گزارش کرده است: «محمد حسين سيف قاضي وزير جنگ، امرخان شکاک با هفتصد سوار مسلح، محمد رشيدخان بانه با دويست مرد مسلح و ملا مصطفي بارزاني با 1200مرد مسلح». (9) البته جمع زيادي از افراد ايلات و عشاير کرد نيز در نيروهاي نظامي حکومت سازماندهي شدند که مجموع اين افراد و نظاميان حکومت به 12750 نفر بالغ مي شدند. (10) سرلشکر حسن ارفع نيز تعداد افراد مسلح حکومت کردستان را بين 12تا16 هزار نفر برآورده کرده است. (11)
از ديگر کمک هاي مهم روس ها به حکومت قاضي محمد، ارسال فرستنده راديويي بود. اين راديو روز سه شنبه20 ارديبهشت 1325 با نصب پنج دستگاه بلندگو در چند نقطه شهر مهاباد راه اندازي شد. در روز 6ارديبهشت همان سال نيز راديوي فرقه دموکرات آذربايجان توسط روس ها در شهر تبريز راه اندازي شده بود. (12) در شهر مهاباد به مناسبت آغاز به کار راديو مراسم جشن برگزار گرديد. در ساعت 4 بعد از ظهر، محمد طاهازاده معاون حزب دموکرات کردستان جلسه را افتتاح کرد و از ترقي و پيشرفت اتحاد جماهير شوروي تعريف و تمجيد نمود. سپس برخي از بلندپايگان حزب از جمله قاضي محمد به ايراد سخناني پرداختند و مراتب سپاسگذاري خود را نسبت به کشور شوروي که ايستگاه راديو و يک ماشين سينماي سيار به نام انجمن روابط فرهنگي به کردستان اهدا کرده بيان داشتند. بعد از پايان سخنراني ها، محمد طاهازاده دستگاه هاي راديو را از سرگرد علي اوف تحويل گرفت و بار ديگر از کشور شوروي و نيز از تلاش هاي وي که وسايل و تجهيزات راديو را به مهاباد آورده بود بسيار تشکر کرد. (13) حکومت کردستان با استفاده از راديوي اهدايي روس ها، هر روز از ساعت 16 تا 22 شب به پخش برنامه مي پرداخت. البته اين فرستنده قدرت لازم را براي رساندن صداي کردها به آن سوي مرز و ميان کردهاي عراق و ترکيه نداشت. در برنامه هاي اين راديو به شکلي مبالغه آميز از استالين تمجيد مي شد و ارتش سرخ مورد ستايش فراوان قرار مي گرفت. (14) به يقين انتقال، نصب و راه اندازي فرستنده مذکور به دست متخصصان روسي صورت گرفت و فعاليت آن ادامه يافت.
بخش زنان حزب دموکرات را همسر قاضي محمد اداره مي کرد و بخش جوانان حزب را علي خسروي. براي اعضاي حزب، کارت عضويت صادر مي گشت.

پي نوشت ها :
 

1. غني بلوريان، همان، ص 81-78.
2. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 125-124. سرهنگ زيبايي، همان، ص343.
3. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 126.
4. همان، ص 134.
5. نصرت الله جهانشاهلو، ما و بيگانگان، برلن، مرد امروز، 1367، بخش اول، ص 285.
6. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 138.
7. کردستان، 1325/4/30.
8. غني بلوريان، همان، ص 78-76.
9. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 142-140.
10. همان، ص 167، تفکيک نيروهاي ايلات و عشاير کرد در صفحات 168-160 کتاب جمهوري 1964 کردستان بيان شده است.
11- حسن ارفع، همان، ص 82.
12- خاطرات آيت الله مجتهدي، به کوشش رسول جعفريان، تهران، مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1381، ص 244.
13. انوشيروان مصطفي امين، حکومت کردستان و کرد در بازي سياسي شوروي، ترجمه اسماعيل بختياري، سليمانيه (کردستان عراق)، نشر ژين 2005، ص 176.
14. ويليام ايگلتون جونير، همان، ص 187.
 

منبع:کتاب 15 خرداد 24 - 25



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط