چگونه قوانين فيزيک را به مبارزه بطلبيم
نويسنده : پل پارسونز
ترجمه : علي رنجبران
ترجمه : علي رنجبران
مطابق افسانه ها در قرن 11 ميلادي کانوت ، شاه انگلستان تلاش کرد بر قوانين فيزيک فرمانروايي کند . او در حالي که از روي اسبش فرود آمده بود . به مد دريا فرمان داد تا عقب نشيني کند و بالا نيايد . اما نيروي جاذبه کار خودش را کرد و سر تا پاي جناب شاه را خيس کرد . قوانين فيزيک از او فرمانبرداي نمي کردند . قانون گرانش با استفاده از نيروي جاذبه ماه روزي دو بار آب درياها را بالا آورده و بعد پايين مي آورد و براي اين کار از هيچ کس هم فرمان نمي برد . چه پادشاه چه يک رهگذر عادي . با اين همه ، زمان تغيير کرد و ما با فهم قوانين فيزيک توانستيم دستاوردهاي به ظاهر غير عادي داشته باشيم . حالا ما راه حل هايي براي تبديل سرب به طلا پيدا کرده ايم که روياي کيميا گران قديمي را به واقعيت رسانده است . شاه کانوت فهميد که قوانين فيزيک ، نديمان مجيز گوي او نيستند او متوجه شد که اين قوانين از او فرمان نمي برند . با اين همه به نظر مي رسد تلاش براي فهم و تسلط بر قوانين فيزيک هنوز ادامه دارد . حالا ما مي توانيم با هواپيما پرواز کنيم . زيرا آب نفس بکشيم يا آن سرکائنات را ببينيم . با اين همه هنوز هم محدوديت ها و روياهايي براي ما وجود دارد . دانش جديد ،روياهاي جديدي به همراه آورد . حالا ما در آرزوي آن هستيم که پيغام هايمان را با سرعتي بيشتر از نور ارسال کنيم يا اينکه به مرکز سياه چاله ها سفر کنيم يا مواد ضد جاذبه بسازيم . اي ميل ها و سايت هايي که هر روزه خبرهاي نادرستي در اين باره پخش مي کنند . نشان دهنده واقعيت آرزوهاي دروني ما هستند . در اين مقاله را بررسي خواهيم کرد .
مي شوند ، حلقه روي خودش فشرده شده و کوچک تر مي شوند و به اين مساله اثرش روي جاذبه رو به فزوني سياه چاله بيشتر مي شود گات و فريد من زماني را که استفاده از اين حلقه براي مسافران سياه چاله مي خرد ،محاسبه کرده اند ، زياد نيست و چندان مايه دلگرمي نمي شود . با اين همه اگر مقصد يک سياه چاله چرخان باشد ، اين حلقه مي تواند جان مسافران را نجات دهد . مرکز سياه چاله معمولي جايي است که هيچ تلاشي مانع سقوط به آن نمي شود . اما اگر سياه چاله دور خودش بچرخد آن وقت همان نقطه تبديل به يک حلقه مي شود . حلقه اي که اندازه کافي بزرگ است تا يک انسان بتواند با استفاده از اثر متقابل يک حلقه آهني ، به طرف آن سفر کرده و سالم از آن بيرون بيايد . البته هر جايي که مسافر ما از آن بيرون بيايد ، آن طور که کيهان شناسان حدس مي زنند ،جاي ديگري در کيهان خواهد بود يا شايد يک جهان ديگر . با اين همه خبر خوب اين است که محاسبات مي گويد آنها زمان کافي دارند تا به سمت ديگر فرار کرده يا اينکه به سمت مرگ و مرکز سياه چاله شيرجه بزنند .
تا برخورد جداگانه فوتون ها به پرده دوم را ثبت کنند . آنها استدلال مي کردند که هر فوتون مي تواند فقط از يک شکاف عبور کند ، پس از اين بار نبايد تداخلي رخ دهد و الگويي از نوارهاي تناوبي شکل بگيرد بلکه بايد تنها دو محدوده روشن ( ناشي از عبور ذرات نور از شکاف ها ) ، روي فيلم ثبت شود . اما اين طور نشد و نه تنها تداخل اتفاق افتاد بلکه همان الگوي تداخلي يانگ ايجاد شد . اين يعني هر فوتون در آن واحد با خودش تداخل مي کرد و اين فقط در صورتي ممکن بود که هر فوتون از هر دو شکاف عبور کرده باشد ؛ يعني در يک زمان در دو جا حضور داشته است !فيزيک کوانتومي چيز عجيبي است .
منبع:دانستنيها ش 21
- تبديل سرب به طلا
- سقوط در يک سياه چاله
- حضور همزمان در دو مکان
مي شوند ، حلقه روي خودش فشرده شده و کوچک تر مي شوند و به اين مساله اثرش روي جاذبه رو به فزوني سياه چاله بيشتر مي شود گات و فريد من زماني را که استفاده از اين حلقه براي مسافران سياه چاله مي خرد ،محاسبه کرده اند ، زياد نيست و چندان مايه دلگرمي نمي شود . با اين همه اگر مقصد يک سياه چاله چرخان باشد ، اين حلقه مي تواند جان مسافران را نجات دهد . مرکز سياه چاله معمولي جايي است که هيچ تلاشي مانع سقوط به آن نمي شود . اما اگر سياه چاله دور خودش بچرخد آن وقت همان نقطه تبديل به يک حلقه مي شود . حلقه اي که اندازه کافي بزرگ است تا يک انسان بتواند با استفاده از اثر متقابل يک حلقه آهني ، به طرف آن سفر کرده و سالم از آن بيرون بيايد . البته هر جايي که مسافر ما از آن بيرون بيايد ، آن طور که کيهان شناسان حدس مي زنند ،جاي ديگري در کيهان خواهد بود يا شايد يک جهان ديگر . با اين همه خبر خوب اين است که محاسبات مي گويد آنها زمان کافي دارند تا به سمت ديگر فرار کرده يا اينکه به سمت مرگ و مرکز سياه چاله شيرجه بزنند .
تا برخورد جداگانه فوتون ها به پرده دوم را ثبت کنند . آنها استدلال مي کردند که هر فوتون مي تواند فقط از يک شکاف عبور کند ، پس از اين بار نبايد تداخلي رخ دهد و الگويي از نوارهاي تناوبي شکل بگيرد بلکه بايد تنها دو محدوده روشن ( ناشي از عبور ذرات نور از شکاف ها ) ، روي فيلم ثبت شود . اما اين طور نشد و نه تنها تداخل اتفاق افتاد بلکه همان الگوي تداخلي يانگ ايجاد شد . اين يعني هر فوتون در آن واحد با خودش تداخل مي کرد و اين فقط در صورتي ممکن بود که هر فوتون از هر دو شکاف عبور کرده باشد ؛ يعني در يک زمان در دو جا حضور داشته است !فيزيک کوانتومي چيز عجيبي است .
- قطع برق از راه دور
- ساختن ماشين ضد جاذبه
منبع:دانستنيها ش 21