ريشه هايي از تفکر نيوتوني
نوشته شده توسط:فرشيد نوروزلو
بازنويسي:هيئت تحريريه نشريه لذت فيزيک
بازنويسي:هيئت تحريريه نشريه لذت فيزيک
اسحاق نيوتون در کتاب اصول خود عنوان مي دارد که بزرگترين عامل موفقيت او اين بوده که او برروي شانه غول ها ايستاده است.هر کس کتب او را مطالعه کند.بي ترديد از آگاهي وسيع او نسبت به آراء انديشمندان و فيلسوفان قبل از خود تعجب خواهد کرد و او خود نيز به وضوح به اين موضوع اذعان دارد.نه تنها نيوتون بلکه تمامي انديشمندان آن دوره در تکاپو براي درک عالم، خود را از مطالعه آراء گذشتگان بي نياز نديده و در اين مورد از مطالعه هيچ اثر و نوشته اي فروگذار نکرده اند.
در اثبات اين مدعاها مي توان به انبوه کتبي که درآن زمان از عربي و فارسي به لاتين، انگليسي، فرانسه، اسپانيائي، آلماني و غيره ترجمه شده اند، اشاره کرد که اين نشان دهنده تلاش دانشمندان غرب جهت آگاهي از دانش بشري است.جالب است بدانيد که بسياري از اين کتب هنوز به فارسي ترجمه نگرديده و علاقه مندان مجبورند به متون ترجمه شده به زبان هاي غربي مراجعه کنند!مثلا بسياري از کتاب هاي ابن سينا، هنوز ترجمه و تصحيح نشده اند، اين در حالي است که تا همين صدسال پيش کتاب شفاء جزء کتاب هاي درسي دانشجويان پزشکي در غرب بوده است.لذا جا دارد تا محققين علاقه مند و موسسات ذي ربط اهتمام بيشتري به استخراج اين کتب، ترجمه و تصحيح آنها به خرج بدهند تا خواندن آنها براي انديشمندان ايراني نيز الهام بخش بوده و درک ريشه ها و پايه هاي فکري انسان امروزي موجب استحکام زيرساخت هاي فکري آنها گردد.چرا که آنکه نداند چرا اين گونه مي انديشد، هرگز به گونه اي ديگر هم نخواهد انديشيد و تا ابد وامدار شيوه انديشيدن ديگران خواهد ماند.
آقاي فرشيد نوروزلو (پژوهشگر تاريخ علوم )پژوهش بسيار جالبي درمورد ردپايي از قوانين نيوتون در آراء انديشمندان شرقي مسلمانان داشتند که خواندن آن براي شما هم جالب خواهد بود.ابتدا قوانين نيوتون را مروري مي کنيم:
حال به متوني از ابن سينا توجه کنيد:شيخ الرئيس ابوعلي سينا (1)(370-428 ه يا 980-1037 م )در شرح الاشارات و التنبيهات (2)مي گويند:مي داني که هر جسم به خودي خود بدون تأثير خارجي مکان معين از نيروي و شکل معين برخوردار است و پذيرش اين خصوصيات درطبيعت آن وجود دارد.ابن سينا در مقاله چهارم از طبيعيات کتاب شفا(3)مي نويسد:
...تمايل به ماندن خصوصيت ذاتي جسم نيست، بلکه ناشي ازحالتي در آن است که بقا بر وضعيت فعلي را اقتضا مي کند..
بنابر قانون اول نيوتن اگر بر جسمي نيرو وارد نشود، جسم يا ساکن مي ماند و يا حرکت يکنواحت بر خط راست خواهد خواهد داشت.نتيجه آشکارقانون اول اين است که اگر بر جسم نيرو وارد شود جسم ساکن نمي ماند و حرکت يکنواخت بر خط راست نيز خواهد داشت، در اين صورت وارد کردن نيرو بر جسم، به آن شتاب مي دهد.قانون دوم نيوتن در واقع رابطه شتاب با نيرويي که بر آن وارد مي شود را بيان مي کند.شتاب جسمي به جرمm که نيرويF بر آن وارد مي شود هم جهت و متناسب با نيروي وارد بر آن است و با جرم جسم نسبت عکس دارد.اين بيان را مي توان بصورت زير نوشت:
a=f/m
F برآيند نيروهايي است که به علت اثر اجسام ديگر روي جسم مورد نظر وارد مي شود.a شتاب آن وm جرم جسم است.
شش قرن پيش از نيوتن، هبه ا...بن ملکاي بغدادي مي گويد:
هر حرکتي در زمان واقع است.و شدت بيشتر نيرو باعث سرعت بيشتر در زمان کمتر مي شود.يعني هرچه نيروي وارد بر جسم شديدتر باشد سرعت آن بيشتر و زمان انتقال آن کوتاهتر مي شود.بنابراين، اگر نيروي وارد بر جسم را حدي نباشد؛ سرعت آن را نيز حدي نيست و در نتيجه، وقوع چنين حرکتي را در غير زمان دانستن، قوت بيشتري مي يابد.در اين مورد نفي زمان در سرعت به معناي نهايت آن است.
اين قانون به قانون کنش و واکنش هم معروف است.
يعني که هرگاه جسمي به جسمي ديگر نيرووارد کند جسم دوم نيز نيرويي به همان بزرگي ولي در خلاف جهت بر جسم اول وارد مي کند.
و ابوالبرکات هبه ا...بن ملکاي بغدادي مي گويد:
هنگامي که يک حلقه ميان دو قوه جاذبه قرار دارد.توسط آنها جذب مي شود.هر يک از اين دو نيروي جاذبه نسبت به ديگري مقاومت نشان مي دهد.اما هنگامي که يکي از اين دو بر ديگري غلبه پيدا کند و حلقه را به سوي خود بکشيد؛ در واقع اين طور نيست که ديگري نيروي خود را از دست بدهد، بلکه هنوز نيروي خود را حفظ کرده است.چرا که اگر اين نيرو نبود، قوه غالب نياز به نيروي زياد براي جذب حلقه نداشت.
همچنين فخرالدين رازي(4)(1210 م)مي گويد:
در حالتي که يک حلقه توسط دو قوه جذب شود و به خاطر تساوي دو قوه ميان آنها توقف کند، بي شک هر يک از دو قوه داراي نيرويي است که از تأثير قوه ديگر در کشيدن حلقه مانع مي شود....و نيز شکي نيست که اگر نيروي معارضي وجود نداشت هر يک از آن دوقوه، حلقه را به سوي خود مي کشيد.به اين ترتيب ثابت مي شود در هر يک از آن دو خصوصيتي است که اگر مانعي وجود نداشته باشد؛ موجب دفع شي ء به مسيري خاص مي شود..
در اثبات اين مدعاها مي توان به انبوه کتبي که درآن زمان از عربي و فارسي به لاتين، انگليسي، فرانسه، اسپانيائي، آلماني و غيره ترجمه شده اند، اشاره کرد که اين نشان دهنده تلاش دانشمندان غرب جهت آگاهي از دانش بشري است.جالب است بدانيد که بسياري از اين کتب هنوز به فارسي ترجمه نگرديده و علاقه مندان مجبورند به متون ترجمه شده به زبان هاي غربي مراجعه کنند!مثلا بسياري از کتاب هاي ابن سينا، هنوز ترجمه و تصحيح نشده اند، اين در حالي است که تا همين صدسال پيش کتاب شفاء جزء کتاب هاي درسي دانشجويان پزشکي در غرب بوده است.لذا جا دارد تا محققين علاقه مند و موسسات ذي ربط اهتمام بيشتري به استخراج اين کتب، ترجمه و تصحيح آنها به خرج بدهند تا خواندن آنها براي انديشمندان ايراني نيز الهام بخش بوده و درک ريشه ها و پايه هاي فکري انسان امروزي موجب استحکام زيرساخت هاي فکري آنها گردد.چرا که آنکه نداند چرا اين گونه مي انديشد، هرگز به گونه اي ديگر هم نخواهد انديشيد و تا ابد وامدار شيوه انديشيدن ديگران خواهد ماند.
آقاي فرشيد نوروزلو (پژوهشگر تاريخ علوم )پژوهش بسيار جالبي درمورد ردپايي از قوانين نيوتون در آراء انديشمندان شرقي مسلمانان داشتند که خواندن آن براي شما هم جالب خواهد بود.ابتدا قوانين نيوتون را مروري مي کنيم:
قانون اول نيوتون (قانون لختي):
حال به متوني از ابن سينا توجه کنيد:شيخ الرئيس ابوعلي سينا (1)(370-428 ه يا 980-1037 م )در شرح الاشارات و التنبيهات (2)مي گويند:مي داني که هر جسم به خودي خود بدون تأثير خارجي مکان معين از نيروي و شکل معين برخوردار است و پذيرش اين خصوصيات درطبيعت آن وجود دارد.ابن سينا در مقاله چهارم از طبيعيات کتاب شفا(3)مي نويسد:
...تمايل به ماندن خصوصيت ذاتي جسم نيست، بلکه ناشي ازحالتي در آن است که بقا بر وضعيت فعلي را اقتضا مي کند..
قانون دوم نيوتون:
بنابر قانون اول نيوتن اگر بر جسمي نيرو وارد نشود، جسم يا ساکن مي ماند و يا حرکت يکنواحت بر خط راست خواهد خواهد داشت.نتيجه آشکارقانون اول اين است که اگر بر جسم نيرو وارد شود جسم ساکن نمي ماند و حرکت يکنواخت بر خط راست نيز خواهد داشت، در اين صورت وارد کردن نيرو بر جسم، به آن شتاب مي دهد.قانون دوم نيوتن در واقع رابطه شتاب با نيرويي که بر آن وارد مي شود را بيان مي کند.شتاب جسمي به جرمm که نيرويF بر آن وارد مي شود هم جهت و متناسب با نيروي وارد بر آن است و با جرم جسم نسبت عکس دارد.اين بيان را مي توان بصورت زير نوشت:
a=f/m
F برآيند نيروهايي است که به علت اثر اجسام ديگر روي جسم مورد نظر وارد مي شود.a شتاب آن وm جرم جسم است.
شش قرن پيش از نيوتن، هبه ا...بن ملکاي بغدادي مي گويد:
هر حرکتي در زمان واقع است.و شدت بيشتر نيرو باعث سرعت بيشتر در زمان کمتر مي شود.يعني هرچه نيروي وارد بر جسم شديدتر باشد سرعت آن بيشتر و زمان انتقال آن کوتاهتر مي شود.بنابراين، اگر نيروي وارد بر جسم را حدي نباشد؛ سرعت آن را نيز حدي نيست و در نتيجه، وقوع چنين حرکتي را در غير زمان دانستن، قوت بيشتري مي يابد.در اين مورد نفي زمان در سرعت به معناي نهايت آن است.
قانون سوم نيوتون:
اين قانون به قانون کنش و واکنش هم معروف است.
يعني که هرگاه جسمي به جسمي ديگر نيرووارد کند جسم دوم نيز نيرويي به همان بزرگي ولي در خلاف جهت بر جسم اول وارد مي کند.
و ابوالبرکات هبه ا...بن ملکاي بغدادي مي گويد:
هنگامي که يک حلقه ميان دو قوه جاذبه قرار دارد.توسط آنها جذب مي شود.هر يک از اين دو نيروي جاذبه نسبت به ديگري مقاومت نشان مي دهد.اما هنگامي که يکي از اين دو بر ديگري غلبه پيدا کند و حلقه را به سوي خود بکشيد؛ در واقع اين طور نيست که ديگري نيروي خود را از دست بدهد، بلکه هنوز نيروي خود را حفظ کرده است.چرا که اگر اين نيرو نبود، قوه غالب نياز به نيروي زياد براي جذب حلقه نداشت.
همچنين فخرالدين رازي(4)(1210 م)مي گويد:
در حالتي که يک حلقه توسط دو قوه جذب شود و به خاطر تساوي دو قوه ميان آنها توقف کند، بي شک هر يک از دو قوه داراي نيرويي است که از تأثير قوه ديگر در کشيدن حلقه مانع مي شود....و نيز شکي نيست که اگر نيروي معارضي وجود نداشت هر يک از آن دوقوه، حلقه را به سوي خود مي کشيد.به اين ترتيب ثابت مي شود در هر يک از آن دو خصوصيتي است که اگر مانعي وجود نداشته باشد؛ موجب دفع شي ء به مسيري خاص مي شود..
پي نوشت ها :
1.جورج سارتون مي گويد:
ابن سينا پديده فکري بزرگي بوده است و شايد نتوان در طول تاريخ، شخصي به هوش وتلاش علمي او يافت.
2.چاپ مصر
3.چاپ دارالکتب العربي
4.دانشمندي جامع الاطراف