قیام پانزده خرداد
در روز 15 خرداد سال 1342ه.ش مردم شریف و انقلابی ایران در اعتراض به دستگیری رهبر و مرادشان امام خمینی (قدس سره) به خیابان ها آمدند و علیه رژیم شاه شعار دادند. به جرأت می توان گفت که این مهمترین حرکت و در واقع آغاز انقلاب اسلامی ایران بود. شاه که می ترسید حاکمیت ایران را از دست بدهد به اسدالله علم، نخست وزیر وقت، اختیار تامّ داد که این غائله را ختم کند.ارتش و نیروهای امنیتی با بی رحمی به طرف تظاهرکنندگان تیراندازی کردند و عده زیادی از روحانیون و سایر اقشار مردم را به خاک و خون کشیدند.
این اقدام وقیحانه مورد اعتراض برخی از روشنفکران مسلمان در سراسر جهان قرار گرفت و از جمله شیخ محمود شلتوت شش روز پس از واقعه پانزده خرداد، نامه ای نوشت و از عموم مسلمانان خواست علمای مجاهد ایران را که به جرم دفاع از حق، به زندان کشیده شده اند، پشتیبانی نمایند. او در این اعلامیه دستگیری علما و اهانت به ساحت مقدس آنان را داغ ننگی بر جبین بشریت شمرد. متن اعلامیه این است:
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا بیان للناس
ما در آستانه دوره ای به سر می بریم که در آن برخی از مردم را زرق و برق های تمدن و لذت ها و تجملات زندگی سرگرم و از دین غافل گردانیده است؛ در حالی که در شرق و غرب گیتی، دیدگان بسیاری از مردم در جستجوی راه نجات و رستگاری گشوده شده و دلهایشان به روی تعالیم اسلام و روشنائی دل انگیز دین خدا در گشوده و فطرت پاک و سلیمشان آنان را به سوی اسلام رهنمون گشته است؛ زیرا بزرگی را در جلالش و آرامش را در رحمتش و قدرت را در رهنمودش، و درست روی را در ارشادش و عدالت را در نظام و قوانینش یافته اند. آری این روآوری، معلول سلامت فطرتشان است؛ همان فطرتی که خدا آدمیان را از آن سرشته است.
در این دوره، جریان های تبلیغاتی شوم و تجاوزاتی آشکار رخ می دهد که قربانیانش علمای اسلام در ایرانند؛ آن رادمردانی که به راه خدا می خوانند و از دینش پاسداری می نمایند و جرمی جز این ندارند که تعلیمات الهی را باز می گویند.
ای مسلمانان! اقدام به نجات مظلوم کاری است که اسلام واجب گردانیده و دور کردن خطر و ضرر از مردمان رفتاری است که اسلام به آن خوانده و فرض شمرده است. و می دانیم که ضروری ترین مصادیق اقدام به نجات مظلوم و رفع زیان در مورد کسانی است که به خاطر دفاع از اسلام و ادای وظیفه دینی و جانبازی در راه رسالت الهی به بند کشیده شده و زیان دیده اند. علمای اسلام و روحانیون ایرانی بارها مورد تجاوز رژیم قرار گرفته و بارها زندانی شده اند و از انجام وظیفه امر به معروف- که هر غیر عاجزی بدان مکلف است- و از وظیفه نهی از منکر- که بر هر غیر عاجزی واجب است- بازداشته شده اند؛ حال آن که خیر و فوائد انجام این دو وظیفه عاید امت اسلام می شود و نتایج فرخنده اش نصیب ملت می گردد. زیرا حیات هر ملتی وابسته به اخلاق اوست و شالوده اخلاق را دین خدا- در مجموعه احکام و آداب و نظامات و تعلیماتش- تشکیل می دهند؛ و پرچمداران جنبش تکامل اخلاقی و رهبران معنویت و عناصر مؤثر در این کار همان علمای اخلاقی هر ملتند که با تبلیغ و رهبری و ارشادشان زمینه و شرایط و عوامل تکامل معنوی او را فراهم می گردانند.
از طرفی، شک نیست که تا جان و آزادی علما حفظ نشود و احترام و تکریم بسزاشان صورت نپذیرد، از عهده این مهم بر نتوانند آمد. وقتی علمای ملتی از ادای نقش حسّاس و اخلاقی خویش ممنوع شدند، حال آن ملت چگونه خواهد گشت؟ بی تردید ارزشهای معنوی بی قدر خواهد شد و آرمان ها و نمونه های اقتدار پایمال خواهد گشت و انسانیت، معنی و کمال خود را از دست خواهد داد. زیرا در طول تاریخ بشر، مجاهدت علما نیروی انگیزنده و توان کارآفرین هر کار بشردوستانه و میهن پرستانه و خیرخواهانه بوده است. و تاریخ ملت ایران، خود شاهد زنده ای است بر این حقیقت؛ آنجا که علمایش گنجینه ای از افتخار خدمت و مجاهدت و فداکاری و جانبازی در راه خدا و ملت و میهن را در بر دارند و تاریخی پرشکوه در این میدان به ثبت آورده اند.
ای مسلمانان! دست تجاوز به روی علمای دین و روحانیون دراز کردن جنایتی در حق اخلاق است و داغ ننگی بر پیشانی ملت و بر چهره بشریت. آن روز که علمای دین را خوار دارند و اهانت نمایند، فرمان تصمیم با هوسرانان و کامجویان خیره سر خواهد بود؛ و با نیروهای تبهکار ویرانگر ضد اخلاق و با صاحبان بنگاه های فساد. مگر پس از حق چیزی جز گمراهی خواهد بود؟
هان، به شما مسلمانان همه کشورها و به ملت مسلمان ایران هشدار می دهم که این دست درازی بی شرمانه را به سادگی نگاه نکنید و با تمام نیرو برای نجات علمای ایران از چنگال دژخیمان دیکتاتور ایران مبارزه کنید.« و لا ترکنوا الی الذین ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من اولیاء ثم لا تنصرون» «و به ستمکاران تکیه نکنید که آتش( دوزخ) گریبانتان را خواهد گرفت و در برابر خدا هیچ یاوری نخواهید داشت و هیچ کس به کمکتان نخواهد آمد»(1).
به چنین جنایتی تا به حال فقط کسی دست زده است که پاک از دین بریده و از اسلام خارج شده و همه حقوق و احتراماتی را که خدا برای علما واجب گردانیده، منکر گشته است.« شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوا العلم قائما بالقسط»« خدا که همواره به عدل، قیام دارد، و فرشتگان و دانشمندان گواهی می دهند که جز او هیچ معبودی نیست»(2)«انما یخشی الله من عباده العلماء»« از بندگان خدا تنها دانایانند که از او می ترسند»(3) و من شهادت می دهم خدایا که جنایت و دست درازی به پرچمداران اسلام به وقوع پیوسته؛ لذا برای رفع ضرر و خطر از پیروان و دوستداران تو بر همه کسانی که به تو ایمان دارند واجب است. و تو نیکوترین سرپرست، یاور و حاکمی.
18/ محرم/ 1383
محمود شلتوت، شیخ الازهر(4)
به رسمیت شناختن اسرائیل
با تلاش های پیگیر آمریکا و انگلیس، در تاریخ 8/ 9/ 1326ه.ش مجمع عمومی سازمان ملل، طرح پیشنهادی تقسیم سرزمین مقدس فلسطین به دو منطقه یهودی نشین و مسلمان نشین را به تصویب رساند و پنج ماه بعد، دولت اسرائیل تأسیس گردید. سپس برخی از کشورها دولت غاصب اسرائیل را به رسمیت شناختند.محمدرضا، شاه ایران، که نوکر بی چون و چرای آمریکا و انگلیس بود و بقای خود را در نوکری آن ها می دید و از طرفی می ترسید در داخل ایران با مشکل مواجه شود، ابتدا به بهانه نظارت بر املاک اتباع ایرانی،« عباس صیقل» را به فلسطین اعزام کرد. و سپس در کابینه محمد ساعد در تاریخ 23/ 12/ 1328ه.ش اسرائیل را به رسمیت شناخت و در بیت المقدس کنسولگری دایر کرد. بعدها مشخص شد که ساعد در قبال این عمل، مبلغ چهارصد هزار دلار رشوه از اسرائیل دریافت کرده است.
به دنبال انتشار این خبر، روشنفکران و علمای بیدار در داخل و خارج از کشور شدیداً به این عمل وقیحانه اعتراض کردند. آیت الله کاشانی رهبر مذهبی ایران در مقابل این عمل، موضعگیری و سخنرانی شدیداللحنی ایراد کرد. وی در قسمتی از این سخنرانی گفت:«ما ایرانیان کار به دولت نداریم. اگر دولت اقدام به شناسایی اسرائیل کند، ایرانیان مسلمان بنا به تکلیفی که دارند قیام خواهند کرد؛ و ما بدین منظور، تشکیلاتی را برای مبارزه با یهودیان اسرائیلی به وجود آورده ایم»(5).
در جهان عرب نیز واکنش های تندی نسبت به عمل انزجارآمیز شاه ایران صورت گرفت و علمای مسلمان نسبت به این موضوع حساسیت نشان دادند.
شیخ محمود شلتوت ضمن ردّ هرگونه ارتباط کشورهای اسلامی با اسرائیل، اقدام دولت ایران را تقبیح کرد و در این باره تلگرافی به آیت الله بروجردی در قم فرستاد. متن تلگراف از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درود خدا بر شما و بر همه برادران ما و برادران شما، علمای شفیق ایران و تمام کسانی که مدافع و حافظ وحدت و ائتلاف مسلمانانند. اما بعد، مسلماً جنابعالی و جمیع برادران بزرگوار این خبر حزن آور را شنیده اید که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته است؛ اسرائیلی که به سرزمین فلسطین تجاوز کرده و مردم آن را آواره و حقوقشان را غصب کرده است.
مایه تأسف و تأثر همه مسلمانان جهان است که پادشاه یک کشور مسلمان، دشمنان مسلمانان را تأیید می کند و با آنان رابطه دوستی برقرار می سازد. ما دوبار برای جناب شاه تلگراف فرستادیم و خاطرنشان کردیم که این عمل بهانه ای می شود برای کسانی که خواهان قطع روابطی هستند که ما برای تقویت آن تلاش کرده ایم.
مسلماً شما نیز از این عمل متأثرید و برای محکوم کردن آن به شدت خواهید کوشید. و قطعاً اقدام جنابعالی تأثیر نیکویی خواهد داشت زیرا برای همه مردم آشکار شده که ما و شما دوستانی هستیم در جهاد و تلاش برای بالا بردن پرچم اسلام و تثبیت وحدت میان مسلمانان، امید است که مسلمانان از برکات و سعی سودمند شما بهره مند گردند. منتظر دریافت نامه شما.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
برادر شما محمود شلتوت، شیخ الازهر(6)
متأسفانه تلگراف شیخ محمود شلتوت وقتی به قم رسید که آیت الله بروجردی در بستر بیماری به سر می برد و با همین بیماری از دنیا رحلت کرد. در پی این واقعه، شیخ محمود شلتوت دست از وظیفه اش برنداشت و نامه ای برای آیت الله سید محسن حکیم( متوفای 1390ه.ق) نگاشت و از ایشان خواست در این باره اقدامی انجام دهد. متن نامه شلتوت به آیت الله سیدمحسن حکیم به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر مستطاب استاد علامه سید محسن حکیم: سلام و رحمت خدا بر شما و بر جمیع برادران ما و برادران شما، علمای عزیز عراق و همه کسانی که به دفاع از حق برخاسته و حافظ وحدت و الفت میان مسلمانان هستند. اما بعد، حتماً حضرتعالی و جمیع برادران بزرگوار خبر این حادثه حزن آور را که شاه ایران، اسرائیل را به رسمیت شناخته، شنیده اید؛ اسرائیلی که به خاک فلسطین تجاوز کرده و مردم این سرزمین را آواره و حقوقشان را غصب کرده است.
این عمل، همه ما را متأثر کرده؛ همچنان که همه مسلمانان را در مشرق و مغرب متأثر کرده است. زیرا چگونه می شود پادشاهی که خود و ملتش مسلمان است برای تأیید دشمنان مسلمین اقدام کند و با آنان دست دوستی دهد؟ ما دو بار برای جناب شاه و یک بار برای سید بزرگوار بروجردی در قم تلگراف فرستادیم و این امر خطیر را خاطرنشان کردیم که سرانجام چه فتنه ای به دنبال خواهد داشت؛ بخصوص که این عمل از شاهی صادر شده که از برادران شیعه امامی ماست و این بهانه ای است برای کسانی که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و در راه قطع روابطی که ما در تقویت آن کوشیده ایم، تلاش کنند. به علاوه، این عمل منافات صریح با دین دارد و قابل توجیه نیست. بدون شک، شما هم مانند ما از این عمل متأثرید. شما و سایر برادران ما و شما از علمای مکرم عراق برای محکوم کردن این عمل با شدت تمام خواهید کوشید تا این که شاه از آن برگردد؛ همچنان که حکومت دکتر مصدق در ایران از چنین عملی در سال 1951م. برگشت.
مسلماً اقدام جنابعالی تأثیر فراوانی در میان علمای ایران، و تأثیر نیکویی برای همه مسلمانان خواهد داشت؛ زیرا برای همه مردم آشکار شده که ما و شما دوستانی هستیم در جهاد و تلاش برای بالا بردن پرچم اسلام و تثبیت وحدت میان مسلمانان.
ما منتظر دریافت نامه ای از شما هستیم که بیانگر تلاش موفقیت آمیز و عمل صالح شما خواهد بود. خداوند عهده دار حمایت شماست؛ باشد که مسلمانان از برکات و سعی سودمند شما بهره مند گردند.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
برادر شما محمود شلتوت، شیخ الازهر(7)
این دو نامه از طرف شیخ محمود شلتوت بیانگر چند نکته مهم و اساسی است که عبارتند از:
1. اهتمام و کوشش او در راه آزادی سرزمین قدس؛
2. مقابله با کسانی که به هر نحو و صورتی از رژیم اسرائیل حمایت می کنند؛
3. رابطه صمیمی وی با علمای شیعه که از لحن نامه هایش پیداست؛
4. ارتباط مستمر وی با علمای شیعه و مشورت با آنان در امور مهمی که بر مسلمانان جهان می گذرد.
پس از این که آیت الله سیدمحسن حکیم نامه را دریافت نمود، تلگرافی برای آیت الله سید علی بهبهانی به تهران فرستاد و مراتب را به محضر وی رساند. آیت الله بهبهانی نیز ناراحتی علما و مراجع را به شاه اعلام کرد.
پی نوشت ها :
1.هود/ 113.
2. آل عمران/ 18.
3. فاطر/ 28.
4. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج1، ص 532.
5. روابط خارجی ایران
1320-1357، ص 409.
6.شیخ محمود شلتوت: طلایه دار تقریب، ص 262.
7.شیخ محمود شلتوت: طلایه دار تقریب، ص 266.