رويش فضيلت در پرتو زيارت (1)
معنا و مفهوم زيارت
طبق اين تعريف هرگونه ملاقات و ديداري را زيارت نمي گويند بلکه اشخاصي که از نظر زيارت کنندگان داراي احترام و برتري خاص بوده و همچنين اماکن مقدسي چون خانه خدا. بر اين اساس شخصيت هاي مورد توجه در زيارت، پيامبران و پيشوايان دين، علماء و انديشمنداني هستند که براي هدايت مردم تلاش نموده و مجاهداني که در راه مبارزه با ستم و دفاع از حق شهيد شده اند.
زيارت حرکتي است همراه با عشق توأم با ايمان، آميخته به نياز و دريافت حاجت از واسطه هاي فيض الهي که در آن وفاداري صادقانه مريد به مراد و ابراز علاقه مطيع به مطاع و اعلام ادب و تکريم متعلم به معلم و فروتني نسبت به صاحبان ولايت و شافعان روز جزا موج مي زند.
زيارت در عرف متداول به دو شکل صورت مي پذيرد. يکي باطني و قلبي از راه دور که شخص با ارتباط دروني و قلبي به طور فردي و جمعي به انجام آن مي پردازد و شور و شوق خود را نسبت به پيامبر اکرم (ص) و ائمه معصومين (ع) ابراز مي دارد. زيارت هاي امين الله، عاشورا و وارث از اين نمونه اند.
در نوع ديگر زاير به مشاهد متبرکه و بقاع شريف پيشوايان دين مي رود و با خواندن ادعيه مأثور و متون معتبر آنان را زيارت مي کند.
علاوه بر موارد فوق مصداق هاي ديگري از زيارت وجود دارد، از جمله عمل عبادي، سياسي حج که حاجيان طي اعمالي خانه خدا را زيارت مي کنند و يا اينکه افرادي براي زيارت اهل قبور خصوصاً مؤمنين و مؤمنات بر سر قبر آنان مي روند. البته در تمامي موارد رعايت آداب و مقدمات از شروط اصلي زيارت به حساب مي آيد و مقصد و مقصود زائر ارکان زير را شامل مي شود. ابتدا جايگاهي که جسم مزور در آن مدفون شده و به آن قداست بخشيده و يا مکاني چون کعبه که به خواست الهي داراي آثار واقعي و تأثيرگذار گرديده است. و بعد زايري که با گرايش قلبي همراه با تعظيم و تکريم و احساس نياز به دريافت خير و رفع شر در مکاني متبرک و مقدس حضور مي يابد. بديهي است هر چه ارکان فوق از اساس و بنيان محکم تري برخوردار باشد آثار زيارت عميق تر و عيني تر مي شود. اگر زاير از ايمان و معرفت والايي بهره داشته باشد و همچنين مزور شخصيتي الهي و مؤثر در عالم امکان به حساب آيد و نيل باطني صادقانه و خالصانه ظهور نمايد جلوه کامل تري از زيارت شکل مي گيرد.
برخي زيارت را نوعي عبادت دانسته که موجب تقرب به خدا مي شود پس بايد با نيت انجام گيرد. علامه حلي مي گويد: در همه زيارات نيت (قربه الي الله) شرط بوده چونکه عبادت است. (2) بنابراين زيارت يک پندار ذهني و يا شعاري سطحي، تقليدي نبوده بلکه واقعيتي اصيل و عملي عبادي است که در آن آثار و برکات فراواني وجود دارد. نکته قابل توجه در زيارت دعا کردن است که "الدعا مخ العباده "از آنجا که بيان شد زيارت نوعي عبادت است در مي يابيم که دعا و زيارت رابطه تنگاتنگي با هم داشته و شخص همانگونه که براي حيات جسمش نياز به غذا دارد و يکي از موقعيت هاي تغذيه روح، زمان زيارت است که فرد با دعا کردن به درگاه پروردگار اين نياز را پاسخ مي دهد.
پيشينه زيارت
زيارت و اهداي نزورات از کهن ترين و ماندگارترين رفتارهاي ديني در فرهنگ انسانهاي پاک نيت و فارغ از آلودگي هاي اخلاقي و مادي است و صرف هزينه هاي زياد به منظور رشد و گسترش آثار هنري و معماري برگرفته از ادبيات مذهبي در معابد و زيارت گاه ها نشان از ميل فطري انسان ها به اين امر دارد.
مورخان و باستان شناسان خصلت نيک انديشي، کمک به همنوع و نذري دادن و حضور در اماکن و معابد مقدس را جزء وظايف ملي و مذهبي مردم ايران باستان دانسته اند و تشکيل اجتماعات، مراسم و جشن ها و زيارت و نيايش در کنار آتشکده ها و احترام به نور و آتش را بيانگر ارضاء ميل باطني آنها به خوبي ها و نيکي ها بر مي شمارند. (3) با ظهور دين اسلام و رهبري پيامبراکرم (ص) زيارت در سنت و سيره بزرگان ديني معنايي واقعي و حقيقي يافت که پايه گذار اين شيوه حضرت رسول اکرم (ص) بودند. در منابع روايي و کتب حديث معتبر آمده است: پيامبر بر سر قبر مادرش آمنه بنت وهب رفت و گريست و به مرمت و بازسازي آن پرداخت. همچنين آن حضرت در مزار شهداي احد حاضر مي گرديد و اين آيه را تلاوت مي فرمود: "سلام عليکم بما صبرتم فنعم عقبي الدار" (4) در سيره حضرت فاطمه آمده است که هر روز به زيارت مرقد پدرش مي رفت و مي گريست و همچنين قبر حمزه سيدالشهداء را زيارت مي کرد و کنار قبور شهداي احد نماز مي خواند، دعا مي کرد و مي گريست. (5) حسين بن علي (ع) هنگام غروب هر جمعه، تربت برادرش امام مجتبي (ع) را زيارت مي کرد. (6) اولين زائر قبر امام حسين (ع)، صحابي والا مقام پيامبر، جابربن عبدالله انصاري بود که همراه عطيه به زيارت نايل شد. (7) و به نقلي هنگامي که اسيران اهل بيت (ع) از سفر شام به مدينه باز مي گشتند از مأموران خواستند تا آنان را از کربلا عبور دهند در آن زمان و گذر از دشت خونين، اسرا خصوصاً زن ها به سوي قبرها شتافتند و اشک ها ريختند و سه روز را آنجا گذراندند. در همان موقعيت امام سجاد (ع) با جابر ديدار کرد و زيارت قبور شهيدان از حوادث تلخي که بر آنان گذشته بود سخن ها گفت و سپس رهسپار مدينه گرديد.
به هر جهت اين سنت نيکو امري مستحب و مورد تأکيد اولياي الهي و پيشوايان دين به حساب آمده و پيوسته آن بزرگان به زيارت رسول خدا (ص) و ديگر امامان متقدم بر خود مي رفتند و پيروان و دوست دارانشان را بر انجام اين عمل دعوت مي نمودند.
حکمت و هدف زيارت
در مکتب اسلام و فرهنگ شيعه براي رشد و ترقي و سعادت بشر برنامه ها و دستورالعمل هاي خاصي پيش بيني شده است. قرآن به عنوان کتاب هدايت سرآمد اين برنامه ها مي باشد و مجموعه عظيم احاديث و روايات همراه با داعيه گهربار که از لسان معصومين (ع) بيان شده دومين ذخيره معنوي و دستور زندگي براي طالبان حقيقت و رهجويان وادي سعادت به حساب مي آيد. عنصر مهم زيارت نيز عملي عبادي است که دل را تسليم حق و رأي و فکر را پيرو امامي مي کند که زائر به بيعت با او و زيارت مضجع شريفش اقدام نموده تا در مسير رشد و کمال موفق گردد.
مضامين بلند و عارفانه زيارات، تعليم و تلقين ارزش هايي است که قرآن بيان نموده و معصومين (ع) در سيره و کلام خود بدان تأکيد ورزيده و در دعاها، راز و نيازها، زيارت و نيايش از درگاه الهي درخواست شده است. در زيارت جامعه کبيره مي خوانيم: "السلام علي الدعاه الي الله "سلام بر شما اي دعوت کنندگان به سوي خدا " والادلاء علي مرضاه الله" اي کساني که جامعه انسانيت را به سوي خوشنودي خدا رهنمون شديد "و المستقرين في امر الله" اي کساني که در امر الهي استقرار داريد "و التامين في محبه الله" در محبت خدا کامل بوديد "و المظهرين لامر الله و نهيه "شما اوامر و نواهي الهي را اظهار کرديد. اينها ارزش ها و عقايد شيعه است که زائر آنها را پاس مي دارد و با عبادات يک هماهنگي روحي برقرار نموده تا بتواند در برابر آن معتمدين و ذخائر الهي، کتاب وجودش را بنگرد و به نقاط ضعف و فقرش اعتراف نمايد. در زيارت امام رضا (ع) بيان مي داريم "يا مولاي اتيتک زائراً وافراً عائذاً جنيت علي نفسي و احتطبت علي ظهري" مولاي من، به عنوان زائر به محضرت مهمانم و به تو پناه آورده ام از خلاف ها و ظلم هايي که بر ضرر خودم کرده ام، گناهاني که بر دوش دارم و با آنها بسوي دوزخ مي روم. بيان اين کلمات و مفاهيم در عين انکسار به نفس تلقين مي شود و آن را از سرکشي و طغيان به زير آورده دل را نرم کرده و راه اطاعت خدا را هموار مي سازد.
علاوه بر اينها در زيارت ارزش ها و ضد ارزش ها نمايان مي گردد و زائر خود را در جرگه دوستداران و حاميان ارزش ها و متنفر از ضد ارزش ها به حساب مي آورد. چنانچه در زيارت عاشورا مي گوييم. "اني سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولي لمن والاکم و عدو لمن عاداکم". به عبارت ديگر هدف از زيارت دستيابي به مراتب عاليه قرب پروردگار است آنگونه که عاشق واقعي درخواست مي کند: "اللهم اجعلني من زوارک "(9) بار خدايا مرا از زائران خويش قرار ده و نمونه اين نوع زيارت وجود مقدس حضرت فاطمه (س) مي باشد که فرمود: لذتي که از خدمت حق مي برم مرا از هر خواهش بازداشته، حاجتي جز اين ندارم که پيوسته ناظر جمال زيبا و دل آرام خدا باشم. (10)
هر کس ز تو حاجتي مي خواهد
من آمده ام از تو، تو را مي خواهم
بنابراين دستيابي به حقيقت و هم صحبتي با يار عصاره زيارت و کامل ترين وجه آن است. که با پشت کردن به تمام بدي ها و پليدي ها و روي آوردن به همه فضايل و خوبي ها ملموس و عيني مي شود.
معرفت کليد بوستان زيارت
بزنطي مي گويد: از امام رضا (ع) شنيدم که فرمود:" من زارني من اوليائي عارفاً بحقي الا شفعت فيه يوم القيامه" (11) هر يک از اولياء و پيروان مرا با معرفت زيارت کند در روز قيامت او را شفاعت مي کنم.
امام صادق (ع) به بشير فرمود: "يا بشير من زار قبر الحسين بن علي صلوات الله عليه عارفاً بحقه کان کمن زار الله في عرشه "(12) هر که قبر حسين بن علي (عليهماالسلام )را همراه با معرفت زيارت کند همانند کسي است که خدا را در عرش زيارت کرده باشد. زائر زماني عارف به حق امام است که به ولايت و حرمت مرتبه اش يقين حاصل کند، او را معصوم و افضل از ديگران بداند و اطاعت از دستوراتش را واجب بداند. باطن زيارت يک سير جامع، کامل و مقدس است. اگرچه نقطه شروعش ولي خداست ولي طلب حق در آن نهفته است. البته درک چنين حالتي درجات و مراتبي دارد که هر کس بنابر لياقت و ظرفيتش از ثمرات آن بهره مند مي گردد.
همچنين در اذن دخول حضرات معصومين (ع) مي خوانيم. "باذن الله و اذن رسوله و اذن خلفائه ادخل هذا اللبيت فکونوا ملائکه الله اعواني و کونوا انصاري... محل زيارت مصداق بيوت نوراني است که خداوند در خصوص آن فرمود: "في بيوت اذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه "(14) خانه هايي که خداوند اجازه داده رفعت يابند و در آنها ذکر او شود.
امام باقر (ع) در گفتگويي با قتاده از شگفتي وي که ناشي از ابهت خاص حضرت بود فرمود: مي داني کجا نشسته اي در برابر همان خانه هايي که خداوند درباره ي آنها فرموده "في بيوت اذن الله"... و سپس فرمود: توآن هستي که گفتي (فقيه اهل بصره اي ) و ما اين هستيم که قرآن معرفي مي کند، قتاده پاسخ داد: راست گفتي فدايت گردم به خدا سوگند منظور آيه خانه هاي سنگي و گلي نمي باشد. (15) (بلکه هدف خانه هاي وحي و ايمان و هدايت است.)
زايران بايد در مکان ها و مشاهد شريفه بدانند معصومي را زيارت مي کنند که همچون زمان حيات خويش از حالات و خواسته هاي آنها مطلع و بر رفع هر مشکلي به اذن خدا تواناست. باور اين انديشه و يادآوري آن، معرفت به حق امام را به دنبال دارد و علاوه بر اجر و پاداش، گشايش امور و راهيابي به حقيقت را سبب مي گردد. بنابراين اگر مشاهده مي کنيم در فرمايشات معصومين (ع) زيارت ائمه (ع) غالباً با ثواب چندين حج و ديگر مزايا برابري مي کند، منظور زيارت توأم با بصيرت درون و ارتباط معرفتي و شناخت قلبي است.
امام صادق (ع) فرمود: "امام حسين را زيارت کنيد هر چند سالي يکبار باشد زيرا هر کس عارف به حق او باشد و زيارتش کند پاداشي جز بهشت ندارد. از رزق واسعي بهره مند مي شود و خداوند گشايشي در کار او ايجاد مي کند." (16)
معرفت و بصيرت نه تنها شرط کمال زيارت ائمه هدي (ع) مي باشد بلکه در طواف کعبه نيز که جزء زيارات است مهم مي باشد. ابراهيم تيمي مي گويد: در حال طواف کعبه بودم که امام صادق (ع) به من فرمود: اي ابراهيم از فضيلت طوافي که انجام مي دهي آگاهي گفتم: قربانت گردم آري، فرمود: هر کس به سراغ اين خانه بيايد در حالي که عارف به حق آن است و يا هفت شوط طواف کند و سپس دو رکعت نماز در مقام ابراهيم بگذارد خداند ده هزار حسنه براي او مي نويسد و ده هزار درجه او را بالا مي برد. (17)
پي نوشت ها :
1.فرهنگ معين، دکتر محمد معين، ج 2، ص 1767.
2.فلسفه زيارت و آيين آن، مرتضي واعظ جوادي، نشر اسراء، ص 181.
3.مجموعه مقالات هم انديشي زيارت، نشر مشعر، ج 1، ص 203 -201.
4.وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 10، ص 276.
5.همان، ص 279 ؛ وفاءالوفاء، ج 3، ص 933.
6.همان، ص 317.
7.همان، ص 334.
8.سوره ي مائده، آيه ي 35.
9.بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 18، ص 377.
10.نهج الحياة (فرهنگ سخنان فاطمه) محمد دشتي، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين، ص 99.
11.بحارالانوار، ج 97، ص 44.
12.همان، ج 98، 76.
13.سوره ي احزاب، آيه ي 53.
14.سوره ي نور، آيه ي 36.
15.تفسير نورالثقلين، عبد علي حويزي، ج 3، ص 603.
16.بحارالانوار، ج 98، ص 319.
17.همان، ج 71، ص 319.