منبع اختصاصی:راسخون
قیام مختار ( 65-67 )
مختار قبل از قیام کربلا از فعالان و یکی از سر شناسان کوفه بود و هنگامی که مسلم بن عقیل به آن دیار شتافت به آن حضرت پناه داد هنگام قیام حضرت مسلم- مختار در کوفه نبود و هنگامی که به کوفه آمد زمانی بود که مسلم شهید شده بود ابن زیاد حکومت نظامی اعلام کرد مختار که بی اطلاع از ماجرا بود توسط عمرو بن حریث دستگیر و زندانی شد سپس توسط عبدالله بن عمر شوهر خواهرش مورد شفاعت قرار گرفت و آزاد شد اما در این هنگام واقعه کربلا اتفاق افتاده بود از او عهد گرفتند که ظرف سه روز کوفه را ترک کند او نیز به طائف رفت ابن زبیر او را دعوت به همکاری کرد و مختار به شرط همکاری د ر امور حکومت با او بیعت نمود در این هنگام سپاه شام بعد از قتل عام مدینه عزم مکه کرد و آنجا را به محاصره در آورد زیرا ابن زبیر ادعای حکومت داشت و آن شهر را تحت تصرف خود در آورده بود. مختار در کنار زبیریان و خوارج از مکه دفاع کرد و بعد از گذشته چند ماه به کوفه بازگشت و این زمانی بود که سلیمان آماده قیام شده بود و عبدالله بن یزید انصاری قرار بود حاکم کوفه شود از طرف عبدالله بن زبیر مختار چند روز قبل از عبدالله بن یزید به کوفه رسید در ماه رمضان 64ه.ق مختار دید که اکثر شیعیان و سران شیعه پیرامون سلیمان بن صرد گرد آمدهاند مختار نمیتوانست در برابر سلیمان شیعیان را به خود جذب کند زیرا او یکی از رهبران و شیوخ شیعه بود و در عین حال روش سلیمان را قبول نداشت و میگفت: اَِّنما یُرید اَن یُخرِج فَیَقتُل نَفسَهُ ویقتُلکم لیس له بَصرٌ با لحُروب وَ لاله عِلمٌ بها.(16)تبلیغات مختار سبب کندی حرکت سلیمان شد و در هر صورت با خروج سلیمان اشراف کوفه به حاکم زبیری فشار آوردهاند که مختار را زندانی کند زیرا او از قبل ادعای انتقام خون قاتلین کربلا را داشت و اشراف هم خود قاتل اصلی امام حسن علیه السلام بودند. (17) او خود را نماینده محمد بن حنفیه معرفی کرد و این امر باعث توجه عده ای از شیعیان به طرف وی شد اما بعضی دیگر شک و تردید نمودند و دلیل محکمی مطالبه کردند از این رو عده ای به حجاز رفته و از محمد بن حنفیه سال نمودند او فرمود در مورد آنچه گفتید که کسی شما را دعوت کرده تا انتقام خون اهل بیت را بگیرد به خداقسم دوست دارم تا خداوند به دست هرکس از بندگانش که میخواهد انتقام ما را بگیرد. بعد از این فرمایش محمد بن حنفیه آنها به سراغ شیعیان رفتند و گفتند ابن حنفیه دستور داد تا مختار را یاری کنیم. مختار افراد با نفوذی مثل ابراهیم بن مالک اشتر و رفاعه بن شداد و بازماندگان توابین را به سوی خود جلب کرد یاران مختار با شعار یا منصور امت و یا لثارات الحسین قیام خود را آغاز کردند. عبدالله بن مطیع حاکم زبیری وقتی که دید شهر به تصرف مختار در امده است مخفیانه فرار کرد و بعضی از اشراف هم به بصره گریختند و بعضی دیگر در خانههایشان مخفی شدند. مختار در مسجد خطبه خواند و فرمود( ...تُبایِعونی علی کتابِ الله وَ سنهِ نبیهُ والطَلب بِدماءِ اهل البَیتَ وَ جَهادِ المُلحِدین و َالدَفع عَن الضُعَفا وَ قِتال مَن قاتلنا و سِلمٌ مَن سالمنا... )(18) بعد از مدتی خبر رسید که سپاه شام به فرماندهی ابن زیاد راهی موصل است مختار 3000 نفر را به سوی گروه 6000 نفری آنها فرستاد و در این نبرد سپاه مختار پیروز شد و در ادامه مختار 7000 نفر را به فرماندهی ابراهیم به سوی آنها روانه کرد. اشراف که عاملین اصلی قتل عام کربلا بودند با روی کار آمدن مختار مخالف بود نه چون هدف مختار برخورد با آنها بود علت دیگر آن که بیشتر پیروان مختار موالی بودند و این به مقام اشراف در جامعه خیلی ضرر میزد لذا برای انتقاد به حضور مختار رفته و گفتند اگر موالی را به آنها باز نگرداند دست به اعتراض میزنند. مختار خواسته آنها را مشروط به این نمود که در کنار او باز زبیریان و امویان بجنگند ولی آنها هیچ گونه جوابی ندادند. آنها دیدند که قسمت اعظم لشکر به خارج کوفه رفته و فکر کردند میتوانند مختار را شکست دهند لذا سر به شورش گذاشتند مختار ابراهیم را به کمک طلبید و شورش اشراف شکست خورد و عدهی زیادی از آنها کشته شدند مختار اعلام کرد رها کردن قاتلین حسین علیه السلام برای اینکه آسوده روی زمین زندگی کنند از دین ما نیستند یاران مختار کسانی را که در واقعه کربلا شرکت کرده بودند دستگیر کرد و آنها را کشتند.توسعهی حکومت:
زمانی که مختار بر دشمنان داخلی غلبه کرد به فکر گسترش حکومت خود افتاد مثنی بن مخر به که از بصره و در جنگ توابین شرکت کرده بود و اکنون یکی از بیعت کنندگان مختار به شمار میرفت راهی بصره شد تا شیعیان را گرد آورد اما در جنگی که میان آنها و امویان در گرفت تعداد زیادی از آنها کشته شدند .از موارد دیگر این هدف مختار این بود که یک گروه 3000 نفری را به حجاز فرستاد تا با نیروهای زبیری مقابل ارتش اموی با ایستد تا با این بهانه به مدینه مسلط شود ابن زبیر به فرمانده سپاهش گفت اگر لشکر مختار قبول کردند که زیر نظر شما باشند کاری به آنها نداشته و اگر ردّ کردند آنها را بکشید اکثر لشکر مختار موالیان بودند از این پیشنهاد را ردّ کردند و جنگ آغاز شد که اکثر آنها پراکنده و یا کشته شدند. محمدبن حنفیه و جمعی از بنی هاشم به مکه رفتند و ابن زبیر خواست که آنها بیعت کنند اما چون قبول نکردند آنها را زندانی کرد محمد بن حنفیه ازمختار کمک خواست او نیز 150 نفر را گروه گروه به مکه فرستاد و آنها با شعار یا لثارات الحسین به طرف زمزم محل زندانی شدن بنی هاشم حرکت کردند و با چوب دستی با افراد زبیری درگیر شدند و بنی هاشم را نجات دادند از این جهت به آنها خشبیه میگفتند. یکی دیگر از اقدامات مختار مقابله با سپاه شام بود که در سال 67 سپاهی را به فرماندهی ابراهیم بن مالک اشتر مقابل سپاه شام به فرماندهی ابن زیاد فرستاد و در این جنگ بسیاری از آنها از جمله ابن زیاد کشته و جمع دیگر پراکنده شدند.پایان قیام مختار:
اشرافی که از کوفه فرار کرده و وارد بصره شدند مصعب بن زبیر را تحریک کرده تا به کوفه حمله کند در حین لشکر کشی مصعب مختار نامههایی به ابراهیم فرستاد تا برگردد اما وی در موصل ماند و از کمک خود داری کرد لشکر زبیری وارد کوفه شد و نیرو مقابل هم قرار گرفتند و زبیریها بیعت با ابن زبیر را برای بخشش مطرح کردند اما شیعیان نپذیرفتند و در مقابل نیروی مختار از آنها خواستند تا با مختار بیعت کنند و حکومت را به آن رسول واگذارند درگیری و جنگ بین دو نیرو آغازشد و با شکست سپاه مختار خاتمه یافت مختار و یارن او شهید شدند واسرای آنها که حدود 6000 نفر بودند نیز فرمان قتلشان از جانب مصعب بن زبیر صادر شد.(19)چند نکته حائز اهمیت است:1.اکثر نیرو های مختار را موالیان تشکیل دادند به خلاف قیام توابین که همه عرب بودند زیرا شیعیان کوفه به خصوص موالی نهضت فعالی را میجستند که در سایه آن بتوانند از حکمرانی ظالمانه اشراف و بنی امیه نجات پیدا کنند و تنها را خروج زیر پرچم مختار بود.
2.موضع امام علی بن الحسین علیه السلام نسبت به قیام مختار بی طرفانه بود وقتی مختار برای کسب تکلیف خدمت امام میرسد امام او را با عبارت تند تقبیح میکند (20). شاید این موضع گیری امام نسبت به مختار به این خاطر بود که در آن شرایط که اطمینان کافی نسبت به عراق ندارد دست به حرکتی نزند که زوال کامل شیعه را به همراه داشته باشد و علاوه بر این امام در آن دوران کار سیاسی نمیکرد و در حال تقیه بودند که مورد اتهام قرار نگیرند.
3.وقتی مختار به سراغ ابن حنفیه رفت و خود را نماینده او معرفی کرد امامت او در میان عراق پذیرفته شد چرا که این گونه شد و مسلمانان در این مسیر قرار گرفتند با اینکه مختار میدانست علی بن الحسین علیه السلام امام است؟ شاید علت این باشد که در قیام کربلا اکثر بزرگان و یاران علی بن ابی طالب علیهم السلام شهید شدند و در قیام توابین هم بزرگان و علما و اشخاص بزرگی بودند که میتوانستند رهبری فکری مردم را در دست بگیرند اما شهید شدند و پیروان مختار عربهای معمولی و موالیان بودند که چنان سابقه ای در اسلام نداشتند.
4.احادیثی از جانب امام زین العابدین علیه السلام و امام باقر علیه السلام برای مختار صادر شد که شخصیت و اهمیت قیام او را میرساند.امام باقر علیه السلام فرمودند: به مختار سب نکنید. امام زین العابدین علیه السلام فرمودند لا تَسبُّوا المُختار فَانه قَتَل قَتَلَتَنا و طَلَب ثارَنا و زَوَّجَ اَرامَنا و قَسَم فینَا المال عَلی اللعُسرَ ( مختار را سب نکنید زیرا که او قاتلین ما را کشت و به خون خواص ما قیام کرد و جوانان ما را دارای خانواده کرد و هنگام سختی اموالی را میان ما قسمت کرد. )
قیام زیدبن علی علیه السلام 127 ه .ق:
پدر او علی بن الحسین علیه السلام و مادر او( جیدا حیدان حورا) کنیزی بود شایسته و با نجابت که مختار بن ابی عبیده او را سی هزار درهم خرید و او را به عنوان هدیه به خدمت امام علیه السلام فرستاد و دارای 4 فرزند شد؛ (زید ـ عمر - علی ـ خدیجه) زید مظهر کمالات بود مخصوصا صبر و تقوا- وی بر خاتم انگشتر خود نوشته بود اِصبِر تُوجَر تَوَّفَق تَنجَ(21) فرزندان زید (یحیی عیسی حسین و محمد) نام داشتند که هرکدام در زمان خود مجاهدی مبارز به شما میرفتند.(22)حکومت بنی امیه یکی از بدترین دوران برای شیعیان بود آنها اعتراضها و انقلابیهایی داشتند که همه آنها در راستای قیام کربلا و خون خواهی امام حسین علیه السلام بود قیام زید یک امتیازاتی داشت با اینکه او نوه امام حسین علیه السلام بود و شجاعت و شهامت را سرلوحه خود قرار داده بود امتیاز دیگر او اینکه روایاتی از رسول خدا و امیر المومنین علیهما سلام بود که باعث شد زید یک چهره ویژه ای پیدا کند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امام حسین فرمودند: ای حسین از صلب تو مردی خارج میشود بنام زید او و یارانش در روز قیامت مقام مشخص و برتر از همه دارند و برهمه مقدمند آنها با صورتهای نورانی بدون حساب وارد بهشت میشوند (23) چون انتقام خون شهدای کربلا از تمام جنایتکاران گرفته نشده بود و عده ای از بازماندگان اموی بعد از نهضت توابین و مختار باقی مانده بودند زید بر آن شد که انتقام خون سید الشهدا علیه السلام را بگیر.زید در سن 42 سالگی اول صفر 121 خروج کرد و یوسف بن عمرو ثقفی با وی جنگ کرد که به واسطه برخود تیر به پیشانی به شهادت رسید افراد و یاران" او را در کنار آب نهر دفن کردند خبر به یوسف رسید و آن ملعون دستور داد جسد او را بیرون آورده و سر او را جدا نزد هشام فرستند و بدن او را در کنار کوفه دار زدند 6 سال آن بدن بر دار بود تا سال 125 هشام مرد. ولید بن یزید بن عبدالملک به جای او نشست و حکم کرد یحیی بن زید را در جوزجان شهید کردند او به یوسف نوشت بدن زید را پایین آورده و با آ تش بسوزانند و خاکسترش را به آب بریزند. (24) زید قیام کرد و امام پس از شهادت او را تمجید کرد. قیام زید به اذن امام باقر علیه السلام بود زید شاگرد امام زین العابدین و امام باقر علیه السلام بود و در مکتب آنها بزرگ شده بود امام علی بن موسی الرضا راجع به قیام زید در ضمن جوابی که به مامون دادند فرمودند: او برای قیامش با من مشورت کرد من به او گفتم عموجان اگر دوست داری که همان به دار آوخته کناسه باشی پس راه تو همین است امام صادق علیه السلام فرمود: وای بر کسی که ندای او را بشنود و یاریش نکند.(25) نهضت زید در بطن جامعه مسلمین مخصوصا بنی هاشم موقیعت مناسبی بود و از هر جهت مقرون به پیروزی امام باقر علیه السلام این قیام را تایید کرد اما مستقیم درصحنه وارد نشد زیرا امام در تقیه بودند به خاطر فشارها و نظارتهایی که برایشان صورت میگرفت امام علیه السلام مشغول آماده سازی و رهبری جامعه و روشن کردن اذهان مسلمانان بودند و دخالت نکردن امام در قیام زید خود یک سیاست صحیح بوده است نه اینکه امام با زید مخالفت دارند بعضی از افراد بی بصیرت فکر کردند که امام مخالف قیام زید است و سبب این تفکر آن بود که زید قیام کرد در حالیکه به رضا آل محمد دعوت مینمود و مردم فکر میکردند او به خود دعوت میکند و حال این گونه نبود زیرا زید به مقام امام و امامت علم داشت و آن را مستحق برادرش میدانست شاهد دیگر اینکه قیام زید به اذن امام بوده است این نکته میباشد که امام باقر زید را برای خویش پشتوانه ای محکم در حوادث میدانست و با حال دعا می گوفت: «اَللهم اُشدُد َو اَزریِ بِزید» «خدایا پشت مرا به زید محکم برگردان (26) » (27).
حرکت انقلابی یحی بن زید 125 ه .ق:
وی بخشنده و شجاع و شاعر بود لکن سَیِء السیره و دارای مذهبی بد بودو( رَدیءُ المذهب) قتّال و بد اخلاق و متهم به زندقه بوده (29) اکثر لشکر او را بردگان و مردم عادی کوفه و روستایان حومه آن تشکیل داده بودند وی مردم را به خود دعوت میکرد نه به رضای آل محمد وی در کوفه قیام کرد در سال 129 ه ق اما ناکام ماند و به فارس گریخت (30) وی توانست حلوان- قومس- اصفهان- ری- را تصرف کرد او با لشکرابن هبیر وارد جنگ شد و سرانجام به خراسان گریخت و بدست ابو مسلم کشته شد.(31)
قیام محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام نفس زکیه 93- 145: جامعه اسلامی به دو گروه تقسیم شده بود شیعیان و غیره شیعیان و شیعیان نیز چند گروه بودند؛
1.کیسانیه
2.زیدیه
3.پیروان امام صادق علیه السلام
در این زمان هنوز عباسیه شکل نگرفته بود که با مرگ ابو هاشم بن محمد بن حنفیه" علی بن عبدلله بن عباس فعالیتهای خود را شروع کرد اما چون علوین از محبوبیت مطلق بهره مند بودند عباسیان از این پایگاه اجتماعی علویون بهره برداری کردند و از طرفی موالیان و اهل خراسان بستر را برای فعالیت آنها باز کردند در سال 129-127 ابو مسلم قیام کرد با شعار خون خواهی یحیی و دفاع از آل علی و رضا آل محمد اما عباسان مسیر انقلاب را بدست گرفتند و در سال 132 سیاهجامگان وارد عراق شدند بنی امیه از بین رفت و حکومت به سفاح انتقال داده شد. سفاح به شیعیان کاری نداشت زیرا هنوز به آنها احتیاج داشت و او بیشتر درپی کشتن امویان بود تا اینکه منصور به حکومت رسید. محمد از سوی پدرش عبدالله ( مهدی) لقب گرفته بود و دلیل آن شاید حدیث زیر باشد ک پیامبر فرمودند: (حتی اگر یک روز هم از عمر دنیا باقی باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی خواهد کر تا مردی از خاندان من که نامش همنام من و نام پدرش همنام پدر من است بیاید او زمین را از عدل و داد پر میکند چنانچه از ظلم و جور پرشده باشد).او توانست زید یه و شیعیان معتزلی و افراطیون را به خود جذب کند حتی فقهای دیگر مذاهب هم او را تایید کردند و بیعتشان را با خلیفه نقض کردند- محمد نفس زکیه مدینه را تصرف کرد و ابراهیم بن عبدالله (نفس رضیه) برادر محمد بصره را تصرف و اهل آن دیار به اطاعت وی در آمدند و ابو حنیفه هم او را تایید کرد اما منصور با سپاه خود آن دو را شکست داد و آن دو در سال 145 ه ق شهید شدند.(32)
قیام حسین بن علی بن حسن بن حسن علیه السلام صاحب فخ 128 -169:
هادی عباسی" عمربن عبد العزیز بن عبدالله بن عبدالله بن عمر بن الخطاب را که مردی خشن و ضد اهل بیت علیهم السلام بود به جای اسحاق بن عیسی نصب کرد و او رعب و و حشت زیادی به علویون میآورد و به طوری که دستور داده بود هر روز آنها به دار الاماره بیایند و به طرز تحقیر آمیزی حاضر و غایب شوند مخصوصا دشمنی اینها متوجه امام موسی بن جعفر علیه السلام و حسین بن علی بود. حسین بن علی مردی زاهد عالم متقی و عارف به امام موسی کاظم علیه السلام بود از این جهت یا یحیی بن عبدالله در مورد خروج و قیام با امام مشورت کردند.(33) ابراهیم بن اسحاق قطان میگوید: از این دو بزرگوار شنیدم که میگفتند: مَا خَرَجنا حتّی شَاوَرنا مُوسی بن جَعفر فَاَمَرنا بالخروج (34). در اولین جلسه ای که تشکیل شد علویون که به عنوان حج و زیارت به مدینه آمده بودند با حسین بن علی تصمیم گرفتند فردای آن روز قیام را شروع کنند فردا صبح همگی در مسجد جمع شده و با شعار( احد احد) و اذانِ شیعه قیام خود را اعلام کردند به طوری که فرماندار مدینه از ترس به خارج مدینه فرار نمود او قیام را از مسجد شروع کرد و ایام حج را انتخاب کرد که سایر مسلمین هم با او همراه باشند. علی بن ابراهیم میگوید از طالبین و اولاد امیر المومنین فقط دو نفر بیعت نکردند حسن بن جعفر بن حسن مثنی و امام موسی بن جعفر علیه السلام" حسین بن علی از امام محترمانه تقاضای بیعت نمود که امام از او خواست تا او را معاف دارد حسین گفت اگر مایلید قبول کنید و من شما را مجبور نمیکنم. امام به او فرمود : « ای پسر عمو تو کشته خواهی شد در نهضت و قیام سخت محتاط و کوشا باش چون این مردم بی دین اند که به ظاهر خود را مومن جلوه میدهند اما در نهان مشرکند. (35) ». خالد بر بری که پاسبان شهر بود به مسجد حمله کرد که توسط یحیی بن عبدالله و ادریس بن عبدالله کشته شد بر اثر درگیری فرمانداری و خزانه و زندان به تصرف علویون در آمد روز بعد حملاتی بین حسین صاحب فخ و مخالفان در گرفت و نتیجه آن شد که آنها از مدینه فرار کردند. حسین صاحب فخ و یارانش آماده حرکت به سوی مکه شدند که شمار آنها به 300 نفر میرسید در 24 ذی القعده 169 به مکه رسیدند. چون خبر به بنی عباس رسید آنها لشکر خود را آماده کرد و هر دو نیرو در منطقه فخ به هم دیگر رسیدند. در 8 ذی حجه 169 جنگ عجیبی واقع شد که دست کم از قیام کربلا نداشت که حسین و همه یارانش شهید شدند.(36)
یحیی بن عبد الله بن حسن 176:
وی جوانی عابد عالم و شجاع و راوی حدیث بود کنیه او ابوالحسن و به القاب صاحب علم ـ عالم شهید ـ معروف است . به او صاحب دیلم میگویند چون قیام او در بلاد دیلم واقعشد. درقیام شهید فخ- یحیی خود را مخفیانه از دید دشمن پنهان کرد و به صورت ناشناس از این شهر به آن شهر میرفت. فضل بن یحیی برمکی از محل او مطلع شد و به او پیام داد که به دیلم برود و نامه ای به او نوشت که کسی متعرض او نشود . دیلم سرزمین کوهستانی در شمال ایران و تحت نفوذ بنی عباس نبود وقتی یحیی به آنجا رفت و مردم او را شناختند اطراف را گرفته و حمایتش کردند. هارون از این ماجرا ناراحت بود و به فضل بن یحیی گفت با لشکر به طرف ذیلم حرکت کن با 50000 هزار نفر سرباز. یحیی که دید توان مقابله با آنان را ندارد با عهدو شرایط محکمی تسلیم فضل شد وقتی یحیی بر هارون وارد شد وی را گرامی داشت ولی در بغداد تحت نظارت بود یحیی میخواست خود را از این وضع آزاد کند لذا در خواست حج نمود و خلیفه پذیرفت او در حج تحت مراقبت بود عده ای از مزدوران هارون تصمیم گرفتند شکایت او را نزد هارون کنند ماموران خلیفه او را دستگیر کرده و به بغداد انتقال دادند خلیفه برای اینکه او را از میان بردارد با مشکلی مواجه بود و آن همان عهد نامه ای بود که یک نسخه آن نزد یحیی و نسخه دیگر نزد خلیفه بود خلیفه بر آن شد که امان نامه را باطل اعلام کند و برای این کار از چند مفتی درباری کمک گرفت آنها گفتد چون یحیی بر خلیفه خروج کرد امان نامه باطل است یحیی پس از این ماجرا به زندان رفت و بر اثر شکنجه های زیاد شهید شد.(37)
ادریس بن عبداله بن حسن بن حسن علیه السلام:
ادریس یکی از شجاعان و فرماندهان قیام صاحب فخ بود که توانست از معرکه جنگ بدر برد وی از مکه به مصر و سپس به مغرب رفت و توانست مردم را جمع کرده و تشکیل حکومت دهد این امر که برای هارون سخت بود توسط یک فرد نفوذی وی را مسموم کرد و مردم فرزندش ادریس را به جای او انتخاب کردند. ادریس اول به همراه راشد- غلام خود به شهر های افلس و طنجه رفتند و آنجا را برای اقامت انتخاب کردند پس از آنکه ادریس در مغرب شناخته شد مردم به سوی او آمدند او مردم را به حکومت اسلامی و حکومت علوی و رضای آل محمد دعوت کرد و مردم به او پیوستند او در ماه رمضان 172 تشکیل حکومت داد دو قرن این حکومت شیعی فعالیت میکرد ادریس سپاهی تشکیل داد و به شهر تامسنا و تالاد که مرکز قدرت یهود و نصارا بود حمله کرد و آنجا را آزاد کرد و مردم به دست او مسلمان شدند. قیام دیگر ادریس با بربرها بود وی آنها را به اسلام دعوت نمود و آنها پذیرفتند، نبرد دیگر ادریس- او با سپاه خود به شهر تلمسان حرکت کردند نزدیک شهر که شدند بزرگان شهر به استقبال او آمدند و شهر بدون خون ریزی تصرف شد و مسجد عظیمی ساختند.(38)
نتیجه گیری :
قیامهایی که در این دوران اتقاق افتاد بعضی مورد تایید ائمه علیه السلام و بعضی دیگر تاییدی نداشت اما همه آنها در یک شعار مشترک بودند و بوسیله آن مردم را اطرف خود جمع میکردند و شیعیان از جان و دل با آنها همراه میشدند آن شعار ( سپردن حکومت به اهلش) بود که از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها میباشد که مصداق واقعی و علنی آن ائمه معصومین علیه السلام بودند حتی بنی عباس با همین شعار رهبری مردم را برای سرکوبی بنی امیه با مکر و حیله به عهده گرفت و از قیام مردم به نفع خود استفاده کرد. نکته مهمی که باید آنرا دنبال کرد میزان تشخیص مردم و بصیرت آنهاست شیعیانی که هدف را میشناختند و اهل بصیرت بودند به مقصد اصلی که حمایت و اطاعت امام زمان خود بود رسیدند و با تمام وجود در خدمت امام بودند اگر چه موفق به حضور در پیشگاه آن بزرگوار نمیشدند اما مردمی که اهل ظاهر بودند و بصیرت نداشتند مورد استفاده افراد با اغراض گوناگون واقع میشدند و این گونه بود که فرقهها و مذهبهای متفاوتی بروز پیدا کرد.پینوشتها:
1.شهیدی سید جعفر تاریخ تحلیلی اسلام
2.همان
3.شخصیت زیدبن علی ص 132
4.مدرسی محمد تقی امامان شیعه و جنبشهای مکتبی ص 60
5.فیض الاسلام نهج البلاغه خطبه 65
6.گلپایگانی علی ربانی در آمدی بر شیعه شناسی
7. زمانی احمد حقایق پنهان ص 176
8. جعفریان رسول تاریخ سیاسی اسلام تاریخ خلفا ص 41
9. آل اعتماد مصطفی بلاغه الحسین ص 46
10. طبری ابن جعفر تاریخ الاعمم و الملوک ص 426 ج 4
11. قرآن کریم بقره آیه شریفه 54
12. همان ص 428 و بیضون ابراهیم – قیام توابین ص 41
13. طبری ص 427 ج 4
14. جعفری سید حسین تشیع در مسیر تاریخ ص 203
15.همان
16.طبری ابی جعفر تاریخ الامم و الملوک ج 4ص434
17.جعفریان رسول تایخ سیاسی اسلام تاریخ خلفا ص 211
18.طبری ابو جعفر تاریخ الاعمم و الملوک ج 4 ص 508
19.جعفریان رسول تاریخ سیاسی اسلام
20.طوسی محمد بن حسن اختیار مرفه الرجال ج 1 ص 340
21.اصفهانی ابوالفرج مقاتل الطالبین ص 129
22.رضوی اردکانی سین ابو فاضل شخصیت و قیام زیدبن علی ص 241
23. مقال الطالبین ص127
24.خراسانی محمد هاشم بن محد علی منتخب التواریخ ص 352
25.رضوی اردکانی سید ابو فاضل قیام و شخصیت زید ص 2
26.همان
27.نعمان محمدبن محمد شیخ مفید الارشاد ص 171
28.مدرسی محمد تقی امامان شیعه و جنبشها مکتبی ص 125
29.اصفهانی ابوالفرج مقاتل الطالبین ص 152
30.جعفری سید حسین تشیع در مسیرتاریخ ص 244
31.ابن اثر الکامل ص 292 ج 3
32.آقای محمد حیدری تاریخ تشیع ج 1 ص 254
33.اصفهانی ابوالفرج مقاتل الطالبین ص 366
34.همان ص 382 و رضوی اردکانی سید ابوفاضل ماهیت قیام شهید فخ ص 123
35.مجلسی محمد باقر بحار الانوار ج 48 ص 16
36.رضوی اردکانی ماهیت قیام شهید فخ ص 150
37.اصفهانی ابوالفرج مقاتل الطالبین ص 388
38.اصفهانی ابو الفرج مقاتل الطالبین
1.قرآن کریم .
2.اختیار معرفه الرجال (رجال کشی )- طوسی- محمدبن حسن- تصحیح میرداماد معلم ثالث و تحقیق سید مهدی رجالی موسسه آل بیت- بی تا.
3.الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد سلسله مولفات- شیخ مفید- محمد بن محمد بن نعمان- تحقیق موسسه آل البیت- نشرالمفید چاپ 3- 1414 ه . ق .
4.امامان شیعه و جنبشهای مکتبی علامه مدرسی محمد تقی ترجمه حمید رضا آژیر نشر آستان قدس رضوی چاپ 4- 1378 . 5.بحار الانوار- مجلسی محمدباقر نشر دار الاحیاء الثراث العربی 1403 ه. ق.
6.بلاغه الحسین علیه السلام- آل اعتماد- مصطفی- ترجمه علی کاظمی- نشر اسماعلیان- چاپ 2- 1406 ه.ق.
7.تاریخ الامم و الملوک- طبری ابی جعفر محمدبن-حریر- نشر موسسه الاعمی المطبوعات- بیروت- 1879.
8.تاریخ تشیع دوره حضور امامان علیهم السلام آقایی محمدحیدری و ... نشر سمت- چاپ- 5 1387.
9.تاریخ تحلیلی اسلام- شهیدی سید جعفر- مرکز نشر دانشگاهی – چاپ 12- 1370 .
10. تاریخ سیاسی اسلام تاریخ خلفا (11-132) جعفریان رسول. نشر الهادی- چاپ 2 - 1374 .
11.تشیع در مسیر تاریخ جعفری سید حسین ترجمه محمد تقی آیه اللهی نشر فرهنگ اسلامی 1359.
12.حقایق پنهان، زندگی سیاسی امام حسن علیه السلام، زمانی، احمد، نشر بوستان کتاب ، چاپ 6-1387.
13.در آمدی بر شیعه شناسی گلپایگانی علی ربانی نشر مرکز جهانی علوم اسلامی چاپ 2-1385 .
14.شخصیت و قیام زید بن علی علیه السلام رضوی اردکانی سید ابوفاضل- نشر علمی و فرهنگی 1361 .
15.صلح امام حسن علیه السلام آل یس شیخ راضی ترجمه سید علی خامنه ای نشر آسیا- چاپ 1- 1365.
16.قیام توابین- بیضون ابراهیم ترجمه کریم زمانی انتشارات حکمت 1357.
17.کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران ابن اثیر عز الدین علی ترجمه عباس خلیلی انتشارات الاعلمی .
18.ماهیت قیام شهید فخ رضوی اردکانی سید ابو فاضل نشر دفتر تبلیغات اسلامی 1357.
19.مقاتل الطالبین- اصفهانی- ابوالفرج- تحقیق سید احمد متقی- موسسه الاعلمی للمطبوعات- بیروت- چاپ 3 - 1419.
20.منتخب التواریخ- خراسانی- حاج محمد هاشم-نشر علمی اسلامی- بی تا .
/ج