دوم.شیوه های غیر مستقیم
منظور از شیوه های غیر مستقیم تربیت جنسی کودکان، امور شناختی، عاطفی و عملکردی ای است که والدین در ارتباط با فرزندشان انجام می دهند. این شیوه ها مستقیماً مربوط به تربیت جنسی آنها نیست؛ ولی با واسطه، در تربیت جنسی مطلوب فرزندانشان اثر می گذارد. اکنون به بررسی تعدادی از این شیوه ها می پردازیم:الف-تأمین نیاز روانی-عاطفی
کودکان با نیازهای عاطفی-روانی فراوانی به دنیا می آیند که ارضای آنها زمینه ی تربیت صحیح جنسی را فراهم می سازد و عدم ارضای آنها آثار نامناسب روانی فراوانی داشته و از جمله، انحرافات جنسی را سبب می شود.گرچه همه ی نیازهای روانی-عاطفی، مستقیماًً یا غیر مستقیم، بر تربیت جنسی کودک تأثیر می گذارند، ولی در این جا نیازهایی را که بیشتر از بقیه، بر تربیت جنسی تأثیر دارند، ذکر می کنیم:
1.محبت کردن
در دین اسلام، «محبت»، جایگاه ویژه ای دارد، تا حدی که مهرورزی به دیگران، از برترین شعبه های ایمان دانسته شده است. امام باقر (ع) به نقل از پیامبر (ص) می فرماید:ود المؤمن للمؤمن فی الله من أعظم شعب الإیمان. ألا و من أحب فی الله و أبغض فی الله و أعطی فی الله و منع فی الله فهو أصفیاء الله.(1)
علاقه مؤمن به مؤمن، از مهم ترین شاخه های ایمان است. همانا هر کسی که به خاطر خداوند، کسی را دوست داشته باشد و به خاطر خدا از کسی روی گردان باشد و در راه خدا بخشش کند و به خاطر خدا منع کند، او از برگزیدگان خداست.
در مورد محبت کردن به کودکان نیز سفارش های مؤکدی از جانب معصومان (ع) وارد شده است. امام صادق (ع) می فرماید:
إن الله لیرحم العبد لشدة حبه لولده.(2)
خداوند، بنده اش را به خاطر شدت محبت به فرزندش رحم می کند و می بخشد.
در حدیث دیگری نیز می فرماید:
إن رسول الله خرج علی عثمان بن مصعون و معه صبی صغیر یلثمه، فقال: ابنک هذا قال: نعم قال: أتحبه یا عثمان؟ قال: إی و الله یا رسول الله إنی أحبه! قال: أفلا أزیدک حباً له قال: بلی، فداک أبی و أمی! قال: إنه من یرضی صبیاً له صغیراً من نسله حتی یرضی، ترضاه الله یوم القیامة حتی یرضی.(3)
روزی پیامبر (ص) عثمان بن مضعون را دید، در حالی که پسر کوچکی همراه او بود و او در حال بوسیدن بچه اش بود. پیامبر (ص) پرسید: «این پسر شماست؟». عرض کرد: بله. پیامبر (ص) فرمود: «آیا او را دوست داری، ای عثمان؟». عرض کرد: بله. به خدا قسم ای رسول خدا که او را دوست دارم! پیامبر فرمود: «آیا چیزی به تو بگویم که محبت به او بیشتر شود؟». عرض کرد: آری، پدر و مادرم به فدایت! پیامبر (ص) فرمود: «هر کس به فرزند خردسالی از نسل خود، آن قدر توجه و محبت کند تا حدی که کودک از او راضی شود، خداوند، در روز قیامت، او را آن قدر مورد لطف و مرحمت قرار می دهد تا حدی که راضی شود.
امام صادق (ع) در حدیث دیگری می فرماید:
قال موسی (ع) یا رب أی الأعمال أفضل عندک؟ فقال: حب الأطفال فإنی فطرتهم علی توحیدی فإن أمتهم أدخلتهم جنتی برحمتی.(4)
حضرت موسی (ع) به پروردگار عرض کرد: «خداوندا! بهترین کارها نزد تو چیست؟». خداوند فرمود: «محبت کردن و یا دوست داشتن کودکان؛ چرا که با فطرت توحیدی، آنها را سرشتم و اگر جان آنها را به رحمتم گرفتم، آنها را وارد بهشتم می کند».
در این حدیث، خداوند متعال، دوست داشتن را از بهترین اعمال معرفی کردند. والدین، با آگاهی از این گونه روایات، به اهمیت دوست داشتن کودکان پی خواهند برد.
روشن است که این همه سفارش برای محبت کردن به فرزند، به دلیل آثار روانی-عاطفی و اخلاقی است که می تواند زمینه ی رشد و تعالی را در کودکان فراهم سازد و بر رشد سالم جنسی و پیشگیری از ابتلا به انحراف جنسی ایشان تأثیر بگذارد. این تأثیر از چند جهت است:
اولاً، ارضای نیاز به محبت در کودکان، به اندازه کافی، آنها را از وقوع در انحرافات جنسی و ولع شهوانی محافظت می کند و کمبود محبت، زمینه انحراف جنسی را فراهم می سازد. کارن هورنای (روانکاو معروف) معتقد است که افراد عصبی ای که از کمبود محبت و آمیختگی نیاز عصبی به محبت و تمایلات جنسی پدید آمده اند، به سه دسته نقسیم می شوند: گروه اول، با یک حالت عطشی سیری ناپذیر و اجباری، مدام به دنبال ارضای شهوت هایشان هستند، از این شاخه به آن شاخه می پرند، از رفتار و حالتشان می توان فهمید که به شدت، احساس ناامنی روحی، احساس بی پناهی و بی کسی می کنند و اگر حتی برای مدتی کوتاه، امکان رفع شهوت برایشان پیش نیاید و با کسی رابطه ی جنسی نداشته باشند، فوق العاده مضطرب و ناآرام می شوند. گروه دوم، در عین حال که تمایلات شهوتی شدید و اجباری دارند، به علت ترمزها و مشکلات درونی خود، عملاً توان ارضای تمایلات جنسی خود را ندارند و با این وجود، با حالت بی تفاوتی، به هر کسی که در تماس و رابطه آنها قرار می گیرد، گرایش شهوتی پیدا می کند. گروه سوم، در زمینه ی امور جنسی و هرگونه تماسی با انسان ها، دارای ترمزهای روحی هستند، بی اختیار و اجباراً به استمنا متوسل می شوند. این افراد، با دفع شهوت از طریق استمنا، لذت بیشتری می برند تا از طریق رابطه جنسی عادی و طبیعی. بنابراین، عدم ارضای نیاز به محبت، به اندازه کافی در کودک، منشأ انواع اختلالات جنسی می شود.
ثانیاً، محبت به اندازه ی کافی در کودکی، باعث می شود که افراد در زندگی خانوادگی خود بتوانند به همسر و فرزندان و دیگر افراد، محبت کنند. مزلو در این زمینه معتقد است که کودکانی که از نخستین ماه های زندگی، کاملاً از محبت دیگران محروم نباشند، به طور کلی، میل و توانایی مهرورزی و محبوب بودن را برای همیشه دوست دارند.(5)
بنابراین، کودکی که به اندازه ی کافی، محبت ندیده، توانایی مهرورزی را ندارد و محبت های دیگران را بی پاسخ می گذارد؛ زیرا روش آن را از کودکی نیاموخته و در معرض حوادث یا شرایطی قرار نگرفته که این توانایی را در او پیدا کند و به فعلیت برساند.
ثالثاً، ارضای نیاز به محبت، موجب می گردد که ارضای تمایلات جنسی، با لذت بیشتری همراه باشد. در حقیقت، کسی که محبت را تجربه و درونی کرده، می تواند رابطه بهتری با همسرش برقرار سازد و از لذت بهتر و بیشتری برخوردار گردد. اصولاً لذت جنسی آدمی، بدون مهرورزی و محبت زوجین نسبت به یکدیگر، امکان ندارد. شاید به همین دلیل است که در آداب زفاف، از خدا می خواهیم که توانایی مهرورزی در ما افزایش یابد و از او می خواهیم: خداوندا! مهر و محبت و رضایت او را روزی من گردان و من را از طریق او راضی کن و به بهترین وجه و مستحکم ترین پیوند، بین ما جمع کن. همانا که تو حلال را دوست داری و از حرام بیزاری!»(6)
روان شناسان نیز پس از سال ها مشاهده ی زوج های سالم و بیمار، به همین نتیجه رسیده اند: افرادی که در کودکی، محبت ندیده اند، نمی توانند عشق بورزند و نمی توانند همانند کسانی که می توانند عشق بورزند، از مسائل جنسی، کامیاب شوند.
2.نوازش کردن
از جمله نیازهای روانی-عاطفی ای که تأمین آن در دوران کودکی، در تربیت صحیح جنسی فرد نیز تأثیر دارد، «نوازش کردن» است. با نوازش کودک، نیاز درونی اش تأمین می شود و احساس کمبود نمی کند تا برای ارضای آن نیاز، جذب افرادی شود که بخواهند از وی سوء استفاده جنسی بکنند. پیامبر (ص) در جهت ارضای این نیاز در کودکی و پیشگیری از عوارض عدم ارضای آن (از جمله عوارض جنسی)، به طور مستمر، به دیدن انصار می رفتند و بر فرزندان آنها سلام می کردند و بر سرشان دست نوازش می کشیدند.(7)جابر بن سمره درباره ی این که پیامبر چگونه کودکان را نوازش می کرد، می گوید: کودکان، زیاد بر پیامبر (ص) وارد می شدند. ایشان کودکان را نوازش می کرد. من مشاهده کردم که گاه یگ گونه ی بعضی کودکان را نوازش می کرد و گاه دو گونه ی بعضی دیگر را! من هم به کنار ایشان آمدم و پیامبر، گونه ی مرا نوازش کرد و برای همیشه، از آن گونه ام نسبت به دیگری، احساس بهتری داشتم.(8)
تأثیر نوازش کودک، از دو جهت مورد توجه است:
1.کودک، نوازش را نوعی محبت می پندارد و عطش سیری ناپذیر دریافت محبت او، از این طریق ارضا خواهد شد.
2.کودک، نوازش کردن را به عنوان رفتاری برای ابراز احساسات عاشقانه و دوست داشتن، یاد می گیرد و با درون سازی این رفتار، در زندگی آینده ی خود همین گونه، عشق خود را به شریک زندگی خود ابراز خواهد کرد.
3.هدیه دادن
هدیه دادن به فرزندان، از جمله رفتارهایی است که نیاز عاطفی آنها را تأمین می کند و به صورت غیر مستقیم، در تربیت صحیح جنسی و پیشگیری از انحراف جنسی مؤثر است؛ زیرا والدین با هدیه دادن در دوره ی کودکی، کودکان را به خود نزدیک می کنند و مانع آن می شوند که افرادی از این طریق بخواهند فرزندانشان را جذب خود کنند و از آنها سوء استفاده های جنسی ببرند. کودکان، به هدیه گرفتن خیلی علاقه دارند و می توان آنها را از این طریق، مطیع خود ساخت. رسول اکرم (ص)با اشاره به تأثیر هدیه دادن در جذب شدن بچه ها به سوی بزرگ ترها می فرماید:یا عائشة إذا دخل علیک صبی جارک فضعی فی یده شیئاً فإن ذلک یجر مودة.(9)
ای عایشه! هنگامی که کودک همسایه، به تو سر می زند، چیزی در دست او قرار بده که این کار، دوستی را جلب می کند.
همچنین با توجه به نیاز بیشتر دختران در این زمینه و آثار هدیه دادن به فرزندان فرمود:
من دخل السوق فاشتری تحفة فحملها إلی عیاله کان کحامل صدقة إلی قوم محاویج و لیبدأ بالإناث قبل الذکور، فإنه من فرح ابنة فکانما أعتق رقبة من ولد إسماعیل و من أقرعین ابن فکأنما بکی من خشیة الله، و من بکی من خشیة الله أدخلة الله جنات النعیم.(10)
کسی که به بازار می رود و برای اعضای خانواده ی خود هدایایی می خرد، مانند کسی است که برای تهیدستان و فقیران، صدقه می برد و بهتر است که دادن هدیه ها را از دخترها شروع کند؛ چرا که دختر خود را شاد کند، مانند کسی است که بنده ای از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده باشد و کسی که فرزند پسر را شاد کند، مانند کسی است که از ترس خدا گریه کرده باشد و کسی که از ترس خدا گریه کرده باشد، خداوند، او را وارد بهشت می کند.
با توجه به این که هدیه کردن چیزی که جدید است و تازه به بازار آمده، کودکان و نوجوانان را بیشتر جذب می کند، سنت پیامبر (ص) نیز این گونه بود که هنگامی که به وی میوه ی نوی می دادند، آن را بر چشمان و لب های خود می گذاشت می فرمود: «پروردگارا! همان طور که اول آن را به ما نشان دادی، آخر آن را نیز به ما بنما». سپس آن را به بچه هایی که نزد ایشان بودند، می داد.(11)
بنابراین، هدیه دادن به عنوان یکی از راه های جذب کودکان، دارای دو نقش اساسی است:
اول این که این رفتار، باعث می شود که احساسات قلبی والدین، به کودک منتقل شود، نیاز به دریافت محبت کودک ارضا شود و احساس کمبود نکند که نتیجه اش، کاهش انحراف جنسی در کودک است.
دوم این که کودک، این رفتار را به عنوان عملی برای ابراز عشق و محبت به دیگران (از جمله همسر آینده خود با والدینش) همانند سازی می کند و یاد می گیرد.
4.ارزش دادن
از دیگران نیازهای طبیعی و سرشت آدمی که تأمین آن به صورت غیر مستقیم، در تربیت صحیح جنسی کودکان مؤثر است، «نیاز به عزت و ارزشمندی» است. ارضای این نیاز، از آن جهت در رشد سالم جنسی اثر دارد که فردی که عزت در او رشد کرده، برای خودش ارزش قائل نیست و حاضر نیست آن را به ذلت بکشاند. چنین فردی از کشیده شدن به وادی شهوات و ارتکاب انحرافات (از جمله انحراف جنسی) خودداری می کند. امام علی (ع)می فرماید:من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهواته.(12)
آن که در جان خود، احساس بزرگواری می کند، مخالفت با شهوت حیوانی برای او آسان است.
نقطه مقابل این گفتار، حدیثی است از امام صادق (ع) که می فرماید:
من هانت نفسه فلا تأمن شره.(13)
اگر کسی خودش را در نزد خویش خوار ببیند (و احساس بزرگواری را در خودش از دست بدهد) از شر او بترس.
شهید مطهری در تبیین این دو حدیث می نویسد:
بر حسب کلام امیرالمؤمنین، اگر کسی در روح خود، احساس شرافت و بزرگواری بکند، شهوترانی و دنبال هوای نفس رفتن برای او کار منفوری است و نرفتنش کاری آسان، و بر حسب کلام امام صادق (ع) بر عکس، آن کسی که این احساس در او نیست و در خود، احساس نمی کند که من کسی هستم، شخصیتی ارزشمند هستم، بزرگواری و شرافتی دارم، آن کسی که این احساس را باخت، همه چیز را باخته است: «فلا تأمن شره».(14)
آبراهام مزلو، از میل به عزت نفس، به تمایل به اعتبار و حیثیت، مقام، شهرت، افتخار، برتری و حرمت، یاد می کند و معتقد است که ارضای این میل در کودکی، پیامدهایی از قبیل: اعتماد به نفس، ارزش، توانمندی، لیاقت، کفایت و مفید و مثمرثمر بودن را دارد و بی اعتنایی به آن، موجب حقارت، ضعف و درماندگی می شود.(15)
ارضای نیاز به عزت و برخوردارشدن از اعتماد به نفس بالا و برعکس، عدم احساس عزت و شخصیت و نداشتن اعتماد به نفس، تا حد زیادی در خانواده رقم می خورد. ویرانگری هایی که در بعضی خانواده ها بر شخصیت و اعتماد به نفس کودکان وارد می شود، گاهی تا سنین بزرگسالی نیز باقی می ماند و جز با تلاش فراوان، قابل درمان نیست؛ همان طور که رفتارهای عزت انگیز والدین در ارتباط با کودک، رشد سالم روانی (و از جمله رشد جنسی) را موجب می گردد.
بنابراین، باید با پذیرش شخصیت کودک و احترام به او در حد متعادل، زمینه ی تربیت سالم را فراهم کرد و موجبات رشد احساس اعتبار و عزت را در او افزایش داد تا از انجام دادن کارهای زشت و انحرافات (و از جمله انحرافات جنسی) محفوظ باشد. پیامبر اکرم (ص) با توجه به آثار مهم تربیتی احترام و اکرام کودک، در این زمینه، به والدین تأکید می کند و می فرماید:
أکرموا أولادکم، و أحسنوا آدابهم.(16)
کودکان خود را گرامی بدارید و آداب آنها را نیکو گردانید.
در حقیقت، پیامبر (ص)به این نکته توجه داده اند که زمینه سازی روانی برای آداب و اخلاق نیکو، با اکرام و احترام کودک فراهم می شود و باید با فراهم سازی این زمینه، به آموزش رفتارهای نیکو و سالم تربیتی به آنان بپردازید.
5.تأمین امنیت
یکی دیگر از نیازهای روانی-عاطفی، نیاز به «امنیت» است. امام صادق (ع) در مورد اهمیت ارضای نیاز به امنیت می فرماید:خمس من لم تکن فیه لم یتهن بالعیش: الصحة و الأمن و الغناء و القناعة و الأنیس الموافق.(17)
هرگاه این پنج چیز برای کسی فراهم نباشد، زندگی او برایش ناگوار و ناسالم خواهد بود: سلامت، امنیت، ثروت، بی نیازی و همسر همراز و همدم.
آبراهام مزلو، نیاز به امنیت را از جمله نیازهای اساسی روانی بشر می داند و معتقد است که آنچه باعث می شود کودک، احساس ناامنی کند، عبارت است از غیر قابل پیش بینی بودن رفتارها و حوادث برای او، بی عدالتی، بی انصافی، ناسازگاری والدین و به طور کلی، هر پیش آمدی که این احساس را در کودک ایجاد کند که دنیا، جای امنی نیست و حوادث یا رفتارهای والدین، قانونمند و تابع هیچ ضابطه ای نیستند. هم چنین خشم یا گاهی تهدید والدین، مبنی بر تنبیه کودک، ناسزاگویی و احساس امنیت کودک را به خطر می اندازد و پیامدهای آن، زیاد خواهد بود.
نقش غیر مستقیم ارضای نیازهای ایمنی در تربیت جنسی صحیح، در این است که کودکانی که ناایمن هستند و اعتمادشان به دنیای خارج، سلب شده، از نزدیک شدن به هر انسانی وحشت دارند، لذا ازازدواج فرار می کنند و یا در زندگی زناشویی خود، قادر به برقراری ارتباط صمیمانه با همسرشان نیستند چنین افرادی نمی توانند
محبت همسرشان را واقعی بدانند و عشق را به تمسخر می گیرند.(18)
در واقع، کودکی که با بدقولی ها، مسخره کردن ها، ناسزاگویی ها، و زورگویی ها، تهدیدها و تحمیل کارهایی که در توان او نیستند، رو به روست و هیچ گاه ارتباط های دیگران را با خود و ارتباط خود را با دیگران، صمیمی و مهربانانه احساس نمی کند؛ بلکه این ویژگی ها از وی شخصیتی ناامید، بدبین و مطرود از دیگران می سازد که نمی تواند مهر و احساس عاطفی، به جنس مخالف داشته باشد و با او انس بگیرد و به آرامش برسد. از جمله دلایل تأکید معصومان (ع) بر لزوم عدالت و عدم تبعیض بین کودکان، رحم و شفقت نسبت به آنان، عدم خشم بر آنان، عدم تخلف از وعده هایی که به آنان داده می شود و عدم تحمیل مافوق توان آنان(بویژه در مورد دختران)، عبارت است از: پیشگیری از پدیدار شدن شخصیت نا ایمن در آنها و روبه رو شدن با مشکلات عدیده با همسر و لذات جنسی آنها. به عنوان نمونه، پیامبر (ص) با شیوه ی ارشادی و هدایتی ویژه اش، در ارتباط با تبعیض بین دختر و پسر می فرماید:
من کان له أنثی فلم یبدها و لم یهنها و لم یؤثر ولده علیها أدخله الله الجنة.(19)
کسی که فرزند دختری دارد، اگر او را اذیت نکند، و به او توهین نکند و پسران خود را بر او ترجیح ندهد، خداوند، او را وارد بهشت می کند.
والدین، در حقیقت، با به خطر انداختن شخصیت ایمن فرزند، سرنوشت نامطلوبی را از نظر روانی و تربیتی برای او می سازند و کیفر آن، جز به خطر افتادن سرنوشت مسبب آن و رفتن او به جهنم، چیز دیگری نیست.
پینوشتها:
1.الکافی، ج2، ص125؛ وسائل الشیعة، ج16، ص166.
2.الکافی، ج6، ص50؛ ثواب الأعمال، ص201؛ بحارالانوار، ج104، ص91، ح9.
3.میزان الحکمة، ج4، ص3669؛ کنز العمال، ج16، ص586.
4.المحاسن، ج1، ص293؛ بحار الانوار، ج104، ص97، ح57.
5.انگیزش و شخصیت، ص91.
6.الکافی، ج3، ص481؛ وسائل الشیعة، ج8، ص144.
7.ر.ک: صحیح ابن حبان، ج2، ص207؛ کنز العمال، ج7، ص154، ح18488.
8.کنز العمال، ج13، ص309، ح36880.
9.مکارم الأخلاق، ص105؛ کنز العمال، ج9، ص59.
10.الأمالی، صدوق، ص672-673؛ وسائل الشیعة، ج21، ص514؛ بحارالانوار، ج104، ص69، ح2.
11.کنز العمال، ج7، ص110، ح18219.
12.نهج البلاغه، حکمت 449؛ تحف العقول، ص278.
13.تحف العقول، ص483؛ بحارالانوار، ج75، ص300.
14.فلسفه اخلاق، ص136.
15.ر.ک: انگیزش و شخصیت، ص74.
16.مکارم الأخلاق، ص222؛ وسائل الشیعة، ج21، ص476؛ بحارالانوار، ج104، ص95.
17.الأمالی، صدوق، ص367؛ مشکاة الأنوار، ص260.
18.انگیزش و شخصیت، ص74.
19.جامع أحادیث الشیعة، ج21، ص303؛ کنز العمال، ج16، ص447.
/ج