غنا و موسيقي از منظر روايات(4)

از آن جا که شنونده متوجه (گوش دهنده ) نيز همراه گوينده است و حضرت علي (ع) فرموده: «السامع شريک القائل؛ شنونده (در ثواب و گناه) شريک گوينده است.» (1) از اين رو، در قرائت قرآن، دعا و امثال آن، علاوه بر قاري، گوش دهنده نيز پاداش دارد.
دوشنبه، 1 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
غنا و موسيقي از منظر روايات(4)

غنا و موسيقي از منظر روايات(4)
غنا و موسيقي از منظر روايات(4)


 






 

4. روايات در ممنوعيت گوش دادن به غنا و موسيقي
 

از آن جا که شنونده متوجه (گوش دهنده ) نيز همراه گوينده است و حضرت علي (ع) فرموده: «السامع شريک القائل؛ شنونده (در ثواب و گناه) شريک گوينده است.» (1)
از اين رو، در قرائت قرآن، دعا و امثال آن، علاوه بر قاري، گوش دهنده نيز پاداش دارد.
درباره موسيقي و غنا نيز علاوه بر عقاب نوازنده و خواننده، گوش دهنده نيز عقاب دارد.
بنابراين، در سخنان پيشوايان معصوم (ع) علاوه بر نکوهش خوانندگي و نوازندگي، از گوش دادن به آن نيز نهي شده و شخص گوش دهنده مورد مذمت قرار گرفته است. در اين قسمت با برخي از آنها آشنا مي شويم:

حرمت نشستن در مجلس غنا
 

1. در حديث «صحيح» علي بن جعفر، ضمن سؤال هايي که از برادر بزرگوارش امام موسي بن جعفر (ع) نموده، چنين آمده است.
سالته عن الرجل يتعمد الغناء يجلس اليه ؟ قال لا؛
از برادرم پرسيدم: آيا در مجلس کسي که قصد آواز خواني دارد، مي توان نشست؟ فرمود: نه.(2)
از ظاهر حديث شريف - که سندش معتبر است - استفاده مي شود: شرکت در مجالس غنا حرام است، و به طريق اولي، غنا و انجام آن (خوانندگي ) نيز حرام مي باشد.

عامل نفاق
 

2. در حديث «حسن »، عنبسه از امام صادق (ع) روايت کرده است:
استماع اللهو و الغناء ينبت النفاق، کما ينبت الماء الزرع؛
گوش دادن به لهو (موسيقي) و غنا، باعث رويش نفاق مي شود همان گونه که آب زراعت را مي روياند.(3)

مقدمه ي قساوت قلب
 

3. در روايتي پيامبر گرامي اسلام (ص) ضمن وصيت خود به علي (ع) فرمود:
يا علي ! ثلاثه يقسين القلب: استماع اللهو، و طلب و الصيد، و اتيان باب السلطان؛
يا علي ! سه چيز است که موجب قساوت قلب مي شود: گوش دادن به لهو؛ دنبال شکار رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان جائر.(4)

عبادت شيطان
 

4. امام محمد تقي (ع) فرمود:
من اصغي الي ناطق فقد عبده فان کان الناطق يودي عن الله عزوجل، فقد عبدالله و ان کان الناطق يودي عن الشيطان فقد عبد الشيطان.
هر کس به سخنان گوينده اي گوش دهد، در واقع او را عبادت مي کند، اگر گوينده از خدا و سخنان حق بگويد، شنونده عبادت خدا مي کند و اگر از شيطان و سخنان باطل بگويد، شنونده شيطان را عبادت مي کند.(5)
از اين حديث استفاده مي شود: گوش دادن به سخن باطل که جنبه شيطاني داشته باشد، به منزله عبادت شيطان است، غنا و موسيقي نيز - همان گونه که در گذشته بيان شد- از مخترعات شيطان است، پس گوش دادن به آواز خواني و موسيقي به منزله عبادت شيطان مي باشد.

عذاب شنونده غنا و موسيقي
 

5. در روايتي از پيامبر اکرم (ص) مي خوانيم:
من قعد الي قينه يستمع منها صب الله في اذنيه الانک؛
کسي که در مجلس زن خواننده بنشيند که به آوازخواني وي گوش دهد، خداوند به گوش هاي او سرب خواهد ريخت.(6)
6. در حديث ديگر از آن حضرت روايت شده است:
من استمع الي اللهو يذاب في اذنه الانک؛
کسي که به لهو گوش دهد، سرب ذوب کرده در گوشش ريخته مي شود.(7)
لهو، به چيزي گفته مي شود که انسان را از ياد خدا غافل گرداند و بديهي است که غنا و موسيقي، از مصاديق بارز «لهو» به شمار مي روند.
در معناي حديث هاي بالا دو احتمال است:
الف) مربوط به مجازات اخروي است؛ يعني در قيامت هنگام عذاب شنونده لهو، به گوش وي «سرب» مي ريزند.
ب) مربوط به اثر وضعي لهو است؛ يعني چنين شخصي در همين دنيا از لحاظ معنوي، از شنيدن سخنان حق «کر» مي گردد؛ گويي در گوش او «سرب» ريخته شده است.
بديهي است که جمع بين هر دو معنا هم ممکن است.

واي بر تو!
 

7. در روايتي آمده است: مردي به امام صادق (ع) عرض کرد: فدايت شوم، ديروز فلاني دست مرا گرفت و به منزلش برد؛ در منزل او کنيزي بود که نوازندگي و خوانندگي مي کرد (تضرب و تغني) و من نيز تا غروب پيش آنها ماندم!
حضرت (با لحني عتاب آميز ) فرمود:
ويحک! اما خفت امرالله ان ياتيک وانت علي تلک الحال؛ انه مجلس لا ينظر الله الي اهله، الغناء اخبث ما خلق الله عزو جل، و الغناء اشر ما خلق الله الغناء يورث الفقر والنفاق؛
واي برتو! هيچ نترسيدي که در آن حال گناه مرگ تو فرا رسد؟! زيرا آن (مجلس غنا و موسيقي) مجلسي است که خداوند به اهل آن نظر نمي کند، خبيث ترين موجودات و بدترين مخلوقات خدا غنا و موسيقي است و آن عامل فقر و نيازمندي و نفاق مي باشد.(8)

اجتناب از موسيقي و غنا
 

8. پيامبر اسلام (ص) فرمود:
اياکم و استماع المعازف و الغناء: فانهما ينبتان النفاق في القلب کما ينبت الماء البقل؛
از گوش دادن به نوازندگي و خوانندگي بپرهيزيد، زيرا نفاق را در دل مي رويانند همان گونه که آب سبزه را مي روياند.(9)

مايه ي غصب الهي
 

9. در حديث «حسن » حمران بن اعين از امام صادق (ع) آمده است:
فاذا رايت الحق قد مات و ذهب اهله... و رايت الملاهي قد ظهرت يمربها لايمنعها احد احداً و لا يجتري احد علي منعها... و رايت القرآن قد ثقل علي الناس استماعه، وخفت علي الناس استماع الباطل... و رايت الصلاه قد استخف بها، و رايت الرجل عنده المال الکثير ثم لم يزکه منذ ملکه... و رايت المعازف ظاهره في الحرمين... ورايت الرجل ينفق الکثير في غير طاعه الله و يمنع اليسير في طاعه الله... و رايت الصلاه قد استخف بأوقاتها.. و رايت اعلام الحق قد درست، فکن علي حذر، واطلب الي الله عزوجل النجاه، واعلم، ان الناس في سخط الله عزوجل، وانما يمهلهم لامر يراد بهم، فکن مترقباً، واجتهد ليراک الله عزوجل في خلاف ما هم عليه، فان نزل بهم العذاب و کنت فيهم عجلت الي رحمه الله وان اخرت ابتلوا و کنت قد خرجت مما هم فيه من الجراه علي الله عزوجل، واعلم، (فان الله لا يضيع اجر المحسنين )(10) و (ان رحمه الله قريب من المحسنين)؛ (11)
هرگاه ديدي حق مرده و اهل آن از بين رفته است... و آلات لهو و موسيقي به طور آشکار [نواخته] مي شود و مردم از کنار آن [بي تفاوت] مي گذرند و کسي، کسي را از آن منع نمي کند و هيچ کسي جرأت نهي از منکر ندارد... و ديدي که شنيدن قرآن بر مردم سنگين و شنيدن باطل راحت شده است... و نماز سبک شمرده مي شود، و مرد ثروتمند مال زيادي دارد ولي از روزي که مالک آن شده تزکيه اش نکرده (خمس يا زکات آن را نپرداخته )است... و ديدي که آلات موسيقي در حرمين (مکه و مدينه) نيز آشکار شده است... و ديدي شخصي در غير طاعت خدا مال بسياري را خرج مي کند ولي از صرف مال اندک نيز در راه طاعت خدا خودداري مي کند. و ديدي که به اوقات نماز اهميت داده نمي شود... و پرچم هاي حق محو شده است، [در آن زمان ] برحذر باش و راه نجاتي از جانب خدا بجوي و بدان که، مردم در سخط و غضب الهي واقع شده اند و خداوند به جهتي به آنان مهلت مي دهد. مواظب باش و سعي کن که خداوند تو را برخلاف مردم آن زمان ببيند (مردم مشغول معصيت اند و تو مشغول اطاعت خدا باش) در اين صورت اگر عذابي بر آنان نازل شد و تو نيز با آنان بودي و مردي، به سوي رحمت خدا شتافته اي، و اگر مرگ تو تأخير افتاد و آنان گرفتار شدند، در اين صورت نيز تو از [عواقب شوم] جرأت بر [معصيت] خدا نجات يافته اي. بدان که خداوند پاداش نيکوکاران را تباه نمي سازد، و رحمت خدا به نيکوکاران نزديک است.(12)

گفت و گوي شيطان با حضرت يحيي(ع)
 

10. در حديثي حضرت رضا (ع) از پدران بزرگوارش نقل فرموده است:
ابليس از زمان آدم تا زمان حضرت مسيح به سراغ انبياء (ع) مي آمد و با آنان گفتگو مي کرد و از ايشان پرسش مي نمود، و با هيچ کدام به اندازه حضرت يحيي بن زکريا (ع) مأنوس نبود، روزي يحيي (ع) به وي گفت: اي «با مره» (13) من از تو حاجتي دارم!
گفت: تو بزرگ تر از آني که از من چيزي بخواهي و من تو را رد کنم، مطمئن باش که هر چه بخواهي دست رد به سينه ات نمي زنم.
يحيي فرمود: دلم مي خواهد دام هايي که با آن فرزندان آدم را صيد مي کني نشانم دهي، گفت: با کمال افتخار اطاعت مي کنم و فردا آنها را به نظرت مي رسانم.
صبح فرداي آن روز يحيي (ع) درخانه خود نشسته بود و در انتظار وعده ابليس بود و در خانه را محکم به روي خود بسته بود، که ناگاه ابليس از سوراخي وارد شده و در برابرش قرار گرفت، يحيي ديد ابليس از صورت ميمون و بدن خوک است، شکاف چشم ها و لب هايش برخلاف معمول از بالا به پايين و فواصل دندان هايش زياد واستخوان فک بالا و پايين او به هم چسبيده است، و چهار دست در سينه و دو دست در شانه اوست، قوزک پاهايش درجلو وانگشتان آن در عقب است، قبايي بر تن و کمربندي بر کمر دارد که تارهاي آن رنگارنگ است. و در دست او زنگي بزرگ و بر سرش کلاه خودي است که آهني شبيه قلاب از آن آويزان است.
يحيي(ع) پس از تماشاي اين منظره پرسيد: اين کمربند چيست که بر کمر داري؟
گفت: اين کيش مجوسيت است که من خودم آن را درست کرده و در نظر مجوسيان زينتش داده ام.
- اين رنگ هاي گوناگون در تارهاي کمربندت چيست؟
- اين رنگ ها انواع آرايش زنان است، زنان خود را به انواع مختلفي مي آرايند تا يکي از آن انواع، با رنگ و جلوه طبيعي شان جور در آيد، آن وقت است که فريبندگي خاصي به خود مي گيرند و من مردم را با آن جلوه فريب مي دهم.
- اين زنگ چيست که به دست گرفته اي؟
- اين مجمع تمامي لذات از طنبور، بربط، پيانو، طبل، ني و سرناست. مردم در مجلس شراب حاضر مي شوند و شراب هم مي خورند، ولي آن طور که بايد لذت نمي برند، من اين زنگ را در بين آنان به حرکت در مي آورم، به محض اين که صدايش به گوششان خورد، شرم از آنان زايل گشته يکي به رقص در مي آيد و يکي چغانه مي زند و ديگري جامه مي درد.
- چه چيز خشنودي تو را بيشتر فراهم مي کند؟
- زنان بهترين تله و دام منند، وقتي ببينم پارسايان زياد مرا لعنت مي کنند، دست به دامن زنان مي شوم و از راه غريزه جنسي کارشان را ساخته و به اين وسيله، خاطر خود را آسوده مي سازم.
- اين کلاه خود چيست که بر سر نهاده اي؟
- با اين خود را از شر نفرين مؤمنان حفظ مي کنم.
- اين آهن چيست که در کلاه خود تو مي بينم؟
- با اين دل هاي صالحان را زير و رو مي کنم.
در اين جا يحيي به ياد خود افتاد و پرسيد: آيا تاکنون هيچ به من دست يافته اي؟
- نه وليکن در تو خصلتي است که من آن را دوست دارم.
- آن کدام است؟
- تو مرد پرخوري هستي و وقتي افطار مي کني سنگين مي شوي و همين سنگيني، تو را مقداري از نماز و شب زنده داري باز مي دارد و من به همين خوشحال مي شوم.
- حال که چنين است، با خداي خود عهد مي بندم تا وقتي که زنده ام، هيچ گاه خود را از طعام سير نکنم.
- من نيز با خدا عهد مي بندم تا چندي که زنده ام به احدي خيرخواهي نکنم.
اين را گفت و از نزد يحيي بيرون رفت و ديگر به سراغ او نيامد.(14)
مرحوم مجلسي در بحار الأنوار، پس از نقل اين حديث از طريق شيعه، مشابه آن را از طريق اهل سنت (از غور الامور ترمذي) از پيامبر اسلام (ص) به صورت مبسوط و مفصل تر نقل کرده است، در اين جا فقط قسمتي از آن را که مربوط به آلات موسيقي است مي آوريم:
حضرت يحيي پرسيد: اين زنگ چيست که به دست گرفته اي؟
شيطان گفت: يا نبي الله! اين معدن شادي و مرکز صداي انواع آلات موسيقي چون؛ بربط، طنبور، مزمار، طبل، دايره و خوانندگي است. سپس افزود:
و ان القوم يجتمعون علي محفل شر و عندهم بعض ما ذکرت من هذه المعازف، فلا يکادون يتنعمون في مجلس و يستلذون و يطربون فاذا رايت ذلک منهم حرکت هذا الجرس فيختلط ذلک الصوت بمعازفهم، فهناک يزيد استلذاذهم و تطريبهم، فمنهم من اذا سمع هذا يفرقع اصابعه و منهم من يهز راسه و منهم من يصفق بيديه، فما زال هذا دابهم حتي ابرتهم...؛
عده اي از مردم در مجلس گناه جمع مي شوند و بعضي از آلات موسيقي را که همراه دارند مي نوازند، ولي آن طور که بايد لذت نمي برند و شاد نمي شوند، من پس از مشاهده اين حالت، اين زنگ را به حرکت در مي آورم که صدايش با صداي موسيقي آنها مخلوط مي گردد، در اين هنگام لذت و شادي آنها به اوج مي رسد، به گونه اي که بعضي از آنان با حالت رقص، با انگشتانش «بشکن» مي زنند، بعضي با داستانش «کف» مي زنند و برخي سرتکان مي دهند و اين برنامه را ادامه مي دهند تا همه آن ها را به هلاکت معنوي گرفتار مي کنم.(15)

برداشت از روايات
 

از بررسي مجموع روايات مذکور و روايات ديگري که از پيشوايان معصوم (ع) در اين باره رسيده است، استفاده مي شود که، ساخت و ساز، خريد و فروش، تعليم و تعلم، و هر گونه تصرف و استفاده از آلات مخصوص موسيقي حرام و مبغوض اسلام مي باشد.
اگر چه سند برخي از اين روايات، ضعيف يا مجهول و يا مرسل است، ولي سند برخي - هم چنان که اشاره شد- قابل اعتماد بوده و در اثبات مطلب کافي است، روايات ديگر نيز به عنوان مؤيد مطلب مي باشد و نکته هاي قابل توجهي در روايات است که از دقت در مضمون تک تک آنها به دست مي آيد.

پي نوشت ها :
 

1. غرر الحکم، ج 1، ص 21، حديث 571؛ ميزان الحکمه، ج 4، ص 553، حديث 8903.
2. وسائل الشيعه، ج 17، ص 312؛ ابواب ما يکتسب به، باب 99، حديث 32 ( 22625)
3. وسايل الشيعه، ج 17، ص 316، باب 101، حديث 1 ( 22641)؛ در سند اين حديث «عنبسه» بين عنبسه بن بجاد و عنبسه بن مصعب مشترک است، هر دو ممدوحند، ولي هيچ کدام توثيق نشده اند. اما بقيه افراد سند توثيق شده اند، از اين روز، تعبير به «حسن» کرديم.
4. همان، ص 314، باب 100، حديث 8(22633). در سند چند نفر مجهول الحال وجود دارد.
5. وسائل الشيعه، ج 17، ص 317، ص 317، باب 101، حديث 5 ( 22645). در سند اين حديث احمد بن محمد بن ابراهيم مجهول و معلي بن محمد نيز مورد اختلاف است، ولي بعضي از فقها روايات او را تأييد کرده اند.
(ر. ک: موسوعه رجاليه، ج 2، ص 254).
6. کنزالعمال، ج 15، ص 220، 40669.
7. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 459؛ تفسير قرطبي، ج 14، ص 37.
8. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 256؛ ابواب ما يکتسب به، باب 22، حديث 10 (32016).
9. کنز العمال، ج 15، ص 220، حديث 40667.
10. توبه (9) آيه 120.
11. اعراف (7) آيه 56.
12. روضه کافي، ج 8، ص 28- 32، حديث 7. همه رجال سند اين حديث توثيق شده اند، جز حمران بن اعين شيباني که در توثيق او ميان علماي رجال اختلاف است، ولي در ممدوح بودن وي اختلافي نيست. از اين رو، از اين حديث به عنوان «حسن» تعبير کرديم.
13. نامش حارث و کنيه اش ابومره بود، از آن روزي که معصيت خدا را کرد، خدا او را «ابليس» ناميد. (ر. ک: بحارالانوار، ج 60، ص 226).
14. بحارالانوار، ج 60، ص 225؛ تفسير الميزان، ج 8، ص 63 و 64.
15.بحارالانوار، ج 60، ص 228.
 

منبع: موسيقي وغنا از ديدگاه اسلام.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط